انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت سوم
در قسمت دوم توضیح دادم که در بی خبری کامل از آینده و سرنوشتم بودم و اینکه بالاخره چه خواهد شد؟ بعد از سیزده روز مرا به طبقه پائین زندان اطلاعات عراق بردند و مرا تحویل فرد دیگری دادند و اما ادامه ی ماجرا: مرا…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت سی و یکم
قسمت سی ام این سلسله یادداشت ها، عمدتا به نقل قسمتی از سخنانم در مقابل کمپ اشرف گذشت. در این قسمت هم که بخش پایانی این خاطرات من در مورد این ملاقات هاست، بطور طبیعی به نقل ادامه سخنانم خواهم پرداخت : “… حالا من…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت سی
در بخش بیست و نهم این سلسله یادداشتها، از نحوه رسیدن به کمپ اشرف، شرایط آنجا و حضور در پای میکروفن و بیان درد دلهایم مطالبی عنوان کردم. در روز دوم، برای نخستین بار سخنان ضبط شده خانم بتول سلطانی را از بلندگوها شنیدم و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت دوم
در قسمت اول توضیح دادم که چطور بعد از یک احساس شکست در زندگی شخصی تصمیم به خروج از کشور گرفتم و رسیدم به اینکه بعد از خروج از مرز، در محاصره چند عراقی مسلح گرفتار شدم و حال ادامه ی ماجرا… *** در بازداشتگاه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت اول
اواسط سال 1380 بود که ازدواج کردم اما به دلایل متعدد زندگی مشترک موفقی نداشتم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم به هر قیمتی که شده زندگی جدید را در خارج از ایران آغاز کنم. من تا حدی با شرایط اخذ پناهندگی از کشورهای دیگر آشنایی…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و نهم
قسمت بیست و هشتم این سلسله خاطرات به بیان نحوه رسیدن به کمپ اشرف و تشریح جو عمومی حاکم بر آنجا گذشت. ما که در حوالی ظهر و در یک روز بشدت گرم روزهای اولیه مرداد 1389 به متحصنین که بعضی از آنها ماهها بود…
- تروریسم فرقه مجاهدین
مسئولیت و عواقب مرگ تمام کشته شده ها، به عهده مسعود و مریم است
سازمان جنایتکار و تروریست رجوی ها، بصورت مستقیم و غیر مستقیم مسئول ریخته شدن بسیاری از خون های بی گناهانی است که یا روزگاری در آن مناسبات گیر افتاده بودند و یا در درون و بیرون این مناسبات به نحوی درگیر این فرقه شده اند،…
- فرقه گرایی مجاهدین
حمایت از زندانبان در زندان، به پشیزی نمی ارزد
مجاهد سازی با حصارکشی و زندان و شکنجه و حبس انفرادی و امضای اسناد جعلی و جفنگیات و اعلام حمایت اجباری از سران سازمان مجاهدین در درون حصارها و اعلام انزجار از خانواده، اسمش حضور داوطلبانه و انتخاب و آزادی نیست. سناریویی تکراری و نخ…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و هشتم
قسمت های قبلی این سلسله یادداشت ها مربوط به زمانی بود که حفاظت از کمپ اشرف بعهده نیروهای آمریکایی بود و سران سازمان میدانستند که هیچ خانواده ای قادر نیست که فرزند خود را از چنگ آنها رها کند. از طرف دیگر سازمان که خود…
- مریم رجوی
رقص رهایی مسعود، پیش درآمد رقص مریم با شیطان بود
آنزمانی که مسعود رجوی باب خیانت و بی اعتمادی را گشود و پا در حریم زنان و دخترانی گذاشت که به او اعتماد کرده بودند و استارت رقص رهایی و زیر آب ارزشهای اخلاقی و انسانی را زد، باید هم منتظر روزهای بدتر از آن…
- نقض حقوق بشر
زنان بی خانمان در فرقه زن ستیز رجوی
مادر شدن برای زنان، همچنانکه پدر شدن برای مردان، مرحله ای از بلوغ فکری و جسمی محسوب می گردد. بارداری و حفاظت از طفل هورمون های محبت و عاطفه را در وجود زن به منصه ظهور می رساند، مادر بودن مقدس است، زنان در خانواده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
مجید را با رگبار دوشکا، در خانه باغی پودر کردند – قسمت دوم
در قسمت اول این خاطره ذکر کردم که بعد از عقب نشینی، ما دوباره به پذیرش برگردانده شدیم و جنازه مجید را هم به آنجا منتقل کردند. رضا مرادی، سعید نقاش، صالح بچه خوی (که جثه چاقی نیز داشت) و آن بچه اهواز که قدبلند…