با تثبیت حضور نیروهای عراقی در مساحت 50 درصد شمالی قرارگاه اشرف (با مرز بالای خیابان 100) وهکذا علنی شدن سیاست های امریکا در خصوص عدم جانبداری آنان از حضور فرقه مجاهدین در اشرف، لابی بعثی مجاهدین در عراق نیز به سکوت غیرقابل برگشت خود بازگشته است. این درحالیستکه به واسطه برداشتن سیم خاردار ضلع شمال و تنها برپایی خاکریز کوتاه سرعت فرار اعضای جداشده در داخل تشکیلات بالا گرفته و میرود بحث لاینحل جدید سازمان درعرصه تشکیلات فروپاشیده و حتی سیاسی برای خود باشد. طبق برآوردهای تازه بنظر میرسد در روزها و هفته های آینده شنونده اخبار شگفت آور بابت سیل فرار اسیران باشیم. طبعا اقدامات سرکوبگرایانه تشکیلاتی و یا پاییدن های خسته کننده اعضاء و همراه گذاشتن های الکی و صوری با شرایط رو به گرمای تابستان عراق و تحلیل های آبکی رجوی، همانند 30 سال گذشته فرصت های جداشدن فکری و عملی را افزایش داده و تضادهای متفاوت سازمانی رابرای انبوه مشکلات فرقه برجسته خواهد کرد که براساس تجارب حاصله قطعا فرقه رجوی توانایی مهار آنها را نخواهد داشت ضمن اینکه بطور موازی سازمان یافتن خودجوش خانواده های متحصن وارتقای سطح اقدامات سیاسی جداشدگان حاضر دراروپا و گسترده شدن حمایت های بین المللی و رسانه ای از آنان مرگ دومی را برای مریم ومسعود به ارمغان آورده است. بی شک با کشته شدن بن لادن جامعه جهانی به سراغ تعیین تکلیف سران تروریستی دیگر نیز رفته و بلاشک ارزش مسعود رجوی بیش از این برای مخفی کنندگانش نخواهد ارزید. آری خبرهای خوب و نیک در راه است. اندکی صبر!