ریزش بی سابقۀ نیروهای مجاهدین خلق در لیبرتی و جدایی پیاپی از فرقۀ رجوی

به دنبال پیام داخلی رجوی مبنی بر ماندن در عراق
به گفتۀ سایتهای خبری عراقی به نقل از مقامات دولت عراق طی ماه دسامبر جاری 17 نفر از کمپ لیبرتی مقر فعلی رهبران و افراد سازمان مجاهدین خلق در عراق فرار کرده و یا هنگام مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد بیرون آمده و از این سازمان جدا شده اند که در حال حاضر مشغول انجام اقدامات قانونی و ادامۀ مصاحبه هایشان توسط کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد برای اعزام به کشورهای اروپایی به عنوان پناهندۀ سیاسی در آن کشورها می باشند. این موج ریزش و فرار یا بیرون آمدن افراد این سازمان موقع مصاحبۀ انفرادی همچنان ادامه دارد و به طور متوسط روزی یا دو روز یک بار یک نفر از زندان جدید فرقۀ رجوی به نام کمپ لیبرتی فرار کرده و خودش را به نیروهای عراقی معرفی می کند و یا هنگام مصاحبه با سازمان ملل اعلام می کند که حاضر به بازگشت به کمپ نیست و از آنجا بیرون می آید و تحویل دولت عراق می شود تا منتظر تکمیل مصاحبه ها جهت اعزامش به کشور ثالث باشد. این افزایش ناگهانی ریزش در نیروهای فرقۀ رجوی در کمپ لیبرتی به دنبال آن روی داد که به گفتۀ افرادی که به تازگی از این کمپ فرار کرده و یا بیرون آمده اند دو هفتۀ پیش مسعود رجوی یک پیام داخلی به افراد کمپ لیبرتی داده مبنی بر اینکه ما قصد ماندن در عراق را داریم زیرا مالکی و رژیم تا 30 مهر سال 92 سرنگون خواهند شد!! و هرکس می خواهد با ما بماند تعهد کتبی بدهد و هر کس نمی خواهد بماند بیرون برود ولی تعداد زیادی تعهد امضا نکرده اند و حتی بسیاری از آنها که تعهد را رونویسی کرده و امضا کرده یا جلوی جمع خوانده اند بویژه افراد قدیمی از اینکه بعد از انواع دشنامها و توهینها جلوی جمع سرشان را زیر آب و نفله شان بکنند می ترسند. امروزه دیگر هیچکس سال سرنگونی و سال سین اعلام کردن چوپان دروغگو مسعود رجوی را نمی پذیرد زیرا طی این سی و یک سال اخیر هر سال را سال سین (سال سرنگونی) اعلام کرده است!!
این افراد جدیدا بیرون آمده می گویند حدود 300 نفر از امضای چنین تعهدی سرباز زده اند تازه این عددی است که خود آنها شمارش کرده اند ولی می گویند خیلی ها تعهد نداده اند. آنها می گویند دو نوشتۀ تایپی را روی صفحۀ تلویزیون داخلی انداخته اند و گفته اند هر کس یکی از آنها را رونویسی کرده و امضا کند و بیاید در جلوی افراد یکان خودش بخواند. یکی از این دو صفحه با عنوان «پلی از لیبرتی تا تهران»!! بوده با این مضمون که من می مانم و از بدنم پلی می سازم تا تهران!!! و دیگری با نام «لجن بورژوازی» یعنی کشور ثالث بود با این مضمون که من به کمیساریا می گویم میروم به کشور ثالث و به دنبال زندگی هستم یا فقط هوادار خارج کشوری سازمان می شوم که طبیعی بود در آن فضا کسی نمی توانست دومی را بیاید در جمع بخواند لذا آنها که اصلا هیچ چیزی ننوشته اند یا تعهدی را امضا نکرده اند و یا صفحۀ سرمشق دومی را رونویسی کرده اند به نشستهای خواندن نوشته نیامده اند و فقط آنها که تعهد ماندن در عراق داده اند تعهدشان را جلوی جمع یکان خودشان خوانده اند که به گفتۀ جداشدگان اخیر از هرکس به طور جداگانه هنگام خواندن تعهدش عکس و فیلم برمی داشتند تا اگر تعهدش را پس بگیرد و یا انکار کند آن را جلوی او بگذارند و یا اگر فرار کند یا بیرون برود آنرا منتشر کنند. لذا احتمال اینکه در مصاحبه های آینده تعداد بیشتری از افراد کمپ لیبرتی خارج بشوند زیاد است.

افرادی که از کمپ لیبرتی بیرون می آیند به نحو عجیبی از دنیای بیرون و اخبار و تحولات آن بی خبرند و به اشخاصی می مانند که بعد از دهها سال از غاری دور افتاده بیرون آمده باشند!!.. تازه از وجود کامپیوتر و موبایل و اینترنت مطلع می شوند و به کمک دوستانشان که ماهها قبل از آنها بیرون آمده اند با تعجب و بهت زدگی فراوان با این وسایل ارتباطی جدید آشنا می شوند. فاجعۀ بزرگتر بی اطلاعی کامل آنها از خانواده هایشان و خانواده هایشان از آنها می باشد و لحظات اطلاع برخی از آنها از فوت پدر و یا مادرشان که سالها قبل روی داده و یا تماس آنها با فرزندانشان که در خردسالی آنها را ترک کرده اند و اکنون بزرگ شده و تشکیل خانواده داده اند و یا پدران و مادران پیرشان و برادران و خواهران و اقوامشان بعد از 20 تا 30 سال و بیشتر در حالیکه بعضیشان فکر می کردند که این افراد فوت کرده یا کشته شده اند موضوعی است که شرح آن در این مقاله نمی گنجد بلکه سوژۀ داستانها و فیلمهایی واقعی می توانند قرار بگیرند. ولی نکتۀ بسیار جالب و معنی دار در این رابطه که میزان تنفر و انزجار مردم ایران از فرقۀ رجوی و بی اساس بودن ادعای رهبران این فرقه مبنی بر داشتن پایگاه مردمی در ایران و در میان مردم ایران را به خوبی و به وضوح نشان می دهد و به اثبات می رساند استقبال و خوشحالی شدید و گستردۀ همۀ افراد خانواده و اقوام و خویشان دور و نزدیک و دوستان و آشنایان این جداشدگان از فرقۀ رجوی از نجات و رهایی آنها از اسارت این فرقه و تبریک گفتن همۀ آنها به این افراد به علت آزادی و رهایی شان از چنگال این فرقه می باشد و آنگونه که این روزها به دنبال موج جدید جدا شدن از این فرقه بسیار شاهد آن هستیم این افراد بیشترین وقتشان در جواب دادن به موج تماسهای تلفنی و اینترنتی تبریکات و ابراز شادمانی افراد خانواده و اقوام و دوستان و آشنایانشان در داخل و خارج ایران می گذرد افراد خانواده ای که بسیاری از آنها در سالهای بعد از افتادن آنها به دام این فرقه به دنیا آمده و یا آن موقع خردسال بودند و اکنون خودشان صاحب خانواده هستند و بعضا می بینیم افرادی که فرزندانشان آنها را هنوز ندیده اند متوجه می شوند دارای چندین نوه و برادرزاده و خواهر زاده هستند که از این افراد فقط خاطراتی از زبان افراد بزرگتر خانواده شنیده اند. پدر یکی از افراد جدا شدۀ چند ماه پیش که برای دیدن فرزندش به عراق آمده بود می گفت هرگز من فقدان پایگاه مردمی فرقۀ رجوی را مثل الآن به طور عینی لمس نکرده بودم چرا که حتی یک نفر هم از نزدیکترین اقوام و دوستان تا دورترین آنها وجود ندارد که مثلا بگوید چرا بیرون آمده و باید می ماند و برای ما مردم مبارزه می کرد!! بلکه همۀ آنها رهایی فرزندم را از شر و اسارت این فرقه تبریک می گویند و بسیار خوشحالند.
امروز رجوی تنها به تحولات آینده و در رأس آنها احتمال حملۀ آمریکا و اسرائیل به ایران امید بسته و حساب باز کرده است و برای همین هم اصرار دارد در عراق باقی بماند و تمام تلاشها و فعالیتها و بسیج لابیها و مخارج کلانش و ترویج در داخل سازمان در جهت حفظ لیبرتی و ماندن در عراق است!!! ولی تمامی این حسابها خواب و خیال و توهماتی بیش نیستند که از فرط شکست و افلاس و فلاکت و توجیه شکست و امید دادن به بقایایش به آنها متوسل می شود الغریق یتشبث بکل حشیش. در هر حال رجوی الان تمام حسابهایش در آینده رو به بیرون و تحولات بیرونی است و نه روی خودش که فاقد هرگونه پایگاه مردمی در داخل ایران می باشد و این را خودش و مریم رجوی خوب می دانند.
