یکسال پیش با انتقال اعضای دربند رجویها ازکمپ بدنام اشرف به کمپ لیبرتی با هدف خروج نهایی آنها از عراق، این امید در خانواده های اسیران زنده شد که با رفتن عزیزانشان به کشور ثالث علاوه بر اینکه آنها این فرصت را پیدا خواهند که بعد از سالها زندگی در خفقان رجویها بتوانند آزادانه نفس بکشند و برای آینده خود تصمیم بگیرند، این امکان را هم پیدا خواهند کرد که بتوانند با خانواده های خود تماس داشته باشند و آنها را از نگرانی خارج کنند.اما انتقال قطره چکانی اعضا به کشور ثالث بعد از یکسال حضور در کمپ موقت که آن هم تاکنون انتقال به یک کشور صورت گرفته است، و از طرف دیگر قرار دادن اسیران در معرض حملات موشکی، خانواده های اسیران را بیش از پیش نگران کرده است به همین منظور آنها این روزها با تماسهای تلفنی و یا با مراجعه به دفتر انجمن ضمن ابراز نگرانی خود از سرنوشت نامعلوم عزیزانشان و ابراز تنفر نسبت به جنایات رجوی خواهان این هستند که ازهر طریق ممکن جلوی توطئه های رجویها در سوء استفاده از اسارت عزیزانشان و به کشتن دادن آنها برای حفظ بقاء تشکیلات جهنمی اش گرفته شود.
به همین منظور روز 9 تیرماه 92 آقای عزیز مهدوی که برادرش مجید سالهاست اسیر ذهنی وعینی تشکیلات منفور رجویهاست در دفتر انجمن نجات حضور یافت تا نگرانی خود و خانواده اش ازسرنوشتی که رجوی برای برادرش رقم زده و باعث رنج وعذاب خانواده و پدرومادرش شده ابراز دارد.آقای مهدوی بیان کردند که پدرم پیر و تقریبا ناشنوا شده است واین روزها بیشتر بیاد فرزندش افتاده ومرتب گریه میکند ومن برای اینکه او را تسکین دهم هر روز او را به بیرون می برم تا شاید از حال وهوای گریه خارج شود ؛ مادرم هم بدتراز پدرم است واقعا تا کی باید پدر و مادر من عذاب بکشند اینها چه گناهی دارند. نمی دانم رجوی چگونه میخواهد پاسخ این همه رنج وعذابی که پدرومادرها از بابت دوری عزیزشان کشیدند بدهد؟ بخصوص که این روزها هم باید نگران این باشند که مبادا براثر خیره سری و لجبازیهای بچگانه رجوی فرزندشان در حملات انتقام جویانه گروههای عراقی به کمپ موقت کشته شود و تمام امیدهای آنها برای رهایی فرزندشان به یاس تبدیل شود. به نظر من رجوی خوب می داند که با این افرادی که اکثراً سن بالایی دارند به جایی نخواهد رسید. بنابراین ما برای نجات برادرمان هرکاری لازم باشد انجام می دهیم واگر نهادهای بین المللی در فکر حقوق بشر هستند باید رجوی را مجبور کنند تا دست ازسر افرادی که سالها برای هیچ آنها را گرفتار کرده بردارد.
اعضای انجمن ضمن خوش آمدگویی به آقای مهدوی در دفترانجمن اظهار کردند که اگر بر اثر فشار خانواده ها ؛ دولت عراق ونهاد های بین المللی نبود رجوی هیچوقت به همین انتقال قطره چکانی 71 نفر به کشورآلبانی هم رضایت نمی داد چون خوب می داند انتقال اعضا به دنیای آزاد می تواند نقطه پایانی بر تشکیلات منفورش باشد و ازطرف دیگر هم خوب می داند که راهی جزء پذیرش شکست و تن دادن به خواست افکارعمومی ندارد اما با کارشکنی وایجاد بهانه های مختلف سعی می کند فروپاشی محتوم خود را به تاخیر بیاندازد.حمله گروههای عراقی به لیبرتی هم محصول 27 سال خیانت و جنایت رجوی درعراق است که تاوان آن را حالا اسیران دربند می پردازند. جالب اینجاست که مریم قجر در دیار فرنگ به دروغ و برای فریب افکار عمومی غرب بخصوص درخیمه شب بازی اخیرش در ویلپنت فرانسه مدعی برپایی حکومت سکولار، مدافع آزادی های فردی و داشتن حق انتخاب آزادانه برائت و یک سری خیال پردازی ها شده اما اعضای فرقه اش سالهاست از داشتن کوچکترین حق آزادی درهمه زمینه ها محروم هستند و یا وقتی اخیرا دوعضو غیر مجاهد شورای دست سازش اعلام برائت ازشورای کذایی کردند این جدایی را نتوانست تحمل کند و بدترین اتهامات را هم به آنها وارد کرد.اما امروزه به یٌمن تلاشهای اعضای جداشده از فرقه رجوی درافشای ماهیت دروغین وی که سالیان با دروغهای وی آشنایی دارند و از طرف دیگر عزم و همت خانواده ها ی رنجدیده اسیران در نجات عزیزانشان حنای رجوی دیگر رنگی ندارد و تمام دروغهای او را بر سر خودش خراب خواهند کرد. فرقه ای که بر پایه فریب، خیانت، نا صداقتی بنا شده محکوم به شکست و اضمحلال و فروپاشی است و راهی جز رفتن به زباله دان تاریخ ندارد ودیر نیست که همه اسیران با رفتن به دنیای آزاد نجات خواهند یافت.
در پایان آقای عزیز مهدوی با ابراز امیدواری از نجات اسیران دربند رجوی از تلاشهای انجمن نجات در یاری رساندن به خانواده ها برای کمک به نجات فرزندان اسیرشان ابراز تشکر و قدردانی کردند.