راه رهایی از حصارهای تنگ و تاریک خود ساخته و برزخ دگماتیسم گریز به گذشته و پاس داشتن مرده ریگ های کهن نیست که در فهم و ادراک عمیق دنیای مدرن و احساسات و عواطف سرشار انسانی ست. پیامد چنین درک و حسی عمیق و سحرآمیز در آغوش کشیدن زندگی ست.
تاملی در متن نامه خانم فاطمه امیری که به برادر تحت اسارتش در اشرف نوشته است حکایت تلخ و درخوری ست از ذهن بیمار رهبر عقیدتی مجاهدین که جز به سیاهی و تباهی نمی اندیشد. از آبان ماه سال 1385 تا 5 آبان ماه سال 1389 اعضای خانواده امیری در بیش از چهارده نامه ای که به سایت نجات و نهادهای بین المللی چون صلیب سرخ و دیده بان حقوق بشر نوشته اند مدام و مستمر از امکان ملاقات و دیدار با آقای علیرضا امیری سخن گفته اند. خواسته ای کاملا متعارف و برخاسته از عمیق ترین و متعالی ترین نیازهای خانوادگی و انسانی ست. اما متاسفانه سران مجاهدین بر مبنای پارادایم، ساخت فکری و ذهنی فاشیستی و مطلق انگارانه در مواجه شدن با خواسته ی خانواده امیری به استنباط ها، برداشت های ناراست و بیمارگونه پناه برده اند و واکنش های تدافعی از خود نشان می دهند؟!!
چرا سران مجاهدین از درک ساده ترین و ملموس ترین عواطف خانوادگی عاجز و ناتوان هستند؟ آیا آنان لحظه ای در متن نامه های متعدد خانواده امیری که در برگیرنده ی احساسات اصیل و ناب خانوادگی ست تعمق کرده اند؟ آیا رد پایی از ترفند و یا شگرد سیاسی در آن یافته اند؟
از اینکه رهبران مجاهدین تاکنون در برابر خواسته ی اعضای خانواده ی امیری مبنی بر ملاقات و دیدار با عزیز دلبندشان به لجن پراکنی و غوغاسالاری توسل جسته اند، باید اذعان نمود آنان از سلامت عقلی و روانی برخوردار نیستند چرا که در برابر دعوت به زندگی اعضای خانواده امیری واکنش معقول و منطقی از خود نشان نمی دهند و با کمال شگفتی بر گزینه ی " امتناع ارتباط " تاکید میورزند. چنین وضعیت و شیوه ای جز به گسست بیشتر رهبران مجاهدین از انگاره ها و مولفه های زیست در دنیای مدرن نخواهد انجامید هر چند آنها میل شدیدی داشته باشند تا در عرصه ی جهانی فریبکارانه صورتنبدی دموکراتیک و مدنی از تشکیلات مخوف خویش به تصویر بکشند.
آرش رضایی با سلام. امیدوارم که حالت خوب و سلامت بوده باشی
برادر عزیزم، سالهاست که فرسنگ ها از تو دوریم و آرزوی دیدنت را داریم می دانی که من نامه های متعددی برایت نوشتم و خوشحالم که تا حدودی نتیجه داده. چون مامان و بابا توانستند بعد از سالها صدایت را از فرسنگ ها و پشت دیوارهای مخوف رجوی بشنوند و این باعث خوشحالی خانواده شد. همین طور که می دانی من نامه های زیادی برای جوامع بین الملل و صلیب سرخ و… نوشته ام و تمام تلاش خود را برای رهایی تو انجام می دهم. با این که می دانم این نامه ها موجب آزار و اذیت تو در داخل اشرف می شود ولی چهره واقعی سازمان برای تو برملا می شود.
ما سال گذشته با محمد و مامان برای دیدنت به درب اشرف آمدیم. مامان به امید دیدن تو، سختی راه، را تحمل کرد ولی متاسفانه در باز بود ولی ما اجازه ی داخل شدن نداشتیم تا تو را ببینیم حتی برای لحظه ای.
مامان پشت بلندگو فریاد می زد و علیرضا جان تو را صدا می کرد ولی کسی جواب فریادهای او را نمی داد.
و رجوی پست، نام این مادرها را « مزدور » گذاشته. ما از نزدیک محیط اطراف اشرف را دیدیم و با این امکانات واقعاً زندگی در آنجا سخت و طاقت فرسا است.
علیرضا جان بعد از این حوادث اخیر، شاید تا حدودی از واقعیت بیرون با خبر باشی تا حالا متوجه تصمیم اشتباه خود باشی می دانم که نیروهای عراقی در اشرف مستقر شده اند و سازمان نفس های آخر خود را می کشد و سازمان با درگیریهایی که با نیروهای عراقی ایجاد می کند، قصد تبلیغات دارد و می خواهد برای خود فرصت یا وقت بخرد.
امیدوارم که تو از فرصتهای به دست آمده کمال استفاده را بکنی و خودت را تحویل نیروهای عراقی بدهی. مطمئن باش آنچه سازمان برای شما از بیرون قرارگاه اشرف تصور کرده است پوچ است و تو در بیرون از قرارگاه اشرف حق انتخاب داری. و می توانی برای عمر باقی آزادانه تصمیم بگیری یا به ایران بیایی و یا یکی از کشورها ی اروپایی
سازمان از شما به عنوان گوشت قربانی برای تبلیغات دروغین خود استفاده می کند و نظر و خواسته ی شما برای سازمان اصلاً مهم نیست. که آرزوی همه ی شما تماس با خانواده است. و ما منتظر تماس تو هستیم. به امید دیدار خواهرت فاطمه امیری از ارومیه
رونوشت
1- کمیته بین الملل صلیب سرخ دفتر تهران و ژنو
2- دیده بان حقوق بشر
3- عضو بین الملل خواهر فاطمه امیری 09147120714
پدر حکمعلی امیری 09192705765
مادر شجاعت علی پور 09394768757