در روز20 آذر ماه 1389 با حضور دهها خبرنگار رسانه های بین المللی و روزنامه نگاران عراقی و صد ها تن از فعالان مدنی و احزاب سیاسی در جامعه عراق و همچنین هزاران تن از خانواده های اعضای گرفتار این فرقه رجوی در پادگان اشرف و اعتراض به نقض ابتدایی ترین حقوق آنان، پروسه داد خواهی این عزیزان وارد مرحله جدیدی شد و حضور 11 ماهه خانوداه های دردمند ولی پر استقامت این اسیران از نقطه سرفصلی کیفی عبور کرد. نفس کشیده شدن ظلم و جنایات امروز رجوی به روزنامه ها و تلویزیون عراقی آن هم در سطحی چنین گسترده ضربه جدی به این تشکیلات در افکار عمومی عراق است و بررسی 11 ماه گذشته موضوع مقاله حاضراست. در دایره آگاهان سیاسی کمتر کسی باور میکرد که حرکت سنجیده خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان که حدود یکسال پیش آغاز شد این چنین خواب را از چشمان رجوی برباید و موضوع حضور این خانواده ها اصلی ترین معضلی گردد که طی سال گذشته سراپای تشکیلات جهنمی رجوی را در نوردید بطوری که از سخنرانی مریم رجوی در پارلمان اروپا گرفته تا نوشتن کتاب پس از حدود 20 سال از جانب رهبر این جریان مسعود رجوی به این امر مهم اختصاص پیدا کرده است. این چنین بود که رجوی این موضوع به مثابه پاشنه آشیل تشکیلات فرسوده خود زودتر از هر کسی تشخیص داد و پس از کنار زدن پرده های تزویر و ریا خلق دوستی ودمکراسی خواهی شمشیر بدست وارد معرکه شد و خانواده هایی که بیش از 20 سال است از دیدن فرزندان و حتی شنیدن صدای آنان محروم شده اند را مزدور خطاب کرد چون میدانست شیشه عمر تشکیلات سراسر فساد و تباهی که به اسم مبارزه آنان را گروگان زنده بودن خود نگاه داشته است بزودی خواهد شکست. بشکل خلاصه و کوتاه نظری بر تحولات یکسال گذشته در تشکیلات رجوی می اندازیم. 1. هفته گذشته سخنرانی مریم رجوی در یکی از سالن های حاشیه ای پارلمان اروپا به امر حضور خانواده ها اختصاص داشت و همین موضوع بخوبی بیان گر عمق فشاری است که تشکیلات فرسوده رجوی از حضور سنگین خانواده ها و آزادی قریب الوقوع فرزندان آنان خبر میدهد. مریم رجوی به دروغ و تزویر و ریایی که از سرکرده این تشکیلات به ارث برده است پیام های خانواده ها و ناراضیان این سازمان را وارونه جلوه داده و چون شیطانی مجسم چشم در چشم معدود اعضای خریداری شده این پارلمان ادعا کرد که: "… خانواده های اسیران اشرف فرمان به آتش کشیدن و کشتن آنان را از پشت بلندگو ها سر میدهند و این شکنجه روحی است که آنان را رها نمیکند… " در حالی این دروغ مجسم را مریم رجوی نشخوار میکرد که چهره های سوخته مادران و دست های پینه بسته پدران که هیچ چیزی جز دیدار بی واسطه با فرزندان خود نمیخواهند شاهد و گواه صادقی است که نقاب دروغین حقوق بشری و آزادی خواهی ریایی رهبران دروغگوی این سازمان را از چهره شان به زیر می کشد. 2. از سویی دیگر نوشتن کتابی با همین عنوان از جانب "مسعود رجوی به عنوان هم خون صدام حسین" خود بیانگر هزاران نکته نهفته در این حرکت تعیین کننده و تاثیر گذار است. جادوگری که با دروغ و ارائه چرندیاتی به عنوان تحلیل شرایط بیشتر عقده های درونی خود برای رسیدن به قدرت در ایران را نمایندگی میکند، به زبان آمده و عملا تایید میکند اصلی ترین معضل تشکیلات فرسوده رجوی طی یکسال گذشته برخورد و برنامه ریزی و سازماندهی فعالیت هایی است که بشکلی به مقابله با امر حضور خانواده ها در مقابل درب ورودی این قلعه مربوط میشود. 3. برگزاری مراسمی به نام "سوگند وفاداری" که مجددا از همگان تعهد و نوشته طلب میکرد که در سازمان بمانند و این جهنم را ترک نکنند برگ دیگری از این فعالیت ها در مقابله با حضور خانواده ها در مقابل قلعه اشرف است چرا که به محض فرو ریختن این دیوارها رجوی میداند بسرعت توسط پلیس و مقامات قضایی عراق دستگیر و تحویل قانون و عدالت میگردد. خیمه شب بازی و تعهد گیری یکی از برنامه های ثابت این تشکیلات است که نشان از دغدغه های بی پایان رجوی دارد که به هر شکل ممکن از همگان نوشته و دست خط میگیرد تا شب سر راحت بر زمین بگذارد. نگارنده همین سطور هم زمانی به وی دست نوشته و تعهد داده بودم که تاآخر عمر وفادار وی بمانم ولی برق حقیقت درخشنده تر از آن بود که رجوب بتواند مرا تا آخر عمر اسیر سحر و افسون خود کند. 