اصولا فرقه ها همواره در بن بست بسر می برند و وقتی که به اوج بن بست می رسند اقدام به خودکشی دستجمعی می زنند ولی فرقه رجوی اولا سعی می کند وانمود کند که نه تنها در اوج بن بست و درماندگی نیست بلکه همواره در اوج قله پیشرفت و ترقی هست. ثانیا با دجالگری خاص خودش سعی می کند با جار و جنجالهای فراوان عامل قرار گرفتن خودش را در بن بست به بیرون از خودش ربط بدهد و درهمین رابطه یکی از عوامل اصلی را کانون خانواده می پندارد و بخاطر همین هم هست که سران فرقه دشمنی هیستریک خود را نسبت به خانواده ها هیچوقت پنهان نکرده اند. مثلا مریم رجوی خانواده را دشمن اصلی مناسبات فرقه می داند و یا مهدی ابریشمچی در نشست می گفت کانون خانواده را باید منفجر کرد و همواره به تهدید خانواده ها می پردازد خانواده هائی که تنها خواسته بر حقشان چند ساعتی دیدار با عزیزان دربندشان می باشد که عموما بیش از 20 سال هست که عزیزان خود را ندیده اند و اکنون بیش از 10 ماه است که جلوی درب قلعه فرقه در تحصن بسر می برند ولی سران فرقه مانع دیدارشان با عزیزانشان می شوند چون سران فرقه بخوبی می دانند که این دیدار مقدمه باز شدن درب قلعه خواهد شد و رهائی اسیران تحقق خواهد پذیرفت و چهره کریه رجوی افشا خواهد شد و بساط فرقه گرائی او بر چیده خواهد شد و اینکه چرا سران فرقه اکنون در اوج درماندگی و استیصال بسر می برند و جار و جنجال راه انداخته و مظلوم نمائی می کنند؟ به نظر من حضور چشمگیر و تحصن 10 ماهه خانواده های محترم اسیران در قلعه رجوی در جلوی درب این اسارتگاه تنها دلیل می باشد. همانطور که می دانید در این مدت 6 تن از اسیران موفق به فرار از اسارتگاه شده اند و سران فرقه در اوج عصبانیت ابتدا سعی کردند قربانیان را وادار به توهین به خانواده هایشان کنند اما این عمل بی شرمانه جواب نداد. سپس به اقداماتی نظیر ممنوع کردن تردد2 نفره، کارگذاشتن دوربین مداربسته در پشت درختان وحتی در آسایشگاهها و توالت ها دست زدند. در مرحله بعد هم دهها نامه التماس آمیز به این طرف و آن طرف ارسال کردند که خانواده ها آرامش!! اسیران را در قلعه برهم زده اند ولی کسی به این نامه ها جواب نداد. در ادامه سران فرقه در اوج درماندگی در اقدام بعدی دهها بلندگو در اطراف اسارتگاه کار گذاشتند تا مانع رسیدن صدای خانواده ها به عزیزان در بندشان بشوند اما این اقدام نیز به ضرر خودشان تمام شد و سران فرقه در راستای اقدامات خود برای جلوگیری از دیدار خانواده ها با عزیزان خود ناچار شدند مسعودخان را از سوراخ موش درآورده تا او خانواده ها را تهدید کند شاید مؤثر شود. لذا حدود 2ماه پیش در یک پیام نوشتاری منسوب به او که بعد بصورت کتاب درآوردند خانوادههای پیر و سالخورده را تهدید کردند. اما سران فرقه مجاهدین بدانند که نه خانواده ها از خواسته بر حق خود خواهند گذشت و نه ما جداشده ها در جهت پشتیبانی از حقوق بر حق خانواده های محترم از افشاگری چهره کریه سران فرقه دست خواهیم کشید و در اینجا باید این نکته را اضافه کنم که در این شرایط که سران فرقه در اوج استیصال بسر می برند ممکن است اقدام به زندانی کردن وکشتن این افراد ناراضی بکنند لذا از همه مجامع حقوق بشری می خواهم که تا دیر نشده جلوی این جنایت رجوی را بگیرند وبه قربانیان مستقر در اسارتگاه کمک کنند تا رهائی پیدا کنند در پایان ضمن سپاس از خانوادههای محترم که با مقاومت جانانه خودشان باعث قرار گرفتن سران فرقه در اوج درماندگی شده اند این نوید را می دهم که عزیزان در بندشان آزاد خواهند شد و آن روز دیر نیست.