مزدورانی که ادعای استقلال و شرافت می کنند!

مهمترین افشاگری علیه فرقه تروریستی مجاهدین خلق را اعضای جدا شده این فرقه انجام داده اند. خصوصا از سال ۲۰۰۳ به این سو عده ای زیادی از اعضای مجاهدین خلق که در پادگان اشرف نگهداری می شدند به محض پیدا کردن فرصت خود را به آن سوی دیوارهای این پادگان رسانده و پرده از ابعاد هولناک نقض گسترده حقوق بشر در تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق برداشتند. افشاگری جدا شده ها که دغدغه دوستان در بندشان را داشته و دارند مبنای گزارش های زیادی از جمله گزارش دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی شد که تحت نام “خروج ممنوع” منتشر شد و واکنش های زیادی را برانگیخت. این افشاگری اما همچنان ادامه دارد. رهبران فرقه البته تلاش می کنند با انواع تهمت ها و مزدور خواندن آنها به این افشاگری ها واکنش نشان دهند. اخیرا شورای ملی مقاومت در پاسخ به نامه افشاگرانه یکی از اعضای سابق مجاهدین خلق به مسعود رجوی با صدور بیانیه ای ضمن مزدور نامیدن وی آورده است که:

"آری،”بزرگترین گناه“شورای ملی مقاومت و مسئول آن آقای مسعود رجوی، همچون مصدق بزرگ و در پیروی از او، پایبندی به استقلال و دمکراسی است. این مقاومت بر آن است که پرچم شرف و آزادگی مردم ایران را همواره در اهتزاز نگاه دارد."

ادعای طرفداری فرقه مجاهدین خلق از استقلال و دمکراسی و ادعای تلاش برای اهتزاز پرچم شرف و آزادگی مردم ایران نیز خود طنز روزگار است. نگاهی به سوابق مجاهدین خلق در سی سال اخیر نشان می دهد که این فرقه تروریستی همواره دست نشانده و ابزار اعمال فشار دولت های متخاصم بر ایران بوده است. عوامل این فرقه دو سال بعد از اعلان رسمی ورود به فاز مسلحانه تروریستی در سی خرداد ۱۳۶۰ به فرانسه گریختند. اما طولی نکشید که دولت فرانسه عذر آنها را خواست و مسعود رجوی راهی عراق شد. این در حالی بود که جنگ عراق و ایران به اوج خود رسیده بود. وی اما بی اعتنا به این موضوع به عراق رفت و مورد استقبال صدام حسین قرار گرفت. بلافاصله با کمک وی ارتش آزادیبخش ملی را تشکیل داد. ارتش بعث، پادگان معسگر الخالص که بعدها به اشرف معروف شد و چند پادگان دیگر را در اختیار آنها گذاشت.

مسعود رجوی نیز در عوض اطلاعات مربوط به جبهه های جنگ را که اعضای مجاهدین خلق به دلیل ایرانی بودن و تسلط به زبان فارسی می توانستند به دست آورند را به استخبارات حزب بعث منتقل می کرد. این گروه دارای مقرری چند میلیون دلاری ماهانه بود. آنها بابت همکاری با صدام حسین مبالغ هنگفتی از وی دریافت می کردند.

اما موضوع خیانت به کشور به همکاری با صدام حسین ختم نشد. رهبران فرقه وقتی از پیروزی صدام حسین در جنگ علیه ایران ناامید شدند، وقتی دیدند که اراضی اشغال شده از خاک ایران یکی پس از دیگری از دست دشمن بعثی پس گرفته می شود و در نهایت طرفین به صلح رضایت دادند خود دست به کار شد. این بار مسعود رجوی رئیس فرقه طرح حمله و تهاجم نظامی مستقیم به خاک ایران را ریخت. تا قبل از این گروه با حمایت صدام حسین دست به حملات تروریستی در داخل کشور می زد اما این بار در عملیات فروغ جاویدان که به مرصاد معروف شد با توهم امروز مهران فردا تهران دستور حمله نظامی به خاک کشور را صادر کرد. بماند که متحمل شکست سنگینی شد اما نفس حمله به خاک ایران و همکاری با صدام حسین دشمن بعثی که سودای اشغال بخش هایی از کشور را در سر می پروراند لکه ننگین خیانت بر پیشانی مجاهدین خلق و رجوی ماندگار کرد.

جالب اینجاست که رهبران فرقه از سیاست خیانت و مزدوری برای دو متخاصم علیه ایران دست برنداشته اند. آنها هم اکنون نیز به دنبال تلاش برای جلب توجه دولتمردان آمریکایی هستند. بازگشایی دفتر این فرقه در چند صد متری کاخ سفید در واشنگتن با همین هدف صورت گرفته است. آنها تلاش می کنند تا با برجسته کردن توانایی خود در جاسوسی خصوصا در زمینه فعالیت های هسته ای ایران عملا خود را یک گروه مفید برای دولتمردان غربی به ویژه مقامات آمریکایی نشان دهند. از علنی کردن این سیاست نیز هیچ ابایی ندارند. مریم رجوی بارها در سخنان خود خواستار حمایت دول غربی از این فرقه شده است. وی همواره خواستار افزایش تحریم ها و اتخاذ سیاست حمله نظامی آنها به ایران است. مریم رجوی به صراحت می گوید که باید به ایران حمله نظامی شود. وی و نتانیاهو تنها کسانی هستند که تا این حد به صراحت از حمله نظامی به ایران سخن می گویند.

حال سوال اینجاست که اساسا با چنین سابقه ای از فرقه مجاهدین خلق و نگرش رهبران این فرقه در شرایط کنونی جایی برای پایبندی به استقلال و دمکراسی دیده می شود؟ عوامل این فرقه چگونه می توانند ادعای طرفداری از استقلال کشور بکنند وقتی که انتقال اطلاعات مربوط به فعالیت های هسته ای کشور را از افتخارات و دستاوردهای خود می دانند؟ این فرقه چگونه می تواند چشم خود را بر واقعیت ها ببندد و با وجود سابقه همکاری با صدام در حمله به ایران مدعی استقلال و دموکراسی، شرف و آزادگی شود؟

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا