شکست و بن بست ایادی رجوی و ادامه حماقت های او

رجوی که با وعده، فریب و تهدید، بیش از سه هزار ایرانی را در قرارگاه اشرف به گروگان گرفته است سعی داشت تا با دجالیت افراد اسیر در اشرف را بفریبد و اوضاع را به گونه ای جلوه دهد که این افراد باز هم با گرفتار شدن در حصارهای ذهنی همچنان در این اسارتگاه بمانند تا او بتواند در پشت آنها سنگر گرفته و ابراز وجود کند. اما برخلاف تحلیل ها و گفته هایش، او در چند ماه گذشته ضربات کوبنده ای را دریافت کرده و مستمرا در جبهه های گوناگون با بن بست و شکست بازهم بیشتری مواجه می‌شود.
هر چند بعد از سقوط صدام و از دست رفتن پشتیبان استراتژیکی رجوی، مشخص بود که دیگر او از باتلاق عراق سالم بیرون نخواهد رفت، اما رجوی با تسلیم شدن به آمریکایی ها و ارائه خود بعنوان یک مزدور برای آنها، سعی کرد تا از مرگ محتوم تشکیلاتی و ایدئولوژیکی فرقه قرون وسطایی اش جلوگیری کند. فرقه ای که همچون قرون وسطی با اسیر کردن افراد در حصارهای فیزیکی و قطع کردن هر نوع ارتباط این افراد با بیرون (آنهم در پایان قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم که بدلیل بالا رفتن ارتباطات، جهان را به دهکده جهانی تشبیه کرده اند) زمینه را برای شستشوی مغزی آنها فراهم و آنها را برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه خود آماده قربانی شدن نماید. اما اینک بنظر می رسد که عرصه کاملا بر او تنگ شده و او به همراه فرقه و افکار فرقه‌ایش به روزهای پایانی خود رسیده اند.
نگاهی به ضربات و بن بست هایی که رجوی در چند ماه اخیر در آنها گرفتار شده این را به ما نشان خواهد داد که او دیگر در سراشیب سقوط محتوم است:
1- رفتن خانواده اسیران فرقه به اشرف و درخواست ملاقات با عزیزان خود و پایداری بر این خواسته علیرغم اهانت ها و تبلیغات ضدا نسانی رجوی و فرقه اش.
این امر آنچنان ضربه ای به رجوی زد که او مجبور شد تا نقاب عوامفریبی خود را کنار زده و برخلاف فریبکاری های قبلی رسما اعلام کند که حاضر نیست اجازه بدهد که این خانواده ها با عزیزان خود حتی در درون اشرف ملاقات کنند. در این راستا رجوی تا آنجا پیش رفت که بطور مستقیم با خانواده ها درگیر شده و آنها را مورد بدترین هتاکی ها قرار می دهد.
این امر بر همگان روشن است که دشمن رجوی نه حکومت ایران و نه احمدی نژاد بلکه هر کسی است که با او هم رای و هم نظر نباشد. همانگونه که پیش از این بارها جدا شدگان از فرقه افشا کرده اند، رجوی اعتقادش این است که «هر کس با من نیست پس بر علیه من است و دشمن من می باشد». این ایدئولوژی اعتقادی رجوی است.
2- در جریان انتخابات عراق رجوی قویا در این خیال خام بود که پیروزی العراقیه به معنای پیروزی آمریکا در عراق است و در نتیجه چون او خود را بعنوان مزدور به آمریکا نشان داده است پس راه نفسی برایش باز خواهد شد. در این راستا حتی آنقدر حول کرده بودند که در تاریخ 17 اسفند 88 در حالیکه چند ساعت از انتخابات عراق نگذشته بود، مریم پیام تبریکی به آقای ایاد علاوی داد و وقتی با شروع شمارش آراء در روزهای اول مشخص شد که ائتلاف آقای مالکی پیش است، دستگاه تبلیغاتی دروغ‌پرداز رجوی انتخابات عراق را زیر سوال برد و مدعی شد که در آن تقلبات زیادی صورت گرفت است (به این می گویند یک مدل غلیظ کاسه داغ تر از آش). اما با اعلام نهایی نتیجه انتخابات، رجوی تمام حرفهایش مبنی بر وجود تقلب را فراموش کرد و همچون سی سال گذشته بدون هیچ تناقضی از آن گذشت.
