خانم عبادی، ندارد کسی با تو نا گفته کار ولیکن چو گفتی دلیلش بیار مطالبی به نقل از شما در جلسه اخیرتان در امریکا بدستم رسید و بدنبال آن مصاحبه معنی دارتان با رادیوی فارسی زبان هلند (زمانه) را دیدم. از مخلفات رادیو زمانه که بگذریم شما فرموده اید که:
“اتفاقی که در «پادگان اشرف» افتاده را یک نقض آشکار حقوق بشر میدانم. صرفنظر از عملکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق که قضاوت در اینباره برعهده من نیست باید بگویم که حمله به صورتی که اتفاق افتاده، صحیح نبوده است. قبول دارم که عراق مانند هر کشور دیگری در خاک خودش حاکمیت دارد ولی نمیبایستی از موضوع حاکمیت برای کشتار مردم استفاده شود. از همه مهمتر این که اجازه رسیدن دارو و کمک به مجاهدین داده نمیشود. اجازه ندادهاند که آنها در گورستان خود، امواتشان را دفن کنند. اینها همه با موازین حقوق بشر مغایر است.” طبعا مسائل دیگری هم مطرح فرموده اید مثلا این که “عراق حق ندارد کسی را به ایران مسترد کند” که این مسئله نه در عراق مطرح بوده و نه مطرح است و یا این که باید خبرنگاران مستقل بتوانند وارد کمپ شود که طبعا موافقم ولی بنظرم شما بجای رجوی و گروه مجاهدین دولت عراق را احتمالا مسئول می دانید که باید خدمتتان عرض کنم که چنین نیست. البته مطلب که عراق در صورتی اجازه ورود می دهد که بتواند نیروی انتظامی و غیره را هم همراه بفرستد درست است. احتمالا اطلاع ندارید که وزیر حقوق بشر عراق را بارها از جلوی درب اسد قرارگاه رجوی برگردانده اند و حتی به پزشک نیز جهت مداوای مجروحین اجازه ورود نمی دهند و با سنگ و تیرکمان و با تهدید به خودسوزی با آنها به مقابله می پردازند. ولی تا جایی که به همین پاراگراف فوق بر می گردد: این که “قضاوت در مورد عملکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق را بر عهده خود نمی دانید” طبعا میل مبارک است ولی بنظر می رسد بعد از سنواتی متعدد داعیه “دفاع از حقوق بشر”، احتمالا ابراز نظر در مورد عملکرد حقوق بشری دوستان جدیدتان چیزی نیست که بشود به راحتی از زیر آن شانه خالی کرد. بخصوص که مسئله ای که دخالت می فرمایید اساسا و منطقا نمی تواند ربطی به ایران و موضوعات مورد علاقه معمول شما داشته باشد (مگر این که در عین حال که به عملکرد سیاسی رجوی کاری ندارید ولی به خط ضد انرژی اتمی تغذیه کنندگان گروه به نوعی وابستگی احساس بفرمایید. چون ضمنا مطرح فرموده اید که اینها باز از واشنگتن یک کارگاه تراشکاری در کرج کشف نموده اند) این که بنظر شما “حمله به صورتی که اتفاق افتاده صحیح نبوده” را هم شاید بهتربود توضیح می دادید که منظورتان حمله حدود صد و پنجاه تن از فدائیان رجوی به نیروی انتظامی عراقی است یا واکنش نیروی انتظامی به حمله گروه با تیر و کمان و بمب دست ساز و غیره که تعداد زیادی از نیروهای عراقی را بشدت مجروح و اماکن آنها را به آتش کشید. خانم عبادی، جای خوشوقتی است که بعنوان یک ایرانی در امریکا ما را مطلع کردید که دولت منتخب عراق حق و اجازه دارد تا حاکمیت بر سرزمین خود داشته باشد و گروهی غیرعراقی که هنوز در لیست تروریستی امریکا هم هست نباید این حق را تحت حمایت لابی اسرائیل در واشنگتن نقض