گزارشی از نشست بازگشته های استان مازندران در دفتر انجمن نجات در طی دو سال گذشته که خانواده ها در جلوی درب اشرف بودند، افراد بازگشته نیز به کمک آنها شتافته و در راستای رهایی دوستان سابق خود به افشاگری علیه مناسبات فرقه پرداختند. علی رقم اینکه رجوی بارها در نشست های درونی به این امر اذعان کرده و با پارازیت و بلندگو درصدد ممانعت از رسیدن صدای خانواده ها و جدا شدگان به گوش افراد اسیر در اشرف بر آمد اما نتیجه این تلاش ها به فرار دهها تن از اسیران اشرف انجامیده است و اخیرا سه گروه از خانواده های استان به جلوی درب اشرف رفته بودند که در هر مرحله افراد بازگشته خانواده ها را همراهی کردند که در همین رابطه در تاریخ 26/10/1390 با تعدادی از بازگشته های استان مازندران که همراه خانواده ها بودند در دفتر انجمن استان جلسه ای برگزار نمودیم تا آنها مشاهدات و تجارب خود را بیان کنند.
در ابتدا مجری برنامه ضمن تشکر و قدردانی از زحمات همه کسانی که برای رهایی دوستان خود با تحمل سختی های زیاد، قبول زحمت نموده و به جلوی درب اشرف رفتند، برنامه را با این سوال شروع نمود که « نقش و تاثیر خانواده ها در بستن اشرف را چگونه ارزیابی می کنید؟ » * نخستین کسی که به این سوال پاسخ داد آقای حسین غرایاق زندی یکی از بازگشتی های استان بود که از تنکابن به جمع ما ملحق شده بود. وی اظهار داشت: در اواخر سال 1388 سازمان حاضر به ملاقات در بیرون اشرف شد و قصد داشت خانواده را جذب کند ولی از سه نفری که برای ملاقات آمدند 2 نفرشان حاضر نشدند دیگر به اشرف بازگردند. این امر نشان داد که حداقل دو سوم نفرات اشرف خواهان خروج از َآنجا هستند و اگر فرقه به این کار ادامه می داد بسیاری از نیروها از اشرف فرار می کردند. بنابراین نتیجه می گیرم که حضور خانواده موجب دلگرمی و انگیره برای فرار افراد گردید. * آقای قربان علی برادران که نزدیک به 10 سال است موفق به فرار از فرقه جهنمی رجوی شده در تایید صحبت آقای زندی بیان داشت: به نظر من حضور خانواده در اطراف اشرف باعث جمع شدن اشرف می شود. اگر خانواده ها در این دو سال بصورت مستمر در جلوی درب اشرف مقاومت نمی کردند و اگر این خستگی ها را به جان نمی خریدند امروز فرقه رجوی در این موقعیت قرار نمی گرفت که ناچار از قبول بستن اشرف شود. حضور خانواده ها دست فرقه را در تبلیغات دروغین بست و حقیقت را برای همه روشن کرد که این فرقه مخالف عاطفه و عشق و علاقه است و حتی اجازه ملاقات اعضایش با پدران و مادران پیر و عزیزان شان را نمی دهد. * در ادامه آقای مسعود دریاباری از دیگر جدا شدگان قدیمی استان با تاکید بر قسمت آخر صحبت های آقای برادران در زمینه تاثیر بین المللی استقامت خانواده ها اظهار داشت: حضور خانواده در اشرف تاثیر بین المللی داشت چرا که به تمام دولت ها و مجامع بین المللی این را نشان داد که رجوی ها با حقوق بشر مشکل دارند و افراد اسیر در اشرف را از اولیه ترین حقوق انسانی خود محروم می کنند. هر چقدر هم رجوی ها شعار بدهند و علیه خانواده ها شایع پراکنی کنند که مزدور جمهوری اسلامی هستند، اما با توجه به این که فرزندان همین خانواده ها در اشرف می باشند و طبعا نزدیکترین کسان به اشرف این ها هستند، وقتی این خانواده مورد بی مهری سران فرقه قرار می گیرند پس می توان برخورد سران فرقه با بقیه را خواند. آقای دوست محمد فرحی از دیگر دوستان بازگشته که خود فشار سنگین حاکم بر اشرف را بخوبی لمس کرده بود به نکته جالبی اشاره کرده و گفت: حضور خانواده روی افراد اسیر در اشرف تاثیر گذار بود چون موجب برانگیخته شدن عاطفه آنها می شود. زیرا این افراد سالیان از داشتن رابطه عاطفی محروم بودند و با شنیدن صدای مادر یا برادر یا فرزندشان این عواطف در آنان زنده و برانگیخته شده و آنان را به این فکر فرو می برد که رجوی با آنان چه کرده است و در نتیجه بر تصمیم آنها برای فرار تاثیر فراوان داشته است که نمونه هایی از این امر را در استان خودمان هم داشتیم مثل آقایان محمدرضا گلی اسکاردی و عین الله شعبانی که وقتی صدای اعضای خانواده خود را شنیدند دگرگون شده و تصمیم به فرار گرفتند و خوشبختانه موفق هم شدند. ادامه دارد…