اندیشه دو قطبی در سراسر جهان با شدت کم و زیاد در جریان می باشد و نتیجه آن برخورد تجاری و ابزاری با مقولاتی همچون حقوق بشر و نقض حقوق شهروندی و مخاطره حقوقی قوانین است که خود قوانین هم تحریف و دو قطبی می شود و تمامی مسائل به صورت تحریف شده و غیر شفاف در می آید و حاکمیت قانون جای خود را به بند و بست های پشت پرده می دهد که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا هم از این امر مستثنی نیست که قوانین خودشان را هم نادیده می گیرند و یا آن را دور میزنند و قانون شکنی می کنند و تبعیض اساسی بین حقوق شهروندان قائل می شوند بالاخص اگر پای قدرت مندان و سیاست مداران و حامیان شان و صاحبان زر و زور و تزویر در میان باشد و قوانین هم حکم ابزاری پیدا می کند. با همه شهروندان باید بر اساس قوانین یکسان و ارزشهای پذیرفته شده و متمددانه رفتار شود اما کسانی که مجرم و بزهکار و جنایتکاران سازمان یافته هستند می بایست آنها را محدود کرد واز حیطه عمل آنها کاست و آنها را تحت نظر قرار داد و بدست عدالت سپرد و فرقی میان شهروندان مسئول و غیر مسئول (مخرب) قائل شد. دولت مردان آمریکائی و اروپائی عموما راست گرا و غیر مسئول هستند و به لحاظ شخصیت فردی دو شخصیتی و دوقطبی و محافظه کار هستند و اگر حقوق یکی از شهروندان درجه اول شان (نه مهاجران مقیم و سیتی زن) در خارج از مرزهایشان پایمال شود در دفاع از آن برخاسته و با امکانات سیاسی، حقوقی و رسانه ای دنیا را بر سر مردم جهان خراب می کنند ولی اگر حقوق انسانی دیگر ملتها و شهروندان دیگر کشورها باشد حقوق بشر را فراموش می کنند و برایشان ذره ای ارزش ندارد. « تروریسم من خوب است و تروریسم تو بد » این موضعگیری سریع مامور « سی آی ای » در قبال فرقه تروریستی مجاهین خلق است که پنتاگون و سیا و موساد ظرف عملی آن را در به خدمت در آوردن برای مزدوری و جاسوسی باند بزهکار و تبهکار مافیائی مجاهدین خلق فراهم آوردند که از طرف دولت جنایتکار اسرائیل و جنگ طلبان در آمریکا و شبکه های مافیائی صهیونیستی و شیوخ پول دار مرتجع حاشیه خلیج فارس که عمدتا ضد ایرانی هستند حمایت می شوند و با امکانات لجستیکی و مالی آنها به حیات میکروبی خود ادامه می دهند. استراتژی « تروریست من خوب است و تروریست تو بد » که از طرف سیاست ورزان غرض ورز و عقب افتاده آمریکائی و اروپائی دنبال می شود یک ترجمه ساده و روشن بیشتر ندارد و آن این که: « ما می کشیم و قتل عام می کنیم و زندان می کنیم و شکنجه می کنیم و… خوب است ـ همچنان که مردم بی گناه در عراق و پاکستان و افغانستان و.. به بهانه مبارزه با تروریسم بمباران شده و می شوند و یا انواع زندانها و شکنجه گاهای مخفی و علنی آمریکائیان در کشورهای یاد شده و حتی در اروپا موید این نظر است ـ اما تو اگر می کشی نقض حقوق بشر است » همانا جز تربیت و تشویق و حمایت از تروریسم بیش نیست و حقوق بشر تنها استفاده ابزاری دارد و آنها براحتی حقوق بشر را قربانی منافع اقتصادی و روابط سیاسی می کنند! در پی تصمیمات بی شرمانه و ساخت و باخت پشت پرده شورای وزیران اتحادیه اروپا مبنی بر سفید مال کردن فرقه جنایتکار تروریستی مجاهین خلق و خروج این جنایتکاران از لیست تروریستی اتحادیه اروپا که همانا دادن جایزه حقوق بشر اتحادیه اروپا بطور رسمی به تروریستهای وحشی و مخوف مجاهدین خلق بود امکانات زیادی برای این آدمکشان با حمایت موساد فراهم آمد که از آن جمله سور چرانی برای سران آدم کش این فرقه منجمله مریم…عضدانلو جنایتکار و ولگردی این شخص در چند کشور اروپائی بود که مرز مشترک هویتی و ماهوی میزبانان اروپائیش