حتی یک نمونه هم نیست که لابیهای اروپایی و آمریکایی در بیانیه ها و سخنرانیهای دیکته شده و تأمین مالی شده از سوی رهبری سازمان مجاهدین بر ضرورت خروج از عراق و فشار بر دولتهای اروپایی و آمریکا برای پذیرش افراد لیبرتی پرداخته باشند و این دقیقا نشان دهندۀ هدف رجوی برای باقی ماندن در عراق جهت حفظ خود و درباریان معدودش با استفاده از افراد اسیرش به عنوان دیوار گوشتی پیرامون خود برای کشته شدن و تبلیغ آن از یک سو و چشم دوختن به احتمالات موهومی مانند حملۀ آمریکا یا اسرائیل به ایران و یا سرنگونی بشار اسد از سوی دیگر می باشد احتمالاتی که حتی در صورت تحقق، هیچ آبی از آنها برای رجوی گرم نخواهد شد.
نتیجه و آخر عاقبت تکیه به بیگانه را همگان امروز می بینند که رهبری مجاهدین خلق دست به دامن هر ناکسی از آمریکا و سیا و علاوی و اوباما و کلینتون شده برای نگهداشتن افرادش در عراق برای اینکه خودش و دستیارانش دستگیر نشوند زیرا دامن محبت مردم را سالیان سال است که از دست داده است و این فقدان پایگاه مردمی در داخل و خارج ایران را می توان از افزایش ریزش نیروهای سازمان در داخل تشکیلات خودش به خوبی فهمید و به این نتیجه رسید سازمانی که اعضا و مسئولان و فرماندهانش بعد از 20 تا 30 سال سابقۀ تشکیلاتی در این سازمان صفوف آن را ترک می کنند و از رجوی و کارها و سیاستهایش از جمله تجاوزاتش به زنان داخل سازمان ضمن افشای آنها اعلام بیزاری می کنند بدیهی است که در میان مردم خود هرگز نمی تواند پایگاهی داشته باشد.
اما اینکه برخی فکر می کنند که سازمان ملل خودش افراد مجاهدین را مستقیما به کشورهای ثالث خواهد فرستاد توهمی است که سران این فرقه در خارجه می پراکنند تا افراد بدون اطلاع از قوانین بین المللی را فریب بدهند و خانواده ها و جریانهای دلسوز را از اقدام مستقل برای نجات فرزندانشان و جدا کردن آنها از این فرقه و بردن مستقل به خارجه باز بدارند این در حالیست که رهبران سازمان در داخل تشکیلات که ما تا چند ماه پیش در آن بودیم به شدت علیه آرزوی کشور سوم در میان افراد مبارزه می کنند و هر کس از دهنش چنین آرزویی بگذرد یا از یک خبر پذیرفتن کشورها خوشحال بشود باید این را به عنوان فاکت عملیات جاری و پروژه و نشست جانبی (اصطلاحات فرقۀ رجوی برای جلسات تفتیش عقاید) نوشته و جلوی جمع بخواند تا به او حمله و توهین کنند. هنوز هم تمام فعالیتها و هزینه های مریم رجوی در خارجه روی ماندن در عراق و تأمین آسفالت و آب و برق و آبادانی و گلکاری لیبرتی است نه اعمال فشار روی کشورها برای پذیرفتن افراد اشرف و لیبرتی به عنوان پناهنده بطوریکه حتی خبرهای مربوط به آمادگی برخی کشورها و سهمیه پذیرفتن آنها در سایتهای مجاهدین و سیمای آنها برجسته نمی شود چون خوب می دانند خارجه یعنی فروپاشی و دستگیری رجوی و سران دیگر فرقه در عراق.. مریم رجوی در آخرین پیام خود به ما در فروردین ماه گذشته قبل از حرکتمان به لیبرتی گفت شما باید لیبرتی را زیباترین شهر جهان و اشرف ثانی بکنید و عباس داوری هم در نشستی که برای ما در کلیسای آمریکایی ها در لیبرتی برگزار کرد گفت باشه بذارید بگند کمپ ترانزیت اصلا این دنیا خودش یک کمپ ترانزیت است و من 70 سال است که در ترانزیت هستم و یعنی شما تا مرگتان اینجا خواهید ماند. این تلاشهای مذبوحانۀ رهبرانی است که به شدت در بحبوحۀ ریزش شدید نیروهایشان می خواهند از فروپاشی نهایی آن جلوگیری کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا