آقای علی اکرامی در ادامه سخنان خود افزودند:
حد فاصل سالهای 60 تا 64 نه تنها وعده های رجوی مبنی بر سرنگونی رژیم ایران در ظرف چند ماه میسرنشد بلکه منجر به دریافت ضربات سنگین نظامی واز هم پاشیدن تشکیلات این سازمان گردید وانبوهی از نیروها قربانی قدرت طلبی رجوی گردیدند. رجوی برای مطرح کردن نام خود و سرگرم نگه داشتن اعضای سازمان مرحله اول انقلاب ایدؤلوژیک را اعلام کرد. وی ازدواج خود با مریم قجر عضدانلو همسر سابق مهدی ابریشمچی را گامی بلند در جهت ارتقای مقام زن دانست این حادثه قباحت بار تاثیر منفی زیادی در بین همگان وحتی محافل خارج از کشور گذاشت وافکار عمومی را به شدت مبهوت واخلاق عمومی را عمیقا جریحه دار ساخت.از این به بعد ترکیب مسعود ومریم جایگزین کلمه مسعود شد و مسعود رجوی در مراسم جشن ازدواج این حادثه را انفجار رهایی خواند. رجوی با این تحلیل که ابرقدرتها نخواهند گذاشت که ایران پیروز جنگ با عراق باشد تصمیم گرفت به رابطه مخفی با رژیم جنایتکار صدام خاتمه داده و رسما درکنار صدام قرار گیرد. در تاریخ سیاسی کشورهای جهان بسیار به ندرت به موردی برمی خوریم که یک گروه سیاسی مخالف نظام با دشمنی که بخاک کشورش حمله کرده و آنرا در اشغال دارد این چنین متحد شود.
پس از مذاکرات مقدماتی رجوی و طارق عزیز در پاریس در 17 خرداد 1365 وی وارد بغداد شد. از این به بعد رجوی به طور کامل در اختیار دستگاه اطلاعاتی عراق قرار گرفت و به مجری بی چون و چرای اوامر صدام تبدیل شد. اولین اقدام رجوی درعراق تشکیل ارتش آزادیبخش ملی بود با تمهیدات و وعده وعیدهای فراوان شماری از اعضا وهواداران وارد عراق شده و در اردوگاه موسوم به اشرف مستقر گردیدند و درآنجا از طرف فرماندهان نظامی ارتش عراق به فراگیری فنون نظامی و جنگهای کلاسیک پرداختند. رژیم صدام امکانات و تجهیزات فراوانی دراختیار آنان قرارداد. چهار دوره انقلاب ایدئولوژیک از سال 64 تا 67 درسازمان رخ داد. وهر بار تحت یک عنوانی مخالفین بالقوه و بالفعل رجوی در داخل سازمان سرکوب شدند. و برخی تصفیه فیزیکی و یا ناپدید گردیدند. نمایشهای تشکیلاتی پرسر و صدایی برپا شد تا موجودیت متزلزل وشکست خورده سازمان نزد اعضا و هواداران ترمیم شود و ادامه بقای این تشکیلات جهنمی تضمین گردد.علاقه رجوی به کسب قدرت دولتی زمینی نبود بلکه یک شیفتگی نیمه فرقه ای – نیمه کودکانه نشان میداد.قدرت حکومتی برای رجوی یک رؤیای مجذوب کننده است درحکومت خودخوانده رجوی درعراق که تحت حاکمیت صدام شکل می گرفت او مینیاتوری از وزارتخانه های مختلف ایجاد کرده بود اما همین حکومت خیالی در وسعت 12 کیلومتر در10 کیلومتر قرارگاه اشرف بیش از 25 بازداشتگاه و زندان وجود داشت. ارتش آزادیبخش رجوی درعراق کاری به جزچند عملیات ایذایی در مرزها نتوانست صورت دهد که مهمترین و احمقانه ترین و آخرین آن عملیات موسوم به فروغ جاویدان بود که پس ازآنکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت همزمان با تجاوز رژیم صدام درجنوب وغرب با حمایت هوایی و توپخانه و تجهیزات ارتش عراق از جاده خسروی ــ قصرشیرین صورت گرفت که طی روزهای سوم تا 6 مرداد 67 تارومار شدند.عملیات فروغ شکست خورده بود. رجوی به خاطر انبوه کشته شده ها در اذهان نیروها زیرسئوال قرارگرفته بود.او می بایست پاسخ این ماجراجویی بی منطق را می داد. رجوی پیش دستی کرد و براه انداختن مرحله سوم انقلاب ایدئولوژیک تلاش نمود ضمن انحراف اذهان نیروها مناسبات فرقه ای را درتشکیلات نهادینه سازد.از این به بعد پرستش رجوی به اصل محوری اعتقادات اعضا تبدیل و آنها از یک گروه سیاسی با ایدئولوژی خاص به یک فرقه با عقاید خاص تبدیل شدند.
به فرمان مسعود رجوی زنان از مردان جدا و روابط وکانون گرم خانوادگی متلاشی گردید.پس ازعملیات موسوم به فروغ جاویدان شمار زیادی از اعضا در عراق تلاش کردند از این فرقه جدا شوند ولی با خشونت درون سازمان مواجه شدند و با روش های مختلف از جمله فرستاده شدن به زندانهای مخوف حزب بعث مانند ابوغریب مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. پس ازشکست درعملیات فروغ جاویدان سازمان کاملا به صورت یک فرقه بسته و مخوف درآمد و کمترین روزنه ای به زندگی آزاد و به روی اعضای آن کاملا بسته شد.
فرقه تروریستی رجوی براساس تعاریف جامعه شناسانه مدرن درحال حاضر یک فرقه مخرب است. که به بلوغ کامل رسیده است. رجوی تبدیل به یک رهبر کاریزماتیک و خودکامه شده که برتمامی شئونات اعضا تسلط کامل یافته و مالک جان و مال و ناموس و حتی افکار همه افراد شده است.وی خود را به جای خدا نشانده و به احدی پاسخگو نیست. تشکیلات شکل هرمی وتوتالیتر به خود گرفت که درآن مسئول مستقیم هرفرد ما به ازای رهبر بود وهمان معنا را برای اعضا القا میکرد. این فرد در تمامی کارکردهای روزمره وحتی خصوصی ترین امور زندگی اعضا دخالت مستقیم داشت و حتی نفس کشیدن فرد به خارج از حیطه تشکیلات و مسئول امکان پذیر نبود. برای کنترل اذهان نیروها از تکنیکهای روانشناسی استفاده می شد. و تحت عنوان ایدئولوژی مطرح می شد البته اعتقادات فلسفی ومذهبی وحتی سیاسی صرفا بهانه است وآنچه موجب اتصال نفرات به فرقه رجوی می شد بکارگیری متدهای روانی مغزشویی است.اما فرقه رجوی برای اعمال تکنیکهای روانی کنترل ذهن ازپادگان اشرف بعنوان یک مکان دورافتاده و ایزوله از دنیای خارج استفاده میکرد. چرا که برای اعمال مغزشویی اعضا لاجرم می بایست آنها را از دنیای واقعی وخصوصا خانواده ودوستان وحتی گذشته فرد جدا کرد.در سال 82 بدنبال حمله نظامی امریکا ونیروهای ائتلاف رژیم صدام سرنگون گردید. رجوی بعد ازسالیان همکاری با دستگاههای اطلاعاتی ناگزیربه پذیرش ارباب جدید وخزیدن زیر لوای امپریالیزم سابق گردید. در میان انبوه اسناد و مدارکی که به دست مردم افتاد فیلمهایی از دیدار مسعود رجوی با بلندپایگان امنیتی رژیم صدام بدست آمد که اوج خیانت رجوی را به نمایش میگذاشت. بعد ازسقوط صدام خانواده های اسیران بعد ازسالیان بی خبری ازعزیزان خود به یمن کمکهای بی دریغ اعضای جداشده به درب پادگان اشرف سرازیر شدند و از این نقطه معضل رجویها شروع شد. بدلیل ملاقاتهای اعضا باخانواده ها و زنده شدن عواطف خاک گرفته سالیان تحول درونی در ذهن وضمیراعضا ایجاد شد وبیش از2000 نفر طی سالها از این فرقه جهنمی جدا شدند.تجمع و تحصنهای مستمر خانواده ها درمقابل دربهای پادگان اشرف در طی سالهای اخیر بیانگر جنگ وتلاش بی وقفه است که تاکنون ادامه دارد و براثر همین تلاشها بود که سران فرقه رجوی مجبور به عقب نشینی از سنگر استراتژیک اشرف شدند و به ناچار به کمپ ترانزیت لیبرتی انتقال یافتند.حرکات اعتراضی وافشاگرایانه اعضای جداشده در داخل وخارج از کشور فرقه رجوی را با دردسرهای جدی مواجه ساخت واز طرف دیگر به دلیل بن بست مرگبار سیاسی – تشکیلاتی موجی از اعتراض اعضا را در برگرفت. صحنه انتخابات ریاست جمهوری و مشارکت بالای 72 درصدی مردم که اوج بی ریشگی وعدم پایگاه اجتماعی آنها در میان مردم و پوچی تحلیلهای آنها را ثابت می کرد.اعضای تحت اسارت این فرقه را با یک شوک جدی روحی و روانی مواجه ساخت و تحت تاثیر همین اتفاق فرار اعضا روند رو به رشدی به خود گرفته است.
اتفاق مبارک دیگر طی چندماه اخیرشکسته شدن قفل خروج نیروها ازعراق بود که تاکنون نزدیک به 160 نفر به کشورآلبانی و آلمان فرستاده شده اند و این حادثه هم منجر به درهم ریختگی تشکیلاتی این فرقه گردید. بطوریکه سران آن سعی کردند با دست زدن به انواع تشبثات وترفندها مانع از خروج نیروها از عراق شوند. به هرحال روند حوادث به سمت وسوی فروپاشی فرقه رجوی و آزادی تمامی اسیران سیر میکند. و چشم انداز پیروزی اسیران ازهر زمان دیگری نزدیکتر است.و در آخرلازم می دانم که این چشم انداز پرشور را به تمامی شما دوستان عزیزکه در روند شکل گیری آن نقش اساسی داشتید را تبریک بگویم. به امید آزادی تمامی اسیران دربند اشرف ودرخشش برق امید درچشمان منتظر خانواده ها………..
ادامه دارد