بعد از فروپاشی شوروی (پایان جنگ سرد) که دنیا را به تک قطبی بودن هدایت می کردند و در منطقه آسیا مرکزی روز به روز با کلمه حقوق بشر غربیها دولت مشخص می کردند با انقلابهای رنگارنگ , مخملی, لاله ای جای انقلاب های رهایی بخش مردمی را با این کلمه عوض کرده بود , غرب می دانست که کودتا دیگر سوخته است و جواب نمی دهد به این ترتیب با کلمه حقوق بشردر تمام کشورها راهی برای دست نشانده های خود باز کردند و کشور ما هم از قدیم به خاطر اهمیت خاص جغرافیایی و اقتصادی همیشه در ردیف اول قرار می گیرد , در مدت زمان کودتا غربیها دولت مصدق را کنار زدند و دست نشانده خودشان زاهدی را به میدان آوردند و چون دربار هم دست نشانده آمریکا بود با سرکوب از سال 32 تا 57 دست نشانده های آمریکا در ایران حکومت کردند و بعد از پیروزی انقلاب غربیها ماهیت خود را تغییر دادند و چون انقلاب ایران یک انقلاب مردمی بود و نمی توانستند به کسی نسبت بدهند برای انرژی آزاد شده از انقلاب چاره ای جز طرح ریزی جنگ ندیدند و با تحریک صدام بر علیه ایران به جنگ آمدند و8 سال چه خونها در غرب کشور برای دفاع به زمین ریخته شد.
چون قبل از شروع جنگ دولت مردان آمریکایی در ایران دست به هر کاری زدند اما چیزی به دست نیاوردند وخواستند کشور ایران راچند تکه کنند آن هم با هوشیای مردم ودولت نتوانست به همین خاطر کشورهای غربی برای باج گیری هر کدام از یک مخالف به اصطلاح آزادی خواه حمایت کردند ودولت آلمان حمایت از کردها را درپیش گرفت و دولت آمریکا زیر فشارلابی های اسرائیل حمایت همه جانبه از سازمان مجاهدین , طوری که سلطنت طلبها در رده دوم قرار گرفتند , به همین منظور بود که مکانی برای رجوی در عراق دادند با نام جنگ نوین , این طرح هنوز هم برای رجوی دلخوش کننده است و نمی داند زمانی که رجوی خودش را آگاه از زمان به دنیا معرفی می کرد و مریم هم به نیروها می گفت رهبر تنهاکسی است که به زمان آگاهی دارد و کسی حق ندارد روی تحلیل آن صحبت کند ودر ایدئولوژی سازمان هم رجوی با امضا مریم خودش را امام زمان معرفی می کرد تا کسی لب تکان ندهد. در این اوضاع سیاسی منطقه که صدام ماشین جنگی خود را به سمت کویت برد و هوشیاری حکومت ایران و موضع گیری های رهبر ایران باعث شد خودش را از تله ی خود ساخته غربیها کنار بکشد و همین مسائل باعث شد که ایران از تله های غربیها در امان بماند و کشور را با سر بلندی کامل از بحران غربیها سرافراز بیرون بیاورد , اما در این وسط رجوی که حمایت غربیها را داشت از حمایت آمریکا خارج شد, به عبارتی تاریخ مصرف آن در آمریکا به اتمام رسید , اگرچه لابی های اسرائیلی می خواهند از این کارت سوخته علیه ایران استفاده کنند اما عمرش تمام شده است چون در کنار مردم نیست و برای همه روشن شده است که این گروه در زمان جنگ و بعد از جنگ بر کشور خود به خاطر منافع شخصی چه مشکلاتی آفرید که تماماً از جیب مردم پرداخت شده است. غربیها در این وسط از طریق تروریستهای خود پرورده از جمله بن لادن و طالبان در افغانستان و با حمایت دولت عربستان که دولت آمریکا از ان طریق به آنها وصل می شده اند , برای لشکرکشی خودش در منطقه خاورمیانه زمینه سازی کرد و با حمله 11 سپتامبر زمینه برای تک قطبی شدن پیش می رفت با حمله به افغانستان جایی که خودش با حمایت خود وعربستان دولت طالبان را بعد از خروج نیروهای شوروی سابق آماده کرده بود و حکومت می کرد. بعد از آن انقلابهای به نام مخملی در جمهوری های سابق شوروی راه اندازی کرد طوری که همه در این فکر بودند که چند روز آینده