بیش از نیم قرن از تأسیس گروه تروریستی مجاهدین خلق می گذرد. از اهداف اولیه این سازمان که بگذریم، میبینیم در مقاطع تاریخی مختلف و به فراخور زمان و مکان و موقعیت تغییر جهت های بسیاری داده اند و شعارهایشان بسیار متفاوت شده است. نمونه بسیار مشهود آن شعارهای ضد امپریالیستی شان بود که به فراخور زمان، تغییر کرد تا آنجا که به دامان همین امپریالیسم پناه بردند و همچنان مزدبگیرش هستند.
اینها همه البته در جهت هدف واحدی انجام شده است و آن کسب قدرت و جاه و مقام است.
سازمان فرصت طلب مجاهدین خلق هیچ گاه از هیچ جنایت و خیانت و وطن فروشی و خفت و خواری فرو گذار نکرده است.
زمانی از فاز سیاسی به فاز نظامی تغییر رویه داد و تعداد زیادی افراد بی گناه را به شهادت رساند. روزی با صدام حسین دشمن وطنش ائتلاف می کند و در جنگ به کشورش با او همکاری می کند و روزی هم با آمریکایی ها بر علیه ایران هم قسم می شود. نفوذ در دستگاه امنیتی و شهید کردن تعداد زیادی از سران کشور هم که در دستور کار این سازمان بود.
فرقه مخرب رجوی، تعداد زیادی از جوانان بی گناه این مرز و بوم را با فریب و نیرنگ به عراق کشاند و راه را بر خروج شان بست. آن جوانان حالا افراد میانسال و مسنی هستند که اکنون در آلبانی خود را بی آینده می بینند. تعداد زیادی در طی این سالها به دلیل کهولت سن و یا بیماری فوت کردند.
افراد حاضر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق با میانگین سنی بالا و انگیزه ای پایین، و تحت مغزشویی سران فرقه فقط و فقط عمر می گذرانند. این افراد که بدون هیچ هدف و توقعی از یک زندگی عادی و معمولی فقط گوش به فرمان سران این سازمان مثل رباتهایی هستند که تحت نظر سران فرقه شارژ و برنامه ریزی می شوند.
قطعاً که مغز افرادی که تحت تسلط فرقه بوده اند ، همچون مغز افراد عادی جامعه نیست. این افراد علاوه بر جسم شان، مغز و روح و روانشان هم در همان اردوگاه زندانی است. مدتهاست که از رهبرشان مسعود رجوی خبری نیست و تمام وظایف رهبری سازمان بر عهده مریم رجویست. زنی 70 ساله که اخبار و شایعاتی درباره بیماری و وخامت وضعیت جسمانی اش گاه به گاه منتشر می شود. این اخبار گرچه از طرف منبع موثقی تأیید نشده است اما دور از ذهن نیست و برای فردی در این سن و سال طبیعی ست.
واقعاً در شرایطی که مرگ و حیات مسعود رجوی در ابهام است و به هر ترتیب مفقودالاثر است، اگر مریم رجوی هم به سرنوشت همسرش دچار شود حالا به هر دلیلی، یا به تشخیص اربابانش از صحنه کنار گذاشته شود و یا پیمانه عمرش تمام شود سرنوشت فرقه دست ساز رجوی ها چه می شود؟ سرنوشت این اعضای مغزشویی شده چه می شود؟ چه کسی کنترل این ربات ها را به عهده خواهد گرفت؟ چه تعداد از این افراد به دنیای آزاد قدم می گذارند و چه تعداد با ترس از دنیای آزاد و دنیای بدون محدودیت های فرقه ای، به دنبال ارباب دیگری می گردند؟
زندگی در این دنیا موهبت الهی و حق هر انسانی است و سران سازمان مجاهدین خلق این حق و این موهبت الهی را از این افراد سلب کرده اند.
باشد که تا دیر نشده این نقض حقوق بشر به گوش جهانیان برسد و این افراد از این خواب جهل بیدار شوند و به زندگی آزاد برگردند.