خانم نلی توماسینی که از فعالین حقوق بشر در کشور هلند می باشد یکی دیگر از مهمانان سمینار حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی (کمپ اشرف ـ عراق) بودنلی توماسینی گزارشگر و ویراستار کتاب فرقه که بزبان هلندی منتشر شده است، نیز می باشد. عکس ها و فیلم ها و سخنان ایشان حکایت از همدردی شدید وی با خانواده های قربانیان و همچنین اشراف عمیق ایشان به ساختار فرقه ها دارد. همچنین ایشان ارتباط فعال با سازمانهای مددکاری و کمک به پناهندگان در کشور هلند را در سابقه خود دارد. آقای مسعود جابانی نیز ترجمه همزمان سخنرانی خانم نلی توماسینی را برعهده داشته اند. خانم توماسینی سخنان خودش را با چند جمله فارسی آغاز نمود و اظهار خوشوقتی کرد که در جمع حاضرین توانسته است شرکت کرده و با آنها به صحبت نشسته و جهت نجات اسیران فرقه در عراق مثمر ثمر باشد. خانم توماسینی اظهار داشت که مجاهدین از تمامی مشخصات یک فرقه برخوردار هستند و کسانیکه سالها در اسارت ذهنی و جسمی این فرقه به بند کشیده شده اند پس از جدائی و رهائی نیز دچار بسیاری از عارضه های روحی- روانی میگردند. مشخص ترین این فاکتورهای روانی به قرار زیر هستند. – بیخوابی های مستمر
– سردرگمی و کلافگی
– مستمرا دچار توهم گردیدن
– ترس و وحشت از حضور در کنار مردم
– احساس گناه
– گرایش به خودکشی خانم توماسینی خاطرنشان نمود که کمک های ویژه برای کسانیکه از اسارت فرقه رها شده و یا بزودی رها میگردند، وجود دارد. بهترین کمکی که در این رابطه وجود دارد می بایستی توسط کسانی صورت گیرد که خود سالیان در اسارت همین فرقه بوده و با کارکردهای آن آشنا بوده اند.آن چیزی که وجود دارد نحوه انعکاس این مطالبی هست که باید از سوی قربانیان و اعضای جداشده بیان شود. اطلاع رسانی نقش خیلی مهمی دارد. ممکنه اگر ما نتوانیم حداقل 10 در صد فریاد ها و درد و رنج خانواده ها دارند را منعکس کینم دچار بحران و اشکال می شویم. چیزی که وجود دارد این است که در اکثر مقاله هایی که اعضای جداشده و قربانیان مجاهدین می نویسند، مثلا ما می گوییم فرقه رجوی خطرناک است و در کنارش می گوییم که باید به اعضای فرقه برای نجاتشان کمک کرد، این را باید بیشتر باز کنیم. مثل این است که ما بگوییم صدام دیکتاتور است ولی باید فرماندهانش را نجات داد، یعنی این مسئله ای است که با هم همخوانی ندارد. این خیلی مهم است که وقتی مقاله ای نوشته می شود فرقه رجوی گفته شود، چون بطور مشخص وقتی اروپایی ها این را می خوانند یا می شنوند، می فهمند که فرقه چه ویژگی هایی دارد، بنابراین بعدا بگوییم کسانی که اسیر این فرقه شده اند باید مورد مددکاری قرار بگیرند. چیزی که وجود دارد این است که وقتی می خواهیم مطلبی را بیان کنیم باید از کل شروع کنیم , یعنی فرقه ها یکی ویژگی های مشترک دارند و آنها را بیان می کنیم، بعد خودمان هم تجربه ای شخصی داریم و سپس آن را بیان می کنیم، یعنی از کل به جز برسیم. در غیر این صورت ممکن است این سوتفاهم پیش بیاید که ما با این فرقه یک دشمنی کور داریم و فقط مجاهدین هستند در حالیکه آنها یک بخش از فرقه های تروریستی هستند. باید احساس نگرانی عمیق کرد در مورد افرادی که در اشرف هستند و این احتمال که به خودکشی جمعی دست بزنند و این مسئله را باید جدی تر مطرح کرد که تهدید فرقه ها چیست و شستشوی مغزی دائم روزانه این افراد را مستاصل کرده و به صورت رباطی درآورده است. خیلی مهم است که قربانیان برنگردند و از ابزار و متد فرقه استفاده کنند، یعنی مجاهدین را به صورت دشمن نگاه کنیم، یعنی استفاده از متد و روش های فرقه جایز نیست و ناخودآگاه خودمان هم تبدیل به آنها می شویم. چیزی که خیلی مهم است این است که بتوانیم دلایل خودمان را بیان کنیم و از درگیر شدن به آنها پرهیز کنیم. دلایل خودمان را برای هر چیزی ارائه بدهیم.در این مورد میتوان یکبار با دقت به تحریک گاوبازان که با پارچه قرمزی به تحریک گاو وحشی میپردازند تا او را به حمله وادارند، نگاه کنید. در این موارد نمی توانید انتظار داشته باشید که به رهائی آنها از اسارت فرقه کمک کرده اید.