امسال یازدهمین سالی است که مسعود رجوی سرکرده فرقه مجاهدین از ترس جان بیمقدارش خود را از انظار عمومی و اعضایش پنهان نموده است.
تنها رهبران واقعی و انقلابی هستند که می توانند در کنار اعضا و یاران خود ایستاده و و هر سرنوشتی را قبول کنند.
امام حسین علیه سلام شهید و آزاد مرد جاویدان تاریخ بدین دلیل در تاریخ شیعه و انقلابیگیری الگو و زبانزد همه شیعیان جهان بوده و هست که تا آخرین نفس در کنار یارانش بوده و به همراه تمامی اهل بیتش به صحنه نبرد شتافت و در راه آرمانش شهید شد. وسایر امامان شیعه نیز همه گی در رزم انقلابی و با شجاعت تمام جان خود را فدا نمودند. امامان شیعه بدین علت برترین الگو برای تمام مسلمانان و آزادمران جهان هستند.
چه گوارا نیز بدین دلیل محبوب تمامی کشورهای آمریکای لاتین و انقلابیون جهان شد که شجاعانه جنگید و بیمی از مرگ و از دست دادن جانش نداشت
چه گوارا در حالیکه در کشورخود به پیروزی و شهرت رسیده بود تمامی این مواهب را کنار زده و در کنار آزادیخواهان دیگر ساده زیست و شجاعانه شهید شد.
اما قلم از شرح زندگی مسعود رجوی که مدعی انقلاب و انقلابیگری است شرم دارد.
تنها در طی سال های اقامت در عراق خانه ها و کاخ ها و اقامتگاه های مجللی که برای خود می ساخت فقط با قصرهای شاهان و صدام و رهبران ریایی فرقه ها که زندگی شان را از توده مردم جدا می کنند برابری می کند.
او در کمپ اشرف، قرارگاه های بدیع زادگان، باقرزاده، سردار، و شهرهای بغداد، کربلا، نجف و نهایتا در شهرک پارسیان اقامت گاه های مجللی برای خود ساخته بوده که هزینه ساخت آنها سر به فلک کشیده و ساختن بعضی از این مکان ها سالها بطول انجامید.
درحالیکه وی در بهترین امکانات رفاهی می زیست اعضای تیره بخت سازمانش را مجبور می کرد که با حداقل امکانات و در زیر گرمای ۵۰درجه عراق روزگار را بسختی طی کنند. و به آنها پیام می داد این نشانه انقلابی!!! بودن است.
تا اینکه در سال ۱۳۸۲ شمسی با سقوط صدام حسین، رجوی مریم قجر عضدانلو را با ۲۰۰ همراه و خدم و حشم و میلیون ها دلار پول به فرانسه فرستاد که در رفاه زندگی کند و نگرانی نداشته باشد… و خود را ازنیز ترس جانش پنهان نمود و تمام سیاست جدیدش را به خدمت ودریوزگی به اربابان نورسیده آمریکایی اش بنا نهاد.
در سال های سخت بعد از سقوط صدام در حالیکه همچنان تمامی اعضای سازمان در محاصره و عملا در بازداشت نیروهای آمریکایی بودند خود را مخفی نموده و هزاران نفر را سپر بلای خود کرده بود. در خفا فرمان های توخالی پیشروی و مقاومت می داد…. و و با بیشرمی تمامی اعلام می کرد که هزار نفر هم اگر کشته شوند بیمی نیست و “اشرف باید در خاک عراق باقی بماند”.
این رهبر بی مقدار آنقدر از واقعیات دنیای بیرون دور و کور و کر شده بود که در حالیکه دولت عراق قانونا”، رسما” و بطور مستمر حکم خروج فرقه را از خاکش می داد. بدون اهمیت به پیامدهای سیاسی و جانی و عواقب این سرپیچی از قانون باز هم از سوراخی که در آن خزیده است، رجز خوانی کرده و اجازه خروج به اعضای نگون بخت را نمی داد.
که نتیجتا” دهها نفر را به کشتن داده و صدها نفر نیز در طی چند سال گذشته از کمپ های سازمان گریخته و یا با کمک سازمان های بین المللی توانستند از چنگال تشکیلات این فرقه رها شوند.
بررسی تحلیل ها وشکست های پی در پی و خطاهای رجوی و سران اصلی فرقه جای بررسی مفصل دارد. و سالهاست مسعود رجوی را از رهبری ساقط و به خائنی وطن فروش تبدیل نموده است
و لی با این حال بدون بررسی تمامی این عملکردها نیز بصراحت می توان گفت رهبری که یازده سال تمام خود را از ترس جانش پنهان نموده و جرئت رویارویی با وضعیت جدید را ندارد. به خودی خود از رهبری ساقط و بی ارزش بوده و به پشیزی نمی ارزد.
مریم سنجابی