بازی دادن تتمه باند رجوی نیازی به قاعده ندارد. زمین وسیع، گنجشک مفت و سنگ بی ارزش، ساز و کار لازم و کافی برای سنگ پرانی و هلهله زدن در مجالس اروپایی و آمریکایی است.نشانه و هدف اصلا مهم نیست.مهم نیست که با طبل و دهل چه کسی پای بکوبند و ساغرکش چه محفلی باشند.پشت چه میزی بنشینند و با چه کسانی قمار کنند.مهم استفاده از شیوه هایی است که مستخدم های حرفه ای مافیای غربی نیز از انجام آن شرم دارند.چرا که این فرقه بی محتوا مترصد زمانی است که "تغاری بشکند،ماستی بریزد – جهان گردد به کام کاسه لیسان". سال ها پیش ژنرال آمریکایی گفته بود که ؛" مجاهدین از جنس تروریست های خوب هستند.کارهایی که ما از انجام آن شرم داریم آنها بخوبی انجام می دهند".وقتی چنین تزی در کنار همنشینی استراتژیک مجاهدین با انواع جریان های جنگ طلب قرار می گیرد چهره "ضد امپریالیست "! مجاهدین نیز رو می شود. نگاهی کوتاه به نوشته عباس داوری (بنیان مرصوص) این مسئله را به اثبات می رساند که محصول 40 سال آب در هاون کوبیدن، دست آخر جلسه گذاشتن و تظاهرات کردن برای رضای خاطر مشتی هفت تیر کش غربی و جنگ طلب از نوع خانواده "بولتون" ها است. افکار پوچی که غرغره دهان بازنشسته ای چون "داوری" شده، حکایت لوطی دامن پوشی است که سبیلش را با دمبه چرب کرده و در محله جار می زند "عجب گوسفند بریانی خوردیم…!شرح " روند پیشرفت شگفت انگیز 40 ساله مجاهدین" از زبان لحظه های "صدر اول کمیسیون کار" باند رجوی و واژگون نمایی حقایق پنهان شده که هیچ یک بیان نمی شود مگر محصولی جز به گل نشستن در عراق و قطع شدن از مردم ایران داشته است؟! یا همین چند روز پیش مریم رجوی از "سوگند مجاهدی"(بخوانید سوگند سربازی برای جنگ طلبان آمریکا) 700 تن از ساکنان اشرف تعریف و تمجید کرده است.گسترش سازمان را تشریح کرده و در آینده ها به آنان بشارت هایی داده است.واقعا اگر کسی موضوع را نداند در میان این همه هرج و مرج در پادگان اشرف فکر می کند که هفتصد نفر به مجاهدین اضافه شده است.در صورتی که رهبری مجاهدین با بیان نکردن اصل واقعه و تحریف و مغالطه در مفاهیم،آن را عمدا طوری بیان می کند که از ثمرده دادن فراری ها و تجمع خانواده ها در مقابل درب پادگان اشرف جلوگیری کند.بنابراین وقتی وابستگی و خیانت و فروختن یک نسل به اجنبی عین استقلال و افتخار مفروض می شود دیگر جای هَرَجی نیست که اسباب خیمه شب بازی اروپایی ها و آمریکایی ها شوند. از طرف دیگر مغلطه مستمر در تعاریف و واژه هایی مانند "استقلال"،"آزادی"،"مبارزه" یا وطن پرستی… مفهومی جز شکستن چراغ و تاریک نگهداشتن پرده های چشم دیگران ندارد.غافل از آنکه این پرده مدت مدیدی است در افتاده و نور روشنگریها زبان مجاهدین را بی خاصیت کرده است.دیگر کسی آنان را جدی نمی گیرد.چه رسد به ادعاها و توهماتی که معمولا جزو ابزارهای تبلیغاتی شان است. با این همه وقتی یک نیروی "عمل کننده" از پایگاه مردمی رانده شده و در روند تحولات به نیروی "عمل شونده" تبدیل می شود، از سواری دادن به دیگران انرژی می گیرد.همین چند ماه اخیر از میتینگ تاورنی تا نیویورک این ادعا را ثابت می کند که ابزاری مانند "مجاهدین" مورد توجه جنگ طلب ها قرار گرفته و آنها را در هر کجا و به هر شکل که بخواهند بر علیه استقلال ایران و ایرانی با ارزانترین قیمت به راحتی بازی بدهند! با این تفاوت که میدان رقص را آنها تعیین می کنند.
محمد علوی