4. کار گذاری دوربین های مدار بسته پشت درختان خیابان ها – توی دستشویی و حمام ها و نقاط کور واحدها یکی دیگر از کارهای خنده دار تشکیلاتی است که به عیان می بیند نگهبان و پاسبخش و پست های بازرسی و ویزای ورود و خروج و محافظت شبانه روزی کاری از پیش نبرده است و این حرکت نشان از عمق مخالفت درونی و تقابل افراد با تشکیلاتی میدهد که آنان را بزور به بند کشیده ولحظه به لحظه ارگان های سرکوب و کنترل را بالا میبرد، ارگانهایی که بسیار انرژی گیر بوده ولی برای بقای این تشکیلات فرسوده ضروری تشخیص داده شده است. 5. استفاده از دستگاههای پخش پارازیت و صداهای ناهنجار اهدایی از طرف مقامات آمریکایی برای مقابله با پیام های رهایی بخش خانواده ها و منتقدان و ناراضیان این سازمان نشان از درماندگی و بیچارگی مسئولین این سازمان در مقابل حرکت ادامه دار خانواده ها میدهد. 6. همه این موارد در کنار صدها نشست کنترلی وتفتیش عقاید و گزارش های جاسوسی از وضعیت افراد و بررسی هفته به هفته آنان بخش دیگری از کارهایی است که افراد این سازمان را به خود مشغول کرده و فعلا همه سر کار هستند تا از تاثیرات این حرکت به موقع و ادامه دار خانواده ها جلوگیری کنند. 7. برگزاری دهها مصاحبه وفیلم برداری اجباری با افراد که به اعضای درجه اول خانواده خود توهین و ناسزا بگویند بخش دیگری از فعالیت های دستگاه تبلیغاتی این سیستم منگول است که به لحاظ زمانی 20 سال عقب تر از زمان حاضر بسرمیبرد. 8. صدها نامه نگاری به بخش های مختلف خارجی ودرخواست کمک واستمداد در برابر خانواده های بی سلاح موضوع اصلی تحرکات سیاسی این گروه شده است و خنده دارتر اینکه با این کار سازمان مجاهدین خود را مضحکه عام و خاص کرده که این چه جریان آزادیخواهی است که از خانواده اعضای خود نیز هراس دارد. اینها تنها بخشی از وحشت رجوی است که بازتاب می یابد وگرنه ولوله ا ی که در درون این جریان با حرکت خانواده ها آغاز شده است و سیاست های بکارگرفته شده قطعا دهها برابر آنچه که گفته شده است، بوده و بررسی حاضر تنها به گوشه ای از تحرکاتی که بازتاب بیرونی داشته اختصاص دارد. اما رجوی چون جن و بسم الله از روزنامه ها و تلویزیونها و افکار عمومی هراس دارد و حضور دهها خبرنگار و صدها فعال مدنی در مقابل درب قلعه اشرف بی تردید ضربه جانانه ای است که رجوی را بیشتر به محاق فرو برده و بایست علاوه براین تمهیدات سرکوبگرانه جدیدتری را برای کنترل باز هم بیشتر اعضای خود بکار بندد چرا که وقتی موضوع به جامعه و افکار عمومی کشیده میشود آنجاست که رجوی از درون چون تنور میسوزد و راه گریزی هم ندارد. ولی خوشبختانه علی رغم همه این سرکوب های سیستماتیک و شانتاژهای برنامه ریزی شده فرار و آزادی شش نفر از این عزیزان در سال گذشته دستاورد ارزنده ای است که قبل از هر چیز مدیون تلاش خستگی ناپذیر خانواده هایی است که به هر شکل ممکن بدنبال آزادی فرزندان خود از دست ضحاک زمانه اند و بار دیگر بایست بر دستان پینه بسته آنان بوسه زد و بر قلب های زخمی آنان مرحم مهر و محبت گذارد. شکاف تشکیلاتی این جریان روز به روز بازتر شده و از سویی دیگر برافروختگی و عصبانیت افسار گسیخته مسئولان این جریان ضد ملی دم افزون میشود و این تازه از نتایج سحر است و حرکت آغاز شده شتابی نوین گرفته و همچنان سرعت خواهد گرفت. همچنان که یکبار نیز گفته بودم انقلاب دروغینی که با متلاشی کردن خانواده ها آغاز گردید در یک فرایند اتودینامیک و بشکلی کاملا منطقی با حضور خود در مقابل اصلی ترین و تنها ترین مقر این سازمان در خاک عراق انتقام خود را از رهبری این جریان وابسته باز ستانده و میرود تا شکاف تشکیلاتی آنان را هرچه عمیق و عمیق تر سازد. از سویی دیگر تشکیلات این سازمان روز به روز بسته تر شده و برای بقای خود محتاج سیستم های کنترلی بیشتری است و همین امر انرژی افزونی را در درون برای متلاشی کردن و از بین بردن این مهارها آزاد میکند و افراد را بیشتر و بیشتر به فکر فرار از دام های ساخته شده می اندازد. به هر تقدیر این سیکل ادامه خواهد داشت و در این مسیر سازمان به جنایات بیشتری مبادرت خواهد کرد ولی همین امر نیز چهره واقعی این جریان را بیشتر وبیشتر بر ملا کرده و حرکت آغاز شده با شتاب و دستاوردهای بیشتر رو به پیش خواهد بود.