یک گروه 30 نفره از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی به جمع خانواده های متحصن در برابر درب اصلی پادگان اشرف پیوستند. این گروه که در تاریخ 28 شهریور 89 به محل رسیدند مورد استقبال خانواده هائی که حدود 8 ماه است در این مکان در شرایط سخت به تحصن پرداخته اند قرار گرفتند. آنان نوید دادند که خانواده های بسیاری در راهند و عزم خود را جزم کرده اند تا تکلیف این فرقه و به اسارت گرفتن عزیزانشان را روشن نمایند. خانواده های دردمند و رنج کشیده مستقر در عراق ماه مبارک رمضان را در چند صد متری عزیزان خود به پایان رساندند و عید فطر را با این امید که روزی بتوانند بطور آزاد با بستگانشان دیدار داشته باشند جشن گرفتند. دعای پایان یک ماه روزه و عبادت آنان چیزی به غیر از طلب دیدار روی عزیزانشان نبود. بنیاد خانواده سحر به اراده آهنین و عزم سترگ این خانواده ها خصوصا پدران و مادران سالخورده درود میفرستد. باشد که طاعات آنان در ماه مبارک رمضان مورد قبول حق قرار گرفته و موجب رهائی فرزندانشان گردد. ***
لازم به ذکر است که آقایان عینکیان و بدن آرا مرز دشتی در جمع خانواده ها حاضر شده و با آنان به گفتگو پرداختند. آنان وجود خانواده ها را دلیل اصلی انگیزه خود برای فرار اعلام کردند. در این دیدار آنان اظهار داشتند که سازمان مانند تمامی فرقه ها یک چهره درونی و یک چهره بیرونی دارد. آنان مثالی آوردند که سازمان یک به اصطلاح کشتی نوح برای نشان دادن در تلویزیون ساخت که تنها یک نما داشت و داخل و پشت آن تنها یک اسکلت با میل گرد بود. سیمای فرقه رجوی تنها سمتی که ساخته شده بود را نشان داد و اینطور وانمود کرد که یک کشتی نوح کامل ساخته است. آنان وضعیت سازمان را به این کشتی ساخته شده توسط فرقه تشبیه کردند که روئی که در تلویزیون نشان داده میشود صرفا یک نمای دروغین برای فریب مردم است و با ماهیت واقعی آن که تهی و بی محتواست تفاوت زیاد دارد. آنان همچنین گفتند که برای اولین بار پیام صوتی خانم بتول سلطانی را که از بلندگوهای خانواده ها پخش می شد در خیابان 100 شنیدند. سازمان برای اینکه پیام به گوش کسی نرسد بلندگوهای خود را روشن کرد و صدای آنها را تا حد اعلا بالا برد. وقتی از فرماندهان سؤال شد که چرا نمی گذارند صدای بلندگو ها شنیده شود پاسخ دادند که به کسی ربطی ندارد و بعد هم تردد در خیابان 100 را ممنوع کردند. آقایان عینکیان و بدن آرا مرز دشتی اسامی صدها نفر را اعلام کردند که مایل به فرار می باشند و در حال برنامه ریزی در این خصوص هستند. مسئولین سازمان فضائی را در درون فرقه بوجود آورده اند که کسی به دیگری اعتماد نکند ولی مع الوصف گروه هائی بصورت مخفی بدور از چشم فرماندهان تشکیل شده است که با هم ارتباط دارند و مترصد فرار دست جمعی می باشند. نفراتی که از اروپا توسط محسن رضائی (حبیب) فریب خورده و به اشرف آورده شده بودند اکثرا معترض بودند و حتی در نشست های صوتی مسعود رجوی اعتراض می کردند و می گفتند که به آنها دروغ گفته شده است. آنان خواهان بازگشت بودند. سازمان یک اینترنت داخلی (اینترانت) براه انداخته است و افراد تنها مجاز به وارد شدن در آن هستند که مطالب آن کاملا کنترل شده است. فرقه نسبت به هرگونه ارتباط با خارج از پادگان به شدت واکنش نشان می دهد. ارتباط تلفنی و اینترنتی با خارج از پادگان تنها در اختیار تعداد اندکی از مسئولین است. تلویزیون ها تنها به سیستم مدار بسته داخلی وصل هستند و کسی حق استفاده دیگری از آنها ندارد. فقط تلویزیون های اتاق های مسئولین خیلی بالا دارای آنتن می باشد. در حالیکه مسئولین بالا در اتاق های شیک و راحت خود دارای ماهواره هستند ولی داشتن یک رادیوی جیبی برای اعضا جرم است. ادامه حضور خانواده ها به معضل اصلی سازمان تبدیل شده است. همه اعضا علیرغم تذکرات فرماندهان در این رابطه با هم صحبت می کنند. افراد کم کم به فکر افتاده اند که واقعا چرا سازمان از دیدار اعضا با خانواده هایشان به این اندازه وحشت دارد. فرار افراد به کابوس فرماندهان تبدیل شده است چرا که هر کس فرار می کند سلسله مراتب فرماندهی آن بخش به شدت مورد بازخواست و توبیخ قرار میگیرد. به افراد می گویند که هر کس بخواهد جدا شود مشکلی نیست و خودش اعلام کند و سازمان پول خواهد داد و او را به خارج خواهد فرستاد. اما اگر کسی جرئت کند چنین درخواستی بنماید ابتدا در یک نشست حدود 50 نفره که گاه به یک ماه به طول می انجامد مورد ضرب و شتم و توهین و افترا و تحت شدیدترین فشارهای جسمی و روانی قرار می گیرد و بعد هم به زندان انفرادی برده می شود. هر کس که فرار می کند و مجبور می شوند که بگویند وی خارج از پادگان است می گویند که مژگان پارسائی حکم اخراج وی را صادر کرده بود. برخی افراد که در زندان هستند و امیدی به ندامت آنان نیست را نیز می گویند که اخراج شده اند.