خانم کلینتون
معاون ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا با احترام من یکی از اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق هستم که به مدت 22 سال در عراق حضور داشته و به مدت چهار سال نیز در یکی از کمپهای ارتش شما در منطقۀ خالص بودم. در این مدت شاهد بسیاری از ناعدالتی ها و ستمها و فشارهای روحی و جسمانی از سوی رهبران این سازمان بر اعضایش بوده ام. همچنین طی این مدت تمامی موضعگیریهای سیاسی و مذهبی رهبر این سازمان یعنی مسعود رجوی را از نزدیک مشاهده کرده و شنیده ام. جای تأسف دارد که بگویم سخنان بیرونی این شخص و همسرش خانم مریم رجوی به هیچوجه مشابهتی با عملکردها و گفته هایشان در داخل مناسبات بشدت محرمانه داخلی آنها نداشته و نخواهد داشت. آنچه که از آنان در خارج از مناسبات داخلی فرقه شان می شنوید هرگز همخوانی با آنچه که در تفکراتشان می گذرد ندارد و ایده های آنان برای رهبری بر تمام جهان و تسلط بر تمامی افراد بشر، چیزی نیست که شما و دیگر سیاستمداران بتوانید به خوبی از آن مطلع باشید. رهبران این فرقۀ مذهبی بخوبی می دانند که (برخلاف تفکر طالبانیسم و القاعده)، باید با مدرن ترین و زیباترین واژه ها و جملات انساندوستانه وارد شوند تا جاذبه لازم برای تسلط بر افکار جهانی و همچنین سیاستمداران جهان را داشته باشند. به همین علت درست برخلاف چهره های انسان دوستانه و برابر طلبانه ای که از خود در غرب به نمایش می گذارند، سخت ترین فشارها و تحمیلها را بر زنان مجاهد در داخل مناسبات تشکیلاتی روا می دارند و در عین حال شگفت انگیزترین شکل جدایی زن از مرد را در داخل مناسباتشان ایجاد نموده اند، به گونه ای که حتا پمپ بنزین و تصفیه خانه های آب را هم زنانه مردانه کرده و بیمارستانهای زنان را نیز به طور کامل از بیمارستان مردان جدا ساخته و علاوه بر آن تمامی غذاخوریها و مکانهای عمومی و حتا ساعات گردش در پارک و موزه و مزار کشته شدگان خود را نیز به همین ترتیب زنانه و مردانه ساخته اند. عملی شگفت انگیز و سخیف که حتا در طالبان نیز مشاهده نشده است. البته پیش از این مسعود رجوی (در تاریخ 11 سپتامبر 2001) رسما گفته بود که اگر القاعده با اسلام بنیادگرای خود می تواند چنین کاری انجام دهد ما با اسلام انقلابی خود کارهای بزرگتری می توانیم انجام دهیم. گویا این گونه جداسازی زنانه مردانه نیز بخشی از همان کارهای بزرگی است که حتا القاعده نیز نتوانسته است انجام دهد. و البته مهمتر از آن تشکیل حرمسرایی از تمامی زنان مجاهد به عنوان نمونه ای از حرمسرای جهانی اوست که قرار بود بعد از به قدرت رسیدن برای خود تشکیل دهد. از دید مسعود رجوی، تمامی زنان جهان فقط به او محرم هستند و بایستی از خانواده های خود جدا شوند. این فرضیۀ اوست که قبلا به ما گفته شده بود و شکی نیست اگر وی به قدرت می رسید چنین ایده ای را دنبال می نمود. خانم کلینتون در راستای از هم پاشیدن خانواده ها، رهبران این فرقۀ خطرناک مذهبی که به جرأت می توان گفت اگر به قدرت می رسیدند بسیار خطرناکتر طالبان در افغانستان می شدند، مدتها است که دربهای پادگان اشرف را بر روی خانواده هایی که از راههای دور برای دیدار با فرزندان و یا والدین خود به عراق آمده اند بسته و اجازه دیدار این خانواده ها با عزیزانشان را نمی دهند. فکر می کنم تنها ذکر یک نمونه از این تراژدی کافی باشد که شما عمق این جنایت ضد انسانی را درک نمایید. نمونۀ مشخص آن دختری 22 ساله به نام مریم بابایی نژاد است که پدرش سه ماه قبل از بدنیا آمدن او اسیر صدام حسین شده و بعد از مدتی به نزد مجاهدین می رود. وی تا امروز در پادگان اشرف اسیر رجوی است. این دختر جوان دوسال پیش خبر زنده بودن پدرش را می شنود. طی این مدت رجوی اجازه نداده بود این شخص حتا از خانواده خود با خبر شود و دخترش تصور می کرد پدرش در جنگ کشته شده است… بعد از شنیدن خبر زنده بودن پدر، مریم به همراه پدربزرگ پیر خود به عراق رفته و خواستار دیدار با پدرش می شود اما رهبران فرقۀ رجوی چنین اجازه ای را به این دختر و پدر نمی دهند. الان دو سال است این دختر بی گناه که هرگز پدرش را ندیده است بدنبال یکساعت دیدار با او مدام به پادگان اشرف مراجعه می کند و اشک می ریزد و منتظر دیدار است. خانم کلینتون شما خود یک مادر هستید و تصور می کنم بخوبی می توانید احساسات این دختر جوان و پدربزرگ پیر او را درک نمایید که تنها خواستۀ آنها دیدار با پدر این دختر است. پدری که بعد از 22 سال هنوز دختر خود را ندیده و رجوی از این دیدار هم وحشت دارد و نمی خواهد خانواده ها به همدیگر برسند. گویا حضور خانواده جام زهر رجوی است. و باید از مریم رجوی که در اروپا خود را چهره ای خندان و بشر دوست معرفی می کند بپرسید در دیدار یک دختر جوان با پدرش چه خطر بزرگی نهفته است که شما اینچنین از آن وحشت دارید؟ خانم کلینتون رهبران این فرقۀ خطرناک مذهبی هزاران زن و مرد را در پادگان اشرف به اسارت گرفته اند و با ترفندهای مختلفی که من بخوبی از آن مطلع هستم تلاش می کنند اینگونه جلوه دهند که آنها با عزم و ارادۀ خود خواهان زندگی در اشرف هستند. ترفندهایی که سران این فرقه بکار می برند بسیار پیچیده و متنوع است و من به دلیل سالیان سال حضور در این دستگاه مخوف بخوبی به آن واقف هستم و حاضرم در هر دادگاهی شهادت دهم که چه امکانات و ترفندهایی بکار گرفته می شود تا اعضای اسیر شده در اشرف نتوانند حرف واقعی خود را بر زبان بیاورند و یا براحتی از این زندان جدا شوند. به تازگی اقدامات وسیع حفاظتی دیگری هم بکار گرفته شده تا هیچکس نتواند از این پادگان فرار کند و چند عضو جداشده طی هفته های اخیر به برخی از این اقدامات اشاره نموده اند. خانم محترم، به عنوان یک عضو قدیمی جدا شده از این فرقه از شما درخواست دارم، با توجه به امکانات و قدرتی که در اختیار دارید: 1- کمک کنید تا نمایندگان سازمانهای بین المللی و حقوق بشری بتوانند در محیطی خارج از اشرف و بدون حضور نمایندگان فرقه، براحتی با تمامی اعضای مجاهدین ملاقات کنند و در محیطی عاری از خطر، نظر واقعی آنان را جویا شوند. 2- به رهبران این فرقه فشار وارد آورید تا در خارج از پادگان اشرف، در محیطی که تحت تسلط آنان برای ایجاد رعب و وحشت نباشد، به خانواده ها اجازه دیدار آزاد با عزیزانشان را بدهند و بیش از این حقوق بشر را به بازی نگیرند و با احساسات انسانها بازی نکنند. 3- از سران فرقه بخواهید که اجازۀ دسترسی به اینترنت و دنیای آزاد را به اعضای خود بدهند تا آنان بتوانند براحتی با تلفن و اینترنت و نامه با خانواده و دوستان خود ارتباط آزاد برقرار کنند و از اخبار جهان مطلع شوند. متأسفانه در 25 سال گذشته هیچکدام از اعضای مجاهدین نتوانسته اند به طور آزاد به تلفن و یا به مجله و روزنامه و یا اینترنت دسترسی داشته باشند. در پادگانی که بر آن نام «شهر» نهاده اند، هیچکس اجازه ندارد تلفن موبایل داشته باشد و یا به مجله و روزنامه دسترسی پیدا کند و یا از اینترنت استفاده کند. افراد داخل اشرف هنوز طرز استفاده از تلفن موبایل و کار با اینترنت و یا طرز استفاده از گیرنده تلویزیونهای ماهواره ای را بلد نیستند. این یک فاجعۀ انسانی است که تمامی اعضای اشرف به جز تعدادی بسیار اندک به آن گرفتارند و کمکهای انساندوستانۀ شما را نیازمند هستند تا از این زندان فکری و فیزیکی بیرون بیایند. با قدردانی از تلاشهای بشردوستانۀ شما حامد صرافپور