دلخوشی رجوی به پیروزی ائتلاف العراقیه در انتخابات عراق آنقدر زیاد بود که بلافاصله همسر سومش یعنی مریم بانو برای بار دوم برای آقای علاوی پیام تبریک فرستاد و شخص رجوی نیز برای نیروهای اسیر در اشرف نشست گذاشته و تلاش کرد با این نشست دلخوش کُنَک، آنها را باز هم فریفته و بعنوان سپر بلای خود در اشرف نگه دارد. اما این دلخوشی تنها چند روز بود و وقتی تمام احزابی که در انتخابات رای قابل توجه ای آوردند بدنبال این بودند که در صلح با همسایگان شان زندگی کنند و همه آنها برای رایزنی نمایندگانی به ایران فرستادند و حتی یکی از اعضای لیست العراقیه (آقای رافع العیساوی) برای دیدار با مقامات ایران به تهران سفر کرد، تمام آنچه رجوی رشته بود پنبه شد. ضمن آنکه به دستور قوه قضائئیه عراق اعلام شده بود که آرای بغداد بدلیل احتمال وجود تقلب باید باز شماری شود، البته مدارک نشان می دهد ائتلافی که رجوی آن همه سنگ آنرا به سینه می زد احتمالا تقلب کرده است و به این دلیل دستور بازشماری داده شده است.
3- رجوی خائن که بعد از صدام چهار نعل به سمت آمریکا رفت فکر می کرد که می تواند از رادیو آمریکا برای اهداف خودش استفاده کند و در این راستا حتی مدتی از خوان نعمت رادیو آمریکا برخوردار شد و در حالیکه او افراد را در اشرف به اسارت گرفته بود، از طریق رادیو آمریکا این گونه وانمود می کرد که تحت ستم قرار گرفته است و دفاع از اشرف را حمایت از ساکنان آن نشان می داد. اما این هم خیلی طول نکشید و گویا آمریکایی ها هم فهمیده باشند که این کارت آنقدر بی ارزش است که نمی توان با آن بازی کرد و به همین دلیل دست از حمایت مستقیم آنها کشیدند و این امر جیغ رجوی را در آورد و در فروردین 89 سایت های رجوی به «چرخش سیاست برنامه های صدای آمریکا بجانب رژیم ایران» قویا حمله کرد.
4- بدنبال موضوعات و حوادثی که بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران پیش آمد، رجوی با دجالگری خواست از آب گل آلود ماهی بگیرد و در این راه بعد از آنکه با فریب ابتدا خود را همراه با آقایان موسوی و کروبی نشان می داد، بعد از آنکه این افراد علیه او و فرقه اش موضع گرفتند، نقاب را کنار زد و مدعی شد که جنبش سبز در ایران طرفدار ندارد و هر کس که این کارها را می کند هوادار من است!!! و آنقدر هوا برش داشته بود که برای قدرت نمایی و پز دادن جلوی غربی ها فرمان داد تا نیروهای هوادار او در 22 بهمن به میدان بیایند!!! اما از آنجا که چنین نیرویی در کار نبود، آقا مسعود کم نیاورد و به میدان آمدن را به چهارشنبه سوری موکول کرد اما باز هم خبری نشد. رجوی که در وقاحت دست تمام وقیحان تاریخ را از پشت بسته است مدعی شد که در چهارشنبه سوری در سراسر ایران قیام شده!!!.
البته این قیام هم مثل تمام قیام های قبلی که رجوی مدعی است انجام شده اند، هیچ نتیجه ای نداشت و رجوی ناچارا به ستاد داخله اش که از چند نفر مستقر در عراق و پاریس تشکیل شده است دستور داد تا قیامی در روز سیزده بدر بر پا کنند ولی باز هم کسی نیامد هر چند دستگاه تبلیغاتی دروغ پرداز رجوی مدعی بود که در ایران قیام شده و در شهرهایی مثل تهران و اصفهان و… تظاهرات صورت گرفته است!!!
بعد از اینهمه پیروزی های ستاد داخله رجوی و انجام قیام های پیاپی، رجوی که دیگر با قیام یک روزه ارضاء نمی شد دستور داد تا به مناسبت روز جهانی کارگر یک هفته قیام در سرتاسر ایران برگزار شود!!!
رجوی که از این همه قیام به وجد آمده بود در اواخر سال گذشته به جوانان و مردم تهران دستور داد تا نام خیابان ولیعصر (عج) را تغییر داده و به خیابان مصدق تبدیل کنند. اما بعد از آنکه دید این غلط خیلی زیادی بوده است و همه فهمیده اند که در ایران او نیرویی ندارد، بعد از نشان دادن یک یا دو عکس در اینباره در سایت هایش، از خیر این فرمان گذشت و بی صدا غلط کردم و شکر خوردم را با گِل گرفتن این موضوع فریاد نمود.
5- شکست دیگر رجوی در جبهه وطن فروشی او و دادن اطلاعات ایران به کشورهای غربی بود. البته آنها نیز بعد از آنکه فهمیدند در این اطلاعات چقدر آب وجود دارد دیگر بعد از استفاده از او، فرقه اش را همچون دستمال مصرف شده فعلا به کناری انداخته اند. اما رجوی کم نیاورد و اینبار در اعتراض به اینکه ایران چرا می خواهد از انرزی هسته ای برای مصرف برق استفاده کنند اطلاعیه داد تا نشان بدهد که چقدر در بن بست و منجلاب گیر کرده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا