ماشین تبلیغاتی فرقه رجوی از مدتها قبل خود را برای بیست تا سی خرداد آماده کرده و تلاش زیادی با صرف هزینه های هنگفت باد آورده از این یا آن قدرت بخرج داد تا بلکه بتواند فضای سیاسی را مخدوش نموده و تشنج ایجاد کند و بدنبال آن وقایعی مشابه وقایع سال گذشته بوجود بیاورد اما بجز شکست های پی در پی چیزی نسیبش نشد. بازهم مثل همیشه این فرقه رجوی است که بازنده شد.
در این ایام و روزها که فرقه از قبل حسابی بیانیه و اطلاعیه های جورواجور داده بود و تشویق و دعوت به تظاهرات خیابانی با چاشنی خشونت کرده بود. احتمالاً یا شاید هم حتماً طبق روال سالهای قبل دربدر بدنبال یک یا چند قربانی برای سوءاستفاده تبلیغاتی از جسم و جان در جهت رواج خشونت گرایی هم بوده است، حال اگر گیرش نیامده و ناکام مانده دلایلی دارد که به خود فرقه مربوط نمی شود و بالعکس ممکن است به هوشمندی مردم برگردد که دیگر حاضر نیستند خود و جوانانشان را دست مایه اینگونه فریب کاری ها برای به قدرت رسیدن ایکس یا ایگرگ نمایند.
الا ایها الحال دستگاههای بیشماری در خارج و اندکی دنباله آنها هم در داخل خیلی زور زدند که اوضاع و ا حوال را دیگر گونه جلوه دهند تا بتوانند به حداکثر بهربرداری سیاسی و تبلیغاتی از آن برسند، اما از قدیم هم گفتند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
وضعیت این روزهای فرقه هم اینگونه است. از یکطرف با حداکثر هماهنگی در به تصویب رساندن چهارمین قطع نامه تحریم که قرار بود با اجماع صورت بگیرد با ناکامی همراه بود و از طرفی قطع نامه ای نه چندان قوی صادر شد و آن چیزی که فرقه رجوی و حامیانش در اروپا و آمریکا میخواستند بوجود نیامد و بدست نیامد، و از طرف دیگر وضعیت داخلی هم که بعد از یک سال عبور از انتخابات در حال وارد شدن به مراحل دیگری از بازسازی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است و مردم از آن وقایع فاصله گرفته و از آن عبور کرده اند، کمترین اهمیتی به جار و جنجال های اندک افراد در حسرت کرسی و صدارت قائل نشد بالاخص که سران آن پیشاپیش آب پاکی را روی دست همه ریختن و فراخوان تظاهرات را پس گرفتند.
و به این طریق خود پی برده بودند که کسی برای آنها اهمیتی قائل نیست و از همه مهمتر فرقه رجوی نیز که خود را آماده بهره برداری از چنین فضایی کرده بود رودست خورد و هرچه هم در برابر به اصطلاح خودشان ناسزاهای طرفین کوتاه آمده بود تا بنوعی بتواند یک اتحاد نانوشته بین فرقه و ایشان بوجود بیاورد نشد که نشد.
به این می گویند شکست های پی در پی آنهم در آستانه سی خرداد سرآغاز خشونت گرایی مفرط و شکست خورده.
فرقه به ایام و این حرکات خیلی احتیاج داشت چرا که خوراکی تبلیغاتی مناسبی می توانست برایش فراهم کند بالاخص برای روحیه دادن به اندک اسیران باقیمانده در اسارتگاه اشرف این حرکات خیلی بدرد میخورد، اما طبق معمول جز شکست چیزی عادیش نشد و همانطور که همه شاهد هستند هیچ اتفاق قابل ذکری نیفتاد و ثابت شد که کسی به حرف های فرقه گوش نمی دهد و همچنین به حرف های دوستان فرقه هم کسی گوش نمی کند، باور بفرمایید در حال حاضر مسئله مهمی که بالاخص جوانان ما دارند دنبال میکنند بازیهای جام جهانی فوتبال در افریقای جنوبی است و نه خیابانهای تهران و شهرستانها.