شاید مسعود رجوی رهبر فرقه را بتوان یکی از فریبکاران چهره های سیاسی تاریخ ایران نامید وی که با وعده بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی در 30 خرداد 60 بسیاری از جوانان ایرانی را با نظام حاکم وارد جنگ وعرصه خونین نمود مدت کوتاهی بعد صحنه مبارزه را ترک گفته و به سوی اروپا گریخت و میلیشیای خود را یکه و تنها در ایران باقی گذاشت. مسعود رجوی همیشه در نشستهای عمومی از جامعه بی طبقه توحیدی که بر روی سنگ مزار هر مجاهد خلق حک شده یاد می کرد و می گفت که جامعه بی طبقه توحیدی جامعه یی است که الزاما تضادهای طبقاتی آن حل شده است پس بی طبقات است چرا که طبقات بالا و پایین، غنی و فقیر بودن محصول استثمار است محصول فرعونیت است جامعه بی طبقه توحیدی مسعود رجوی همانند سایر شعارهای او می باشد که عملا به ضد خودش تبدیل شده است و امروز نتیجه ای جز محصور کردن ذهنی و فیزیکی افراد در اسارتگاه اشرف را نداشته است این چه جامعه بی طبقه توحیدی است که با از هم پاشیدن خانواده ها و آواره کردن فرزندان شان بیشترین فاصله را بین انسانها ایجاد می نماید؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که در نشستهای عمومی به خانواده ها و خلق قهرمان توهین و اهانت میکند؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که 8 ماه است به خانواده ها اجازه ملاقات نمی دهد که با فرزندان اسیرشان ملاقات کنند؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که به زنان مطلقه اعضای فرقه خود تجاوز می کرد و سو استفاده جنسی می کرد؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که زنان و مردان فرقه خود را با زور از هم جدا می کرد تا طلاق بگیرند و زنها را در فرقه خود عقیم می کرد و یا به زنان مطلقه اعضای فرقه خود تجاوز می کرد و سو استفاده جنسی می کرد؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که تمامی قشرهای روشن فکر و متخصص در ایران را نفهم و بی شعور قلمداد می کرد و در نشستهای عمومی به تمام قشرهای روشن فکر ایران توهین می کرد؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که به دانشجویان ایران در نشست عمومی توهین و اهانت می کرد و آرزوی تیرباران کردن دانشجویان ایران را داشت؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که در بحث جامعه عادی و عوام الناس می گوید جوهر قضیه و آن روی سکه این واژه ای که ما برای آن داریم در واقع همان دنیای حیوانیت است با توهینی بزرگ برای قطع رابطه افراد و اعضا خود با جامعه و خانواده هر مناسباتی را حیوانی قلمداد می کرد؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که به اعضای خود حیوانیت را ثابت کرده وآنها را مجبور کرده با خط خود بنویسند حیوان بوده و در دنیای حیوانی بوده اند که مسعود رجوی آنها را آدم کرده این در پرونده تک تک آنها موجود است از این دیدگاه و ایدئولوژی آیا انتظار اینکه به خانواده و جدا شده ها غیر از حیوان گفته شود هست؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که از تمامی اعضای خود تعهد کتبی گرفته که در مواجهه با پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام خود آنها را بکشند و همه ی انسانهایی را که در حاکمیت رژیم هستند را بدهکار خود می داند و می گوید چون برای به قدرت رسیدن وی تلاش نمی کنند مستحق مرگ هستند؟ این چه جامعه بی طبقه توحیدی می باشد که زنان حرام سرای مسعود رجوی که همان خواهران شورای رهبری هستن با چاقو به خانواده های که برای دیدار فرزندانشان چندین ماه است پشت درب اشرف بس نشسته اند حمله می کنند؟ این چه جامعه بی طبقه توحیدی می باشد که زنان حرامسرای مسعود رجوی که همان خواهران شورای رهبری هستن به عنوان استثمارگران بلامنازع افراد و اعضای اسیر اسارتگاه اشرف هستند؟ چگونه مسعود رجوی مدعی بر پایی جامعه بی طبقه توحیدی است که در محیط کوچک اسارتگاه اشرف چندین زندان برای معترضین خودش ایجاد نموده است و هر اعتراضی را در گلو با شکنجه و اعدام مثنوعی و سر به نیست کردن خفه می کند؟ این چگونه جامعه بی طبقه توحیدی است که اعضا و افراد اسیر در اسارتگاه اشرف چندین سال است اسیر فیزیکی و ذهنی مناسبات اشرف هستند و هرگز حق و اجازه ای برای هر گونه ارتباط با بستگان و عزیزانشان و خانواده خودشان در داخل و خارج قرارگاه را ندارند؟ این چه جامعه بی طبقه توحیدی است که خانواده کانون فساد اعلام می شود و ارتباطات خانوادگی در آنجا هیچ معنایی ندارد؟ مسعود رجوی پلید که از ابتدای فعالیت سیاسی خودش مستمرا در مخفی گاه ها زندگی نموده است ؛ درک درستی از واقعیت جامعه بی طبقه توحیدی نداشته و ندارد و به همین دلیل دچار توهمات ایدئولوژیک شده است و خود را جانشین امام زمان دانسته و دیگران را دجال. حقا همه صفات یک دجال و ریا کار در شخص مسعود رجوی جمع شده است چرا که در طی این سالیان به عینه همگان مشاهده کردند و برای مردم ایران و همه کسانی که با او سر و کار داشتند مشخص شده است، دجال واقعی شخص مسعود رجوی است که تلاش دارد با فریب و دروغ اهداف خودش را پیش ببرد و چگونه نسلی را فریب داده و به قربانگاه برده است در اسارتگاه اشرف.