در حیاط خلوت روسیه یک انقلاب مخملی به وجود می آید اما ماهیت آمریکا برای مردم آسیا روشن شد و یکی پس از دیگری بیدار شدند و دولت های دست نشانده غربیها را بیرون راندند و آخرین آن دولت قرقیزستان بود که یک سیلی محکم به آمریکا بود که از خواب بیدار شود و این نشانگر بیداری ملت منطقه است که از ماهیت غربیها باخبر شده اند و به همین خاطر آن سیلی را به گوش غربیها می نوازند و در این وسط رجوی که می خواهد کارت خودش را بازی کند یک نوع عقب ماندگی را در این رهبر آگاه زمان نشان می دهد. این که هنوز از خواب بیدار نشده و می گوید اگر نیروهای فرقه رجوی (ارتش آزادی بخش) را در اشرف دولت آمریکا به رسمیت بشناسد این به معنی آن است که تمام نیروهای مخالف با ایران را به رسمیت شناخته است با محوریت آقای خوش خیال (رجوی) و به همین منظور هم از چند ماه پیش بیانیه هایی صادر می کرد , همبستگی ملی , دعوت از سلطنت طلبان و هزار حرف دیگر , اما به این اتفاقات روزمره توجه نمی کنند که مردم منطقه دیگر خواب نیستند که هر دولتی روی آنها تاثیر بگذارد و آگاه ترین آنها دراین منطقه مردم ایران می باشد که از خیلی وقت پیش این را می دانند و برای همین هم انقلاب 57 را بوجود آوردند.
در اینجا باید بگویم که آقای رجوی شما اگرچه خودتان در انقلاب 57 با سازمان باقی مانده حنیف نژاد که در انقلاب با نام ایشان شریک بودید اما هنوز هم معنی انقلاب 57 را نمی دانید , اگر آگاه از زمان بودید به جای حمایت از جنگ می باید خود را از جنگ کنار می کشیدید و حتی اگربه نابودی سازمان حنیف هم تمام می شد این کار را باید می کردید و چون از شرایط و آگاهی مردم دور بودید به همین خاطر امروز برای غربیها کارت سوخته و برای مردم یک مزدور به تمام معنی می باشید و این حرف من تنها نیست بلکه با همین مردم روزانه برخورد دارم و از هر جنبه این را مردم می گویند و شما بعد از جنگ هم این خط مزدوری را از جنگ به نیروگاه های هسته ای بردید و برای مردم ایران که از قدیم فکر راه اندازی نیروگاه اتمی بودند از آنها به هر طریقی سلب کردید , اگر شما یک انقلابی بودید در زمینه نیروگاه های اتمی ایران نباید موضع گیری می کردید و یا آنها را به نفع اسرائیل و آمریکا خوراک تبلیغاتی قرار می دادید. شاید شما به این خاطر می خواهید نیروهای در زنجیر اسارت بمانند تا با استفاده از حمایت غرب و تسهیلات آنها در درون تشکیلات برای روحیه دادن به آنها استفاده کنید اما اگر همان ها که در اسارت شما هستند با دنیای خارج از خودشان ارتباط داشتند دیگر حتی آنها هم به صحبت های شما گوش نمی کردند , چرا چون شما با آنها از ساخت سلاح هسته ای صحبت می کنید و می گوئید اگر ایران سلاح هسته ای درست کند موی دماغ آمریکا خواهد شد و ما باید تلاش کنیم از این فرصت استفاده کنیم و حمایت غرب را به خود جلب کنیم و نگذاریم ایران دارای فن آوری هسته ای باشد به همین خاطر آن نیروها حرف شما را گوش می کنند و خبرهای سانسور شده که بوی جنگ می دهد در تابلو اعلانات نصب می کنید تا از آن طریق آن اسیرها را در اسارت خود نگه دارید , اما آقای خوش خیال(رجوی) که خود را انقلابی و آگاه از زمان می دانی بدان که مردم ایران دوست دارند مثل روسیه به برق پول ندهد , مثل مردم کشورهای غربی در بیمارستانهای خودشان بستری شوند و هزینه ای از بابت بستری شدن به غربیها پرداخت نکنند. می خواهند از مواد اولیه کشور خودش که در آن اورانیوم هم وجود دارد برای نسل های آینده خود تکنولوژی را به جا بگذارند و نسل آینده افسوس نخورند که من در کشور عقب مانده زندگی می کنم , اگرچه آقای خوش خیال شما به نسل آینده اعتماد ندارید و همیشه برای نسل کشی فکر کردید اما مردم به نسل آینده با دنیای جدید اعتماد دارند , اگر به یاد داشته باشید آقای مصدق مریض بود و برای درمان می خواستند به خارجه ببرند , گفت باید دکترهای این مرزو بوم مرا درمان کنند چرا؟ آیا به این جمله تا حالا فکر کرده اید؟ به این خاطر آقای مصدق این حرف را زد که دکترهای خودمان در کشور رو به پیشرفت داشته باشند و تلاش کنند از وابستگی درآیند. اما شما که خود را هم انقلابی و هم امام زمان معرفی می کنید آیا چنین اندیشه ای در شما وجود دارد؟ آیا در ذهن شما پیشرفت مردم جای دارد و برای آن خوشحال شده اید؟ آیا در یک پیشرفت دانشمندهای کشور خود در این سالها خوشحال شده اید؟ نه چون بوی وطن پرستی در شما نمانده است و فقط بوی عشق و هوس های جنونی ومزدوری در شما هست به همین خاطر در خواب غفلت زندگی می کنید تا شاید یک روز با مزدوری و زیر چتر دولت های غربی و لابی های اسرائیلی به آن هوسهای حیوانی برسید به عنوان تجربه که اگر آگاه باشید به شما گوش زد می کنم آقای خوش خیال وقتی که مردم به خیابانهای قرقیزستان آمدند , رئیس جمهور آن کشور توانست نیروگاه و مواد معدنی آن کشور را با خود ببرد , نه, چون این ها زیربنای کشورند و دولت ها استفاده کننده این زیربناها هستند یکی بهتر استفاده می کند و دیگری بدتر , اما همه اینها مال کشور و مال این ملت است. چرا گوش زد کردم چون نا آگاهی شماآنقدر پیش رفته که حتی راضی نیستید مردم ایران از اورانیوم 20% که برای تولید برق و دارویی استفاده می شود بهره مند شود و این به معنای ضدیت با حکومت ایران نیست بلکه ضدیت با مردم ایران است. کاش دولت مردان ایران همینطور تلاش کنند تا زیربنای کشور به نقطه عالی برسد که مردم از رفاه عالی برخوردار باشند , اگر به این اتفاقات شما نگاه کنید آن موقع از خواب فرومایگی بیدار می شوید و اساساً برای نشست 1+5 که تحریم برعلیه ایران است دلخوش نمی کنید و از 1+5 در خواست تحریم شدیدتر نمی کنید و این مردم است که در مقابل تحریم ایستادگی می کند چرا از تجربه عراق استفاده نمی کنی؟ وقتی که تحریم شد مردم عراق زیر فشار بود یا دولت عراق , اگر این را به عنوان انقلابی درک می کردی امروز وضعیت در مقابل مردم اینطور نبود که مردم خواهان دستگیری و اعدام شما باشند نه آن اعدام که شاید در شرایط فعلی خواهان هستی , باید به مردم سر کشتار جوانان ایران جواب بدهید. یکبار در نشست های محوری این را بیان کردم و آن موقع خانم…. جایزه دریافت کرده بود و شماها خیلی ناراحت بودید طوری که در تشکیلات برای رفع سوتفاهم نشست های تشکیلاتی گذاشته شد که غرب به خاطر اینکه مریم ضد بورژوازی و ضد سرمایه داراست به این نداده اند تا بگویند با ما ضدیت نکن اما امروز همان مریم ضد بورژوازی و ضد سرمایه داری می خواهد هم با سرمایه دار و هم با بورژواز دوست و وحدت ملی تشکیل بدهد. نه آن حرف بی معنی در درون تشکیلات و نه این حرف بی محتوا در خارج تشکیلات , آقای رجوی چه فراری در دامن غربیها باشی و یا در سوراخ موش آینده چنانکه ماهیت حقوق بشر غربیها را به ملت ها نشان داد , ماهیت شما را هم به مردم کشورها نشان خواهد داد چنانکه در سال گذشته دیدید که خودتان را کشتید تا در ایران تظاهرات به خواسته شما باشد اما نشد و این نمونه ای از خروار است که باید توجه کرد و دیگر اینقدر خوش رقصی به لابی های اسرائیل و آمریکا نکنید. واز داستان آخر که دولت قرقیزستان است درس بگیر. سعید