نمیاد (اگر چه طبعا شما به این شدت نگفته اید چون حمایت لابی اسرائیل از تروریسم در عراق باز سیاسی است و شما کاری به آن ندارید!!) ولی جای تعجب است که بعنوان یک وکیل بدون حتی دست زدن به جلد پوشه و پرونده مورد بحث و بواسطه مشاهده فیلمی در یوتیوب (یا صحبتی غیر سیاسی با لابی های ارتش خصوصی صدام و بقایای بعثی ها) به یکباره دولت یک کشور سی و اند میلیونی را متهم به “کشتار مردم” می نمایید. خدا کند نظراتتان در مورد دیگر مسائلی که هر از گاهی عنوان می فرمایید چنین بی پشتوانه و بدون تحقیق نباشد چون مسلما در دراز مدت کمکی به آپوزیسیون جمهوری اسلامی (که البته آنها نظرات سیاسی هم دارند و غالبا نزدیکی به فرقه رجوی را بوسه مرگ میدانند) نخواهد کرد. ولی آنچه بنده را بناچار مجبور به نوشتن این دو خط به فارسی می کند اینها نیست. از این نوعش را زیاد دیده ایم (البته باید اذعان کنم که نه از جنابعالی و نه به این صورت زننده). فقط خواستم به معلومات و مفروضاتی اشاره ای کرده باشم که بر خلاف اطلاعاتی که جنابعالی سخنانتان را بر آن استوار نموده اید، مستندند و قابل ارائه در هر دادگاهی هستند. اولا نه تنها نیروهای عراقی هیچ زمان ورود دارو و مایحتاج به کمپ را ممنوع نکرده اند که یکی از مشاکل عراق با موکل جدید شما این است که اجازه خروج به بیماران جهت رسیدگی در بیمارستانهای مجهز را نمی دهد و تا همینجا تعدادی از آنها جان خود را از دست داده اند. سران فرقه آقای رجوی اگر چه ممکن است مایحتاج گروگانهای داخل کمپ را کنترل کنند ولی مطمئن باشید (و از منبع سازمان ملل نیز قابل تحقیق است) که در انبارهایشان برای سالها آذوقه و دارو و سوخت و یدکی و… ذخیره کرده اند. خانم عبادی دولت عراق فرقه نیست. موکل جنابعالی است که سی سال است انقلاب ایدئولوژیک براه انداخته و شهره خاص و عام گردیده… دولت، هر دولتی که باشد، مرض ندارد که جلوی داروی مریض را آن هم در وسط بیایان بگیرد. آقای رجوی (که اکنون تقریبا مشخص است که هشت سال گذشته را با اطلاع سازمان سیا در داخل کمپ عراق جدید – سابقا اشرف – بسر برده و با هلیکوپتر امریکایی وارد و خارج می گردد) مشخصا اجازه خروج هر بیمار را به اجازه تردد آزاد سه تن دیگر از دستیارانش در عراق، اردن و اروپا مرتبط ساخته است (و نه تنها اجازه خروج نمیدهد که حتی اجازه ورود پزشک به همان بهداری من در آوردی خودشان را هم نمی دهد بطوری که هنوز پزشک قانونی کشور موفق به مخدومه اعلام کردن انبوهی از مرگ های داخل قرارگاه نشده است. برخی از این پرونده ها فقط بر اساس قول رجوی تحت عنوان “خود زنی”، “خود کشی”، “حمله امریکاییها”، “حادثه”، “ترور توسط عوامل رژیم ایران!!” و…اخیرا “حمله عراقی ها” باز شده اند. البته طبیعی است که دولت عراق درست بخاطر تضمین همین “حقوق بشر” ی که مرغ عزا و عروسی روزانه مجالس واشنگتن گردیده و درست بخاطر مسئولیتی که در قبال امنیت مردم کشورش دارد اجازه ورود و خروج سلاح، مهمات و وسائل جنگی و غیره را به رهبران فرقه رجوی با سابقه معلومشان نمی دهد وبنابر این محموله ها را قبل از ورود بازرسی می کند. این را هم نیازی نیست راه دور بروید. از همان دوستان امریکایی خودتان سوال بفرمایید توضیح خواهند داد. علتش را هم طبعا در همین فیلم هایی که خدمتتان فرستاده اند می توانید ببینید. بنزین را به بمب و مفتول آهنی را به موشک کشنده تبدیل کرده اند. تفنگهایشان را گرفته اند، با تیرکمان به مادر و پدر هشتاد ساله حمله می کنند. خانواده هایشان آمده اند ببینندشان سرکرده مزدور مسعود رجوی با افاده فرقه ای و احمقانه اش نعره میزند که “ننگ ما، ننگ ما، فامیل الدنگ ما” و گروگانهای که با صدای بلند تکرار نکنند بشدت کتک می خورند. خانم یک لحظه فکر کنید اگر دست این ها به باروت برسد چه می کنند؟ (راستی خانم عبادی عکس های جنازه های جزغاله شده دوستان ما در عملیات من درآوردی رجوی در فروغ و غیره را برایتان نفرستاده اند؟ ژنرال های عراقی می گویند این طور به مسلخ فرستادن “مردم” بدون آموزش و غیره و با نقشه من درآوردی در عرف ارتش ها جنایت جنگی است و از جرائم علیه بشریت به حساب می آید!! البته ما وکیل نیستیم و درست از این چیز ها سر در نمی آوریم) ثانیا به کرات در ادارات سازمان ملل در عراق و در پیش مقامات دیگر ثبت شده که موکل شما اجازه دسترسی مقامات پزشک قانونی و محققین و مسئولین کشوری و دیگران به جنازه ها (چه این بار، چه بارهای قبل و چه مفقودین و آنهایی که می گویند خودشان خودشان را کشته اند) و اماکن مشکوک (از جمله زیر زمین ضد اتمی که عراق اکنون آن را بعنوان محل اختفای رجوی زیر نظر گرفته) را نمی دهد و تهدید می کند که در صورت نزدیک شدن باز تعداد بیشتری از “مردم” را با دستور به خودسوزی و دیگر سوزی و یا طرق مشابه از بین خواهد برد. اگر دولت عراق تا کنون دست به اقدامی نزده صرفا بخاطر جلوگیری از تلفات بیشتر در میان گروگانهایی است که موکل جنابعالی بخاطر نجات گردن خودش در کمپ نگه داشته است. خدا پدر جداشدگان را بیامرزد که غیرت به خرج دادند و بجای فرار از عراق نشستند و توضیح دادند و قانع کردند که دوستانشان را از مهلکه نجات بدهند (حالا همانقدر که توانسته اند). خانم!! فراموش نفرمایید که اگر قرار بود نیروی ارتش عراق بخواهد “به زور” و “بدون رعایت حداکثری حقوق بشری” و” رعایت جان گروگانهایی که در داخل نگه داشته شده اند” وارد قرارگاه شود، احتمالا کل قضیه بیش از نیم ساعت طول نمی کشید (و البته به قیمت جان دوستان بیشتری از میان گروگانهای کمپ). از دوستان امریکایی خود بپرسید فرقه کورشیان و کمپ ویکو را چطور مسئله اش را حل کردند. اف بی آی و ارتش یک روز نکشید که همه را خمپاره باران کردند و تمام شد. عراق اینگونه نیست. عراقی ها تمدنشان به پنج هزار سال پیش بر می گردد. عراقی ها، کما این که بقیه منطقه ایران و ترکیه و سوریه و… راستی خانم عبادی شما در واشنگتن در مورد عراق که نظر میدادید خوب بود اگر در مورد ابوغریب هم نظری میدادید. پنجاه تن از دوستان ما تا آخرین روزهای صدام آنجا بعنوان “ودیعه های مجاهدین” به جرم شرکت نکردن در جنایت رجوی و صدام علیه مردم عراق زندانی بودند. بعد هم موکل شما با صدام آنها را با اسرای عراقی در ایران معامله کرد. طی این سالها بسیاری زیر شکنجه در اشرف و ابوغریب جان دادند. مدراکش در همانجا هست. موزه ابوغریب. خوب بود یادی هم آنجا از حلبچه می کردید و سلاح های شیمیایی صدام و سربازان ایرانی که هنوز برخی زنده اند و زجر می کشند. خوب بود یادی هم از قربانیان “استفاده از مهمات اورانیوم دار توسط ارتش امریکا در عراق” می کردید. اینها هم به خدا بشرند. اینها هم همانجا درعراقند و اینها هم بخدا حقوق دارند. بگذریم. راستی فکر می کنید چرا مجاهدین خلق فیلم برداری کردند و درجا در یو تیوب گذاشتند ولی ارتش عراق نکرد؟ فکر نمی کنید نرفته بودند برای فیلم برداری؟ راستی چرا دوستان شما در همین فیلم های خودشان تیرکمان و کلاه خود و آرایش نظامی و یونیفورم دارند؟ پناهنده اند؟ خانم به جرئت به شما می گویم مریض روانی در بین سربازان عراقی بندرت یافت می شود. می گویم چون می بینم. عراقی اند، امریکایی نیستند. اشرف هم برایشان نه گوانتانامو است، نه افغانستان و نه ابوغریب. راستی فکر می کنید چرا ارتش عراق بعد از این موضوع همینطور ادامه نداد که بقیه قرارگاه رجوی را هم تحت تصرف بگیرد؟ فکر نمی کنید ممکن است قصدشان از اول این نبوده؟ فکر نمی کنید دستور اشغال نداشته اند؟ فکر نمی کنید یک در هزار ممکن است موکل شما بخاطر تبلیغ تله گذاشته باشد؟ اصلا بیایید اینها را کمی کنار بزنیم و فقط یک سوال را دنبال کنیم. راستی چرا رجوی نمی گذارد کسی وارد کمپ شود. کسی از کمپ خارج شود. کسی تلفنی یا ایمیلی با بیرون ارتباط برقرار کند. کسی با مادرش پشت سیم خاردار دو کلمه حرف بزند و الا آخر؟ خانم این ها حقوق بشر نیستند؟ اخیرا دوستی از جدا شدگان جدید در بغداد را زیارت کردم. دکترای حقوق از امریکا گرفته و بعد رفته به عراق. تلفن دستی را نمی توانست روشن کند. خیلی راحت. بیست و پنج سال بود بیرون را ندیده بود. بخدا اگر جنابعالی وکیل حقوق مورچه ها هم بودی باز باید سوال می کردیم و باز شما موظف بودی جواب بدهی. درجریان همین افتضاح اخیر دو تا از کشته شدگان خانواده هایشان بیرون بست نشسته بودند. چرا باید با تیرکمان و بمب بنزینی به خودروی نظامی عراق حمله می کردند؟ و چرا حتی یکی از فرمانده های رجوی در بین کشته شدگان و زخمی ها نیست؟ چرا رفقای رجوی همه در بستر در اروپا از پرخوری می میرند ولی دوستان ما باید زیر چرخ بولدوزر فرستاده شوند؟ چرا شما کمی هم در مسائل حقوق بشری بی ربط به مسئله اتمی ایران قدم بر نمیدارید؟ دو نفر خود را آتش زدند، چند نفر شروع به پرتاب بمب کردند و بعد چیزی حدود صد و پنجاه تا دویست نفر به عراقی ها حمله کردند. از این تعداد پنجاه تا مشخصا از پشت محاصره شده و به جلو فرستاده شده بودند. چرا؟ راستی بقیه سه هزار و پانصد نفر چرا نبودند؟ آنها کجا بودند؟ دلشان نمیخواست شرکت کنند؟ رجوی هم گفته بود خوب عیب ندارد شرکت نکنید. اختیاری است؟ چرا از دوستانتان سوال نمی کنید؟ خانم عبادی کمی دقت کنید. شما چند سالتان است؟ یا فکر می کنید خوانندگان این وب سایت ها چند سالشان است؟ شما مدعی حقوق بشر در یک کشور هفتاد میلیون نفری شده اید. شما را آورده اند یک جایزه صلح نوبل خدمتتان تقدیم کرده اند. این چه وضع سخن گفتن است. بگوییم چه؟ بگوییم سنگ بزرگ علامت نزدن است به همین خاطر دست بدامن این و آن شده؟ به خودتان و سابقه تان رحم نمی کنید به مردمی که یک چشمشان به این طرف است رحم کنید. بگذرم بهتر است!!
خوب. ثالثا این “گورستان خودشان” که فرموده اید اولا که کجای دنیا کسی می تواند فرد کشته شده را بدون جواز پزشک قانونی و بدون تحقیق خاک کند؟ پایگاه سیا در افغانستان که نیست خانم. کشوری است مستقل با قوانین و حساب و کتابی که از شما هم کسی نپرسیده که موافقید یا خیر. نه بنده و نه جنابعالی (و نه رئیس سیا و نه وزیر دفاع امریکا) حق رای در عراق نداریم. قوانین بین الملل هم فکر نمی کنم بگوید که اگر کسی قلدری کرد و جنازه را تحویل نداد خوب عیب ندارد چون در واشنگتن لابی اسرائیل پشتیبانش است!! از طرف دیگر. این زمین مورد نظر شما که مدعی هستید باید موکلتان جنازه تحقیق نشده را مثل کوزه گنج عهد عتیق در آنجا خاک کند و قضیه ماست مالی شود والا حقوق بشرش نقض شده!!، طبق قوانین عراق یک صاحبینی دارد که زمین های کشاورزی شان را صدام به زور گرفته و به موکل جنابعالی پیشکش کرده است (علتش هم بخاطر همکاری هایی است که در ایران و عراق کرده اند. ببخشید یادم رفت شما فرمودید که لازم نمی بینید راجع به آن صحبتی بفرمایید) و الان که ولینعمت سابق سقوط کرده مردم اموالشان را می خواهند و قوه قضاییه و دادگاه هم (ببخشید یک دفعه باز یادم رفت شما وکالت خوانده اید) مدارک را دیده و تحقیق کرده و النهایه بعد از سالها بالاخره رای به باز پس دادن زمین ها داده و باز طبق قوانین همین کشور (که احتمالا یکی از معدود کشورهای دموکراتیک در این بخش از جهان باشد و سلطان و دیکتاتور و برده دار و مترسک غربی ندارد) قوه مجریه را مسئول انجام کار کرده است. جهت اطلاع جنابعالی فعلا در همین زمین “گورستان” موکلین شما تا همین جا تعدادی گور با سه جنازه در هرکدام و تعدای قبر با محتوای سلاح و مهمات کشف شده است که طبعا تحقیقات هنوز تمام نشده. مسئولین عراقی بشدت معتقدند که رجوی بخاطر ترس از تحقیقات است که درب ها را بسته و با خون جلوی ورود به کمپ را می گیرد. خانم عبادی، سرتان به سلامت زیاد وقتتان را گرفتم. خلاصه کنم. جهت اطلاع جنابعالی (البته در واشنگتن نمیدانم ولی در عراق چیز مخفی ای نیست) هلیکوپتر های امریکایی اگر روزانه نباشد یک روز در میان به کمپ تردد دارند و محموله هایی را بطور خصوصی برای فرقه رجوی (که هنوز هم در لیست ترویستی کمدی شان است) داخل و خارج می سازند. البته تا جایی که به مردم عراق بر می گردد آنها هلیکوپترها را هلیکوپترهای سیا می نامند و نه هلیکوپترهای امریکا (و بخدا این را هم جدی می گویم. دوستانتان باور ندارند در بغداد سفارت دارند باید بروم نشانشان بدهم. چرا باید سر بر ریگ بیابان فرو کنید؟ چرا باید تیشه به ریشه خودتان بزنید؟ مردم شما چه گناهی کرده اند که باید واکنش مردم جهان به این کارهایتان را تحمل کنند؟) خانم عبادی بعنوان کسی که رجوی خودش و دوستانش و همرزمانش را برد و بعنوان بردگان به صدام (و وزارت دفاع وقت امریکا و شخص رامزفلد) فروخت و بجای تک تک ما سالها سرانه پول گرفت و بعنوان کسی که بسیاری از دوستانش را در این معامله کثیف و در جنگ با اکراد و شیعیان عراق از دست داده است و بعنوان کسی که میداند که همین امروز که این نامه را می نویسد بسیاری از دوستانش در این کمپ منتظر نشسته اند که بنده و دیگر دوستانمان یک غلطی برایشان بکنیم که شاید تتمه عمرشان را کمی بهتر سپری کنند، پیشنهاد می کنم، تقاضا می کنم، استدعا می کنم و هر کار دیگری که لازم میدانید میکنم. با توجه به دلواپسی که اظهار نموده اید و بعنوان کسی که به هر حال حقوق بشر را مشغله خود نموده است (که البته و در این رابطه و فعلا این مقاله را جای تعریف و تمجید از شما نمی بینم باشد جای دیگر) دعوت بنده را بپذیرید تا با هم به کمپ برویم و البته اگر موکلین جنابعالی اجازه دادند می توانیم با نیروی عراقی (که قبول فرمودید اجازه و حق حاکمیت بر کشورشان را دارند) وارد کمپ شده مسائل را بصورتی ملموس و از نزدیک ببینیم و گزارش کنیم و راه حلی بیابیم. به شما اطمینان میدهم که اگر فقط درب باز شود به حد کافی نیروی کمکی وجود دارد. الان بیش از هزار و پانصد جدا شده از فرقه هست با خانواده هایشان. سه هزار و پانصد خانواده هم مربوط به گروگانها و اسرا. بسیاری از اینها هم در خارج از ایران هستند. شما درب را باز کنید. آوردنشان بیرون با ما. مگر آنهایی را که امریکایی ها گذاشتند بیایند بیرون در خیابانهای پاریس و لندن و نیویورک و تورنتو نمی بینیم؟ (خداوند رحمت کنند آن تعدادی را که در راه جانشان را از دست دادند و خدا لعنت کند رجوی را و خاندانش را و خدا لعنت کند آنان را که دیدند و شنیدند و ککشان نگزید). خانم یک همتی از شما، قانعشان کنید درب را باز کنند. باقی اش با تعهد کتبی از ما. دکتر لاهیجی دفعه پیش کمک کردند. آقای بنی صدر کمک کردند، آقای نوریزاده، آقای نراقی و… از هر شاخه ای و با هر طرز تفکر سیاسی و اجتماعی. و خیلی ها که نمی خواهند نامشان را ببریم. این بار هم تنهایمان نمی گذارند. بیایید همت کنید و فقط درب را باز کنید. البته این بار اگر موکلین شما چنین اجازه ای را بدهند فکر نمی کنم اساسا مشکلات خیلی زیادی مثل دفعات قبل باقی بماند چون هم اصل اعمال حاکمیت عراق حل می شود، هم خانواده های داغ دیده می توانند سراغ فرزندانشان بروند و هم نگرانی جنابعالی در مورد رعایت حقوق بشر موکلتان بر طرف می گردد. در چنین صورتی (که البته بعید میدانم رجوی بگذارد) هم جنابعالی میدانید، هم بنده، هم مسئولین عراقی و هم دوستان امریکایی که طبعا قدم بعدی یعنی در همان کشور عراق و همان قرارگاه اشرف (عراق جدید انشاالله) شاهد خواهیم بود:
آزادی ازدواج و طلاق و بازگشایی دفاتر ثبت را
آزادی بچه دار شدن و بازگشایی کودکستان و مدرسه را
آزادی جمع شدن و دوست داشت و دوست گرفتن و بازگشایی سینما و تاتر ورفت و آمد را
آزادی استفاده از تلفن و اینترنت و بازگشایی پستخانه و خرید و فروش پاکت و تمبر و موبایل را
آزادی استفاده از پول و بازگشایی بازار کار و مزد و بده بستان های جوامع عادی را
و البته در کنار اینها اعلام درآمد ها، پرداخت مالیات، داشتن گواهینامه و نمره برای خودروها و الا آخر بر طبق قوانین مدنی کشور محل استقرار. یک نکته دیگر هم فراموش نشود که برخی از این موکلین دانه درشت تر جنابعالی پرونده هایی باز در دادسرای بغداد دارند (برگه های احضاریه داده شده ولی متاسفانه به پشتوانه گروگانهایی که در دست دارند حاضر به حضور در دادسرا نیستند) که باید بعد از آزاد شدن گروگانها تشریف بیاورند به دادگاه و با حضور وکیل (حالا جنابعالی یا هر وکیلی که وکالتشان را تقبل کند) و غیره بر طبق قوانین جاری مملکت و قوانین بین المللی محاکمه گردند. در پایان اجازه بدهید بعنوان نجات یافته ای که مسیر نجات صدها نجات یافته دیگر از این فرقه را دیده ام و بعنوان کسی که از وضعیت صدها نفر از آنها در اروپا و امریکای شمالی و عراق و ایران و دیگر کشورها مطلع است خدمت شما عرض کنم که بر خلاف تمام تبلیغات “سیاسی” طرفین دعوای اتمی، بهترین دستاورد رجوی بر علیه!! جمهوری اسلامی ایران “زندانی” نگه داشتن سه هزار و پانصد نفر به مدتی بیش از هشت سال از کسانی است که آزمایش احتمامشان برای پیشبرد دموکراسی در ایران را با جان و مالشان پس داده اند. هر یک نفری که از این بازداشتگاه نجات یابد. هر یک نفری که جنابعالی و دوستانتان بتوانند از این جهنم نجات داده و به اروپا و امریکا برسانند مسلما یک نفر به جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران افزوده اید. این را هم نه بعنوان یک نظریه که بعنوان یک فاکت آزمایش شده خدمتتان عرض می کنم. به جرئت خدمتتان بگویم که بلحاظ امنیتی صرف، انعکاس کلاهی که جمهوری اسلامی در رابطه با کمپ اشرف سر نیروهای امنیتی امریکا گذاشت در تاریخ شوکه کننده خواهد بود. چه کسی در عراق بجز امریکا می توانست و توانش را داشت که چنین خدمت بزرگی (اسارت سه هزار و پانصد نفر از سر سخت ترین مخالفین جمهوری اسلامی به مدت بیش از هشت سال) را به جمهوری اسلامی بکند؟ خدمتی که به گزارش خود امریکایی ها جدای از انبوه بهای سیاسی و مالی که پرداختند، شش سرباز امریکایی هم جانشان را در حین اسکورت سران فرقه برای “خرید!!” از دست دادند. این باشد برای تاریخ تا در آینده در مورد “نبوغ” دولت بوش و بخصوص شخص رامزفلد قضاوت کند. خانم عبادی
سرتان به سلامت تقاضایم را تکرار می کنم که با ارتباطاتی که با مرکز فرقه برقرار کرده اید و با توانی که بعنوان وکیل و مدافع حقوق بشر کسب فرموده اید با قانع کردن آقا و خانم رجوی برای گشودن درب های قرارگاه اشرف این امکان را فراهم آورید تا یک بار و برای همیشه گروگانهای داخل کمپ شانس انتخاب بین تروریست بودن و تروریست نبودن. فرقه ای بودن یا فرقه ای نبودن. امکان زندگی معمول داشتن یا پوسیدن در شرایط در آورد اعمال شده بر آنها در بیابانهای عراق را داشته باشند منتظر دریافت نظرات احتمالی جنابعالی و بخصوص با امید به نظر موافقتان در رابطه با دعوت به همراهی ما در سفری به استان دیالی عراق و کمپ اشرف هستم. طبعا اگر موکلین جنابعالی حاضر به گشودن درب شوند که در داخل کمپ هم همراهتان خواهیم بود.
مسعود خدابنده