موضعگیریها و رویکرد جدید رهبری گروه تروریستی مجاهدین، حاکی از صحت اخباری است که به صورت پراکنده در باره دخالتهای این گروه در عراق منتشر می شود. این برای چندمین باراست که باند بعثی – مجاهدین می کوشد تا در رقابتهای انتخاباتی، سنیان تندروی ضد دولت مالکی (و در حقیقت شیعیان)، اکثریت آرا را کسب نمایند و از طریق پارلمان، جایگاه نخست وزیری را به دست گیرند. کوششی که در دوره های قبل، با شکست مواجه شد.
صرف نظر از قرار داشتن این جماعت در اقلیت، یکی از علل مهم دست نیافتن سنیان تندرو به اهدافشان، تشتت درونی و ناتوانی از تشکیل یک ائتلاف گسترده است. در میان چهره های برجسته این جماعت، جاه طلبی ها، وابستگی به بیگانگان و به ویژه بی اعتباری، از عوامل این تشتت است؛ در باره ناتوانی این جریان برای تشکیل یک ائتلاف که بتواند اکثریت آرا را کسب کند بایستی گفت اگرچه ضدیت با مالکی و یا به طور کلی مخالفت با قرارداشتن مقام نخست وزیری در اختیار شیعیان، در آغاز تحرکات انتخاباتی باعث کنارهم قرار گرفتن آنها با سایر جریانات می شود، اما با روشن شدن مواضع مختلف بر سر موضوعات مناقشه برانگیز و هم چنین نداشتن برنامه مدون برای حکومت، این ائتلافها ناکام می ماند و طرح و برنامه های سنیان تندرو به نتیجه نمی رسد.
عامل دیگر شکست تحرکات سنیان تندرو، اقتدار دولت مالکی، استحکام نیروی دفاعی و ارتش و توان وی برای اداره حکومت و نیز برنