یکی از اعضای شورای رهبری مجاهدین با اشاره به سوء استفاده همه جانبه سرکرده مجاهدین از زنان این فرقه، از بهره کشی جنسی وی از زنان این گروه پرده برداشت. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، بتول سلطانی که بیش از دو سال از فرار وی از پادگان اشرف میگذرد در مورد سوء استفادههای گسترده سرکرده مجاهدین از زنان این فرقه اظهار داشت: بعد از اینکه زمستان 1376 در جمع بزرگ شورای رهبری توسط مسعود و مریم رجوی در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای رهبری ابلاغ شد یک سلسله نشستها برای این گروه که تازه شورای رهبری شده بودند شروع شد. وی به برنامه تدارک دیده شده برای سوءاستفاده از زنان این فرقه اشاره کرد و افزود: برای اینکه مسعود رجوی به امیال خود برسد ما به سالنی موسوم به سالن X وارد شدیم؛ کف این سالن ملافههای سفید پهن و به قالی تثبیت کرده بودند. همه سالن به رنگ سفید بود. دو مبل سفید هم وسط آن قرار داده بودند. جلوی این دو مبل یک میز که در آن قرآن و آئینه و شمعهایی که روشن بود به همراه یک جعبه که بعدا متوجه شدم گردنبندهای طلا در آن است و یک کیک بزرگ چند طبقه قرار داشت که پس از خواندن صیغه میان همه زنان شورای رهبری و مسعود رجوی، او از زنان شورای رهبری سازمان خواست مقابل او آزادانه رفتار کنند و پس از آن تا مدتها از زنان شورای رهبری سوء استفاده میکرد. وی سپس به سوء استفادههای متعدد رجوی از زنان این فرقه اشاره کرد و ادامه داد: مسعود رجوی بسیاری از زنان مطلقه فرقه را که مجبور به جدایی از شوهرانشان کرده بود مورد کامجویی قرار میداد. این عضو سابق شورای رهبری مجاهدین گفت: مسئله ارتباط با مسعود رجوی را به گونهای ترسیم کرده بودند که گویی قرار بود مقدسترین اقدام را انجام بدهیم و مسعود رجوی هم برای توجیه رفتار خود از آیات قرآن استفاده میکرد. سابقه سوء استفاده مجاهدین از زنان و دختران مربوط به سالهای دور میشود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن نیز سوء استفاده از جنس زن در این فرقه فراوان بوده است، به گونهای که سران این سازمان تروریستی قبل از پیروزی انقلاب و در دهه 50 تلاش میکردند برای جذب جوانان به گروه خود از ابزاری به نام دختران و زنان استفاده کند که طبیعی بود این استفاده هزینههای زیادی نیز برای زنان و دختران مورد نظر به همراه داشت. جدا از آن، آن بخش از زنان و دخترانی که با شعارهای زیبای آن دوران سازمان مجاهدین خلق جذب آن شده بودند، بسیاری از زنان و دختران دراثر فریب و جبری ناخواسته مجبور بودند به خواستههای کثیف فرقه رجوی درآن زمان برای جذب نیرو تن در دهند، کشاندن همکلاسیها و دوستان محله به خانه تیمی و تجاوز اعضای سازمان و تصویربرداری و عکس برداری از صحنههای شرم آور، تهدید و در تنگنا قرار دادن دختران بیگناه یکی از راهکارهای اصلی سازمان برای جذب دختران جامعه بود که از نظر گروه مجاهدین برای عملیاتهای مختلف میتوانست مفید باشند. البته هدف سران مجاهدین برای جذب زنان و دختران بلند مدت بود و یکی از روشهای موفق در آن دوران استفاده ابزاری از زنان و دختران بود که تعدادی زیادی از آنها از ترس آبرو و رسوایی مجبور بودند بر طبق خواستههای سازمان عمل کنند، البته درآن دوران که سازمان مجاهدین خلق کارکردها و رفتارهای فرقهایاش هنوز گسترش نیافته بود این سازمان شدیدا از این مسئله که اسرار چنین روشهایی در جامعه گسترش یابد واهمه داشت و از آن جلوگیری میکرد. کارکرد خشونت و استفاده جنسی از زنان در فرقه مجاهدین آنقدر زیاد بوده است که صدای فریاد شخصیتها و نویسندگان بینالمللی را نیز درآورد، به گونهای که دو سال قبل دبیر دوم سفارت آمریکا در بغداد طی گزارشی مستند، از بخشی از جنایات سرکرده گروه تروریستی مجاهدین در تسویه حسابهای خونین و کشتار همکاران خود، تجاوز به زنان حاضر در پادگان اشرف، مسموم سازی و اعدام دهها تن از اعضای بریده این گروه پرده برداشت. این مقام آمریکایی که به مدت 9 ماه، اسناد و پروندههای گروه مجاهدین در عراق را مورد مطالعه و بازبینی قرار داده و خود نیز از مسئولان مرتبط با مسائل پادگان اشرف بوده است، در گزارش خود مینویسد: مسعود رجوی مانند «ملک فاروق» پادشاه سابق مصر حتی به زنان همکار خود نیز رحم نمیکند. در بخش دیگری از این گزارش آمده است: رجوی روابط جنسی گستردهای با افراد نظامی، سیاسی و دفتری زن این گروه داشته است و دستور عقیم سازی برخی از آنان را نیز صادر کرده بود. وی در این گزارش یادآور شده است که خود شاهد دیدن فیلمهایی از اعترافات این زنان بوده است. دبیر دوم سفارت آمریکا در بغداد همچنین متذکر شده که رجوی برای دست یافتن به برخی از زنان و بانوان در این سازمان، همسران آنها را به ماموریتهای مرگ بار میفرستاد و به شیوه «ناپلئون» زنان آنها را تصاحب میکرد و در اسناد موجود در پادگان اشرف نیز به این موضوع بر میخوریم که تعدادی از مرگهای اعضای این گروه تصادفی نبوده بلکه از قبل برنامهریزی شده است. اعتراف رجوی وطن فروش به نداشتن نیرو در ایران
رجوی وطن فروش که بیش از دو دهه مزدور صدام بوده و بعد از آن نیز با تغییر وضعیت در عراق با جاسوسی و چاپلوسی سعی در اثبات نوکر منشی خود برای آمریکا و اسرائیل دارد، در یک اقدام احمقانه دیگر فراخوانی برای ایجاد تظاهرات و قیام در روز «قدس» داد واعلام کرد که این تظاهرات با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»!!! صورت خواهد گرفت.
تشت رسوایی و وطن فروشی او آنچنان از بام افتاده که حتی مخالفان حکومت ایران نیز او را مزدور عراق و صدام می خوانند و وزارت خارجه آمریکا در آخرین لیست تروریستی که ماه گذشته صادر نمود، نام فرقه او را بعنوان یک فرقه تروریستی اعلام و در توضیح آن از گفته: « این گروه در خدمت صدام بوده و میلیون ها دلار از درآمد برنامه نفت در برابر غذا را از صدام دریافت می کرده است».
رجوی شیاد که روزی برای فریب جوانان مدعی بود در زمان شاه جز کسانی بوده که سازمان او را از طریق لبنان به فلسطین فرستاده و ادعا می کرد در پایگاه نیروهای فلسطینی آموزش نظامی دیده است، اینبار برای سوء استفاده از موقعیت احتمالی در روز قدس، در فراخوان خود گفت که مردم به خیابان ها بیایند و شعار « نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را بدهند. البته همه می دانند که او هیچگاه جان خود را به خطر نخواهد انداخت اما جان نیروهای اسیرش را فدای خواست های جاه طلبانه خود و صدام کرده و حاضر است برای آمریکا و اسرائیل و هر اجنبی دیگری که حیات ننگین او را تامین نماید نیز این قربانیان را گوشت دم توپ نماید و برای او ایران و ایرانی اهمیتی ندارد.
اما فضاحت کار آنقدر بالا بود که بر خلاف فراخوان های قبلی که او به شورای خارجه نشینش دستور می داد تا برای فریب، در روز مورد نظر اطلاعیه های سریالی بدهند (مانند فراخوان برای 22 بهمن، چهارشنبه سوری و…) اینبار نه تنها قادر به این کار نبود بلکه در مطلبی که در یادداشت روز یکی از سایت هایش درج شده شاید برای اولین بار ناگزیر، به شکست اعتراف کرد.
بی شک اگر این اولین اعتراف او به شکست باشد، آخرین آن نخواهد بود چرا که روند شرایط در عراق، خروج نیروهای آمریکایی از آنجا و یتیم شدن رجوی این را نشان می دهد که بزودی درب اسارتگاه اشرف نیز همچون درب زندان باستیل فرانسه ویران شده و اسیرانی که سالیان بصورت فیزیکی و ذهنی در این اسارتگاه اسیر بودند آزاد می گردند. اسارت گاهی که شاید به جرات بتوان گفت نماد یکی از مخوف ترین دیکتاتوری های فرقه ای در جهان می باشد.