روزگاری بود که شعار ضدامپریالیستی رجوی گوش فلک را کر کرده بود. از بزرگ کردن عملیاتهای نظامی علیه نیروهای آمریکایی در زمان شاه، تا سرودهای انقلابی ضد آمریکایی «سرکوچه کمینه» و سرود «نبرد با آمریکا» و اعلام حمایت از اشغال سفارت آمریکا در تهران تا اطلاعیه های آتشین علیه امپریالیست های جهانخوار و غیره.
به بریده ای از نشریه مجاهد در سال 58 نگاه کنید:
شاید سازمان مجاهدین بخواهد رضا رضایی را نیز از آن خود نداند، همان که روی کتاب آبی رنگ زندگی رضا رضایی نوشته است، «قاتل سرهنگ آمریکایی کشته شد» و یا شاید سرود «سر کوچه کمینه» را از آن خود نمیداند که ابتدای آن گوینده با صدای رسا می گوید: «شعر این ترانه پس از اعدام انقلابی سرهنگ هافکینز مستشار نظامی آمریکا در ایران سروده شده است»: شاید رجوی نمی دانست که روزی دست به دامن امپریالیست خواهد شد. دست به دامن آمریکای جنایتکار، آنهم جنایتکارترین و جنگ طلبترین جناحهای آن. و الا اگر می دانست اینطور شعارهای ضد امپریالیستی نمی داد. شاید رجوی نمی دانست روزی همسرش عکس یادگاری در کنار جان بولتون خواهد گرفت. و با آنها کنفرانس مطبوعاتی برگزار خواهد کرد. دولت ایران هرچقدر که ضد حقوق بشر باشد و هرچقدر که بد باشد آیا اندازه یک ارزن از جنایتهای آمریکا را انجام داده است؟ آیا به اندازه آمریکا در افغانستان و پاکستان و عراق و سومالی و پاناما و ویتنام و ژاپن جنایت کرده است؟ آیا بمب اتم درهیروشیما در ناکازاکی انداخته است؟ آیا درافغانستان وعراق مردم غیر نظامی و بیگناه را به خاک و خون کشیده است؟ و هزاران مورد دیگر…
به عکسهای زیر توجه کنید:
افلاس و درماندگی جریانی مثل سازمان مجاهدین خلق را بایستی دید که باشعار ضدامپریالیستی تاسیس شد و رهبران پیشین آن رهایی خلق را از چنگال امپریالیستها مبارزه مسلحانه می دیدند و آمریکا را سد راه تکامل می دیدند ولی الان آمریکا مهد دمکراسی شده و کنگره و سنای آمریکا پاتوق آنها گشته است. تمام تلاش سازمان مجاهدین طی هشت سال گذشته با صرف میلیونها دلار این بوده که از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شوند تا بتوانند در آمریکا راحت رفت و آمد کنند و تا بتوانند شاید یک وزیری یا یک مقام چندم دولتی نیم نگاهی به آنها بکند… عجبا!!!
محمد – ب