منجمله در فنلاند و نروژ و آلمان و بلژیک با مریم قجر عضدانلو آدمکش را نشان می دهد. و نشان می دهد این حضرات چقدر حقوق بشری هستند و برای باج گیری اقتصادی و سیاسی از جمهوری اسلامی از اسب مرده و لاشه بو گندیده ای همچون مریم عضدانلو بی شخصیت و فرقه خونخوارش استفاده کنند! هر سال به مناسبت سالگرد آغاز مبارزه مسلحانه جنون آمیز و جنایتکارانه فرقه تروریستی مجاهدین خلق موسوم به 30 خرداد که اعلام و آغاز جنگ داخلی بود ـ و آنهم در زمانی که ایران مورد تجاوز صدام حسین و حامیان اروپائی و آمریکائیش بود و چند استان کشور در اشغال ارتش عراق و در خطر تجزیه بود و ارتش ایران نیمه پاشیده بود و جنگ افزار مورد نیاز را نداشت و با استفاده از سپر انسانی (متاسفانه) مقاومت می کرد ـ این باند جنایتکار در کشور آزادی همچون فرانسه کارناوال برگزار می کند و شهروندان همین کشورهای دموکرات و باصطلاح ضد تروریسم را به ضیافت تروریستی و فرقه ای می کشاند آنهم با هزینه ده میلیون یوروئی بجا مانده از ارث و ثروت صدام حسین ـ از پول نفت مردم فقیر و گرسنه عراق در مقابل دارو و غذای طرح ظالمانه سازمان ملل متحد ـ و پولشوئی و اخاذی و فریب شهروندان اروپائی، شهروندان کند ذهن اروپائی را در مقابل چشمان باز اما نابینای سیاستمداران غرض ورز و بی خیال اروپائی فریب دهد و جشن فرقه ای برگزار کند و سالگرد جنایت و خیانت و آدمکشی و ترور را با هلهله شهروندان کند ذهن اروپایی جشن بگیرد و در رسانه های اهدائیش از طرف دولت های اروپائی برای خودش تبلیغ جهانی شدن بگیرد و این در حالی است که وقتی ما در عراق در دست اینها اسیر بودیم و شکنجه سفید و سیاه (روحی و فیزیکی) می شدیم و برای اینکه دریچه های امید و آزادی را به روی ما ببندند دستیاران و شکنجه گران مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو جنایتکار مرتبا تبلیغ می کردند و به ما می گفتند که: « اروپائیان کثیف و منحرف هستند و اروپا جهنم است و اگر بروید در خیابانهای اروپا از گرسنگی و سرما می میرید » تا فکر بیرون رفتن را از سر ما دور کنند و مجبور باشیم در زندان فرقه بالاجبار بمانیم تا این جنایتکاران ما را به صدام حسین بفروشند و عامل بالفعل ارتش و سازمان امنیت مخوف صدام حسین برای عملیات تروریستی در داخل ایران شویم! سوال از پارلمان اروپا و دول اروپایی و آمریکا چطور شهروندان درجه دو خودتان را به جرم ارتباط و همکاری با تروریسم با همدیگر مبادله می کنید و در زندانهای مخفی آمریکا در عراق، افغانستان، گوانتانامو و دیگر نقاط جهان سالیان دراز بدون کوچکترین حقوق پذیرفته شده انسانی و بین المللی و آنهم با وحشیانه ترین شکنجه ها و آنهم بدون داشتن حق وکیل و حق دفاع زندانی می کنید ولی باصطلاح سیاستمداران تان از تروریسم حمایت سریع و همه جانبه می کنند و به آنها وجهه و مشروعیت سیاسی و بین المللی و ایدئولوژیکی می دهند و این سیاست ورزان مغرض و بی پرنسیب به خوراک تبلیغاتی انها تبدیل شده اند برای فریب جوانان کم تجربه و ناآگاه و احساسی و عضو گیری ناشی از مشروعیت کاذب در بستر این چتر سیاسی!؟ چطور می شود سیستمهای امنیتی و جاسوسی شما در دورترین نقاط جهان با صرف میلیاردها دلار هزینه با امکانات گسترده و عملیاتهای پیچیده مهندسی و جاسوسی افراد را زیر نظر می گیرند تا منابع مالی تروریستهای خرده پا را کشف کنید و حسابهای مالی آنها را بلوکه کنید ولی فرقه تروریستی مجاهدین خلق 10 میلیون یورو خرج می کنند و به قول خودشان خرج « پاریس گردی » جان بولتون و خوزه اسنار و چند پارلمانتر جاهل، نادان، بیسواد ولی مغرض و استعمارگر، و شهروندان ناآگاه را می دهند ولی سیستمهای امنیتی و جاسوسی شما چشم پوشی می کنند؟! چطور می شود صدها حزب رنگارنگ در اروپا که همه ادعای دموکرات بودن و دمکراسی طلبی می کنند در قبال این فاجعه فرهنگی و شکست اخلاقی اروپا و آمریکا در قبال تروریسم سکوت می کنند و نه تنها برایشان اهمیت ندارد که حتی آنتن ها و شاخک هایشان از کار افتاده است؟! در غیر این صورت باید گفت منابع کثیف استعماریشان چنین اقتضا می کند که این چنین میزی برای مردم ایران بچینند همان میزی که صدام حسین برای ایران چیده بود و آمریکا و اروپا از پس مانده های صدام حسین برای کارت سیاسی علیه مردم ایران استفاد می کنند و این ارزیابی بر گرفته از مواضع بهت بر انگیز شماست! سخن بسیار است و نیاز به کالبد شکافی از تمام اجزاء این مقوله را دارد که در این مقاله و چند مقاله دیگر هم به این سادگی نمی گنجد ولی مگر پاریس و پاریس گردی چه اهمیتی دارد که این جماعت و جان بولتون و خوزه اسنار بی پرنسیب بخواهند ننگ همپالگی با تروریستها را بجان بخرند وهمچون این تروریستها منفور مردم ایران شوند مگر اینکه ماموریت استعماری از طرف اسرائیل وشبکه مافیایی صهیونیسم بین المللی داشته باشند! بولتون و اسنار شکست خوردگان سیاسی و منفور نزد ملت خود هستند که دم خروسشان از قبای « کمیته دوستان اسراییل » بیرون زده است که جنایات اسراییل را توجیح کنند و سرپوش بگذارند. بقول یک جامعه شناس ایرانی مقیم کالیفرنیا که در زمان رئیس جمهوری بوش ابراز می داشت:« مگر رئیس جمهورشان چه می فهمد که نمایندگانشان جای خود دارد» از طرفی در اروپای خاموش که جنبشهای اجتماعی ومدنی در آن فروکش کرده و جنبش جنسی فعلا حرف اول را می زند انتظاری نباید داشت که دانشجوی لهستانی یا شهروند روسی و آلمانی و اکراینی و… برای پاریس گردی بخواهد بردگی یک فرقه کثیف تروریستی را بکشند که خرج این سفر شرافتمندانه فقط چند صد یورو است! اروپائیان و آمریکائیان شکست سخت استراتژیکی از تروریسم خورده اند تروریسم سلاح سهمگین ایدئولوژی دارد اعتقاد به کارش دارد از جانش مایه می گذارد ولی اروپائیان و آمریکائیان بخاطر پاریس گردی خودشان را می فروشند و مایه ای از خودشان ندارند و صدای کسی هم در نمی آید. آری تروریستها شاخ نظامی و قلدربازی ناتو و ارتش آمریکا را در عراق و افغانستان شکستند چرا؟ پاسخش بسیار ساده است وقتی اروپائیان و آمریکائیان نمی توانند شهروندان و مقامات خودشان را در مقابل تروریسم واکسینه کنند قلدر بازیشان به جائی نمی رسد و این دو حالت مکمل هم است 1- آگاهی نظری و تئوری و فلسفی از تروریسم ندارند 2 – تعریف و تحلیل و ارزیابی بنیادین از تروریسم ندارند..همچنانکه در بسیاری از مسائل اجتماعی آگاهی کافی ندارند! که اینها مقولات کشافی است که در جای دیگر می بایست مورد ارزیابی قرار گیرد! اگر مقامات آمریکا و اروپا صادق و مسئول بودند که هیچوقت نیستند! اگر دادگستری آمریکا و اروپا جدی، مسئول، مستقل و پاسخگو بودند که هیچ وقت نیستند! می بایست جان بولتون، خوزه اسنار، کازابلانکا، استیونسون، لرد ترور کوربت و چند نماینده بی سواد در آلمان، نروژ، پارلمان اروپا، فنلاند، انگلستان و آمریکا محاکمه و دادگاهی و زندان می شدند و مثل بقیه حامیان تروریستها حسابهای مالی شان بلوکه می شد و در برنامه های زنده تلویزیونی از انگیزه های ایدئولوژیکی و سیاسی شان در حمایت از تروریستها در پیشگاه مردم اعتراف می کردند و بدین گونه جنبش عظیم فرهنگی و اجتماعی در سطح جهان علیه بنیادگرائی و تروریسم بطور ریشه ای شکل می گرفت. این گونه است که نه آقای اوباما در عمل و شعار جدی و مسئول است ونه سران و سردمداران اروپائی!!!؟؟؟ آیا شرم آور نیست وزیر دادگستری فنلاند – اگر اشتباه نکنم همان فرد میزبان از مریم عضدانلو جنایتکار و تروریست – با یک تروریست کثیف و وحشی هم فکر می شود؟ آیا 16 هزار ترور که 79 در صد آن غیر نظامی بودند نقض حقوق بشر نیست؟ پس لطفا بفرمائید انسان و حقوق بشر کذائی تان چه معنی می دهد؟ دوران سیاستهای موذیانه در عصر ارتباطات بسر آمده است! آیا کشتار هزاران شهروند کرد و شیعه عراقی بدست تروریستهای وحشی مجاهدین خلق نقض حقوق بشر نیست؟ آیا کشتار و شکنجه و تزریق سم و تجاوز جنسی به اعضای منتقد از طرف مریم عضدانلو خائن و جنایتکار و شوهر دومش مسعود رجوی نقض حقوق بشر نیست؟ آیا مزدوری برای صدام حسین و حزب بعث و ارتش عراق و سازمان امنیت و جاسوسی صدام حسین و کشتار هزاران سرباز ایرانی که در دفاع از خاک کشورشان مشغول بودند نقض حقوق بشر نیست؟ آری دوران سیاستهای موذیانه و غیر شفاف بسر آمده است و بقول یک دانشمند ایرانی مقیم کالیفرنیا: « دوران زر و زور به پایان رسیده است ». آیا زندانی کردن 3500 اسیرِ بیمار در یک قلعه بنام اشرف توسط این فرقه تروریستی وحشی در عراق بمدت بیش از 20 سال نقض حقوق بشر نیست؟ آیا تحصن پدران و مادران سالخورده در شرایط سخت و طاقت فرسای عراق به مدت 6 ماه که فقط خواهان یک ملاقات حضوری هستند و مریم قجر عضدانلو جنایتکار و ضد بشر مانع آن می شود نقض اولیه حقوق بشر نیست؟ آری دوران اوباش گری و موذی گری و سنگر گرفتن پشت دمکراسی و حقوق بشر و شعر و شعار دادن سر رسیده است امروز می توانید در قبال این سوالات سکوت کنید چون از لابی های اسرائیل می ترسید ولی فردا در قبال سوال تاریخ چه جواب دارید؟؟؟ جناب جان بولتون چه کسی است؟؟؟ جان بولتون مختصات و ویژگی های روانی اش مثل بوش، ملا عمر، بن لادن، ناتانیاهو، مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو است و تصادفی نیست که با مریم قجر عضدانلو همخوابگی سیاسی میشود! بولتون هم پروژه و پیمانکار جنگ و کشتار در عراق و افغانستان بوده است که هزاران مردم بی گناه را به خاک و خون کشیده است! بولتون مرتبا خواهان جنگ و بمباران ایران بوده است! بولتون خواهان هژمونی آمریکا به سازمان ملل و کل دنیا بوده است! بولتون یک بنیادگرای مذهبی عقب افتاده همچون مریم عضدانلو است! بولتون خواهان هژمونی قوم پرستی و نژاد پرستی آمریکا بر سازمان ملل وکل جهان بوده است! وهمچون بوش آنقدر متنفر و منزجر کننده بوده است که در چهره اش همیشه آن کراهت و زشتی نمایان بوده است و درون مایه عقب مانده اش نقش زشتی در چهره اش بسته است و مواضع منفور و ضد انسانیش بالاخص عقده های ضد ایرانیش و جنگ روانیش علیه ملت ایران و در دفاع از جنایات اسرائیل همیشه در ذهن ما میلیونها نفر انسان آگاه و آزادیخواه نقش بسته است! بقول یک اهل علم ساکن آمریکا: « مردم دنیا به آمریکا نگاه می کنند و آمریکائیها به تلویزیون » واینهم صدها سیاستمدار بولتون صفت آمریکائی که وجهه اخلاقی مردم آمریکا را به لجن کشیده اند!!! اپوزیسیون مترقی ایرانی و جنبش مدنی مردم ایران باید متوجه باشند که لابی اسرائیل و مافیای بین المللی کارخانجات کثیف اسلحه سازی می خواهند جنبش ترقی خواهی مردم ایران را همچون جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق فقید به انحراف و شکست بکشانند وبرای همین یک مرتبه از سوراخ موش مریم قجر عضدانلو شکست خورده و شعبان بی مخ های مجاهد خلق سر در آورده اند که در نزد مردم ایران منفور، خائن و مزدور صدام و موساد و جاسوس بیگانگان هستند! فرزاد فرزین فر