باز هم 4 خرداد از سرفصل های مهم سازمان تروریستی مجاهدین فرارسید. شاید باورش سخت باشد ولی در سالهای قبل از سرنگونی صدام حسین نیز سازمان عملا مراسم قابل توجهی برپا نمی کرد ودر سطح چسباندن عکس های بنیان گذاران در محل بولتن سالن غذاخوری اکتفا می نمود. بنظر میرسد علی الخصوص بعد از اجرا و تکمیل شدن پروسه مراحل تحولات فرقه ای و ایدئولوژیک تحت عنوان انقلاب درونی مجاهدین از سال 1364، رهبری سازمان خود را هزار و یک سر و گردن بالاتر از سران اولیه سازمان در سال 44 ارزیابی می نمود بطوریکه در مراسم افطاری هر سال، قبل از شروع طعام فیلم 5 دقیقه ای با صحنه سازی مزورانه و پخش موسیقی و نوای عارفانه خلص از رجوی بنمایش در می آمد که در آن تعدادی جوان کم سن و سال و حاضر در ردیف اول سالن اجتماعات اردوگاه اشرف درملاقات با رهبری سازمان، سرو گردن می شکستند و گریه و زاری می کردند. متن موسیقی فیلم فوق به مرید و مرادی و حل شدن در معشوق مربوط می شد!. هدف از این موضوع ویژه سازی برای خود از سوی رجوی بود تا براساس یافته های تکاملی خود را شخصیت دست نیافتنی و صاحب فیض و کمال بنمایاند. اصلا در تشکیلات کاری می کردند تا سالانه فقط یک یا دوبار در صحنه ظاهر شود تا درادامه تابو و شخصیت پرستی جایگاه و ابهت آن در میان نفرات شستشوی مغزی شده حفظ و حتی افزایش یابد. در متون آموزشی در پذیرش های 82 و 83 نیز حرف و سخنی از بنیان گذاران نبود هرچه بود این مطرح می شد که برادر!!! سازمان را نجات داد. یعنی موج سواری و دزدیدن رهبری سازمان تا آن حد که بتواند قاف همکاری با ساواک را در وجودش التیام دهد. ضمن اینکه نباید از انحراف رهبران سازمان نیز به لحاظ درک ناقص شان از اسلام و بکارگیری دیدگاه التقاطی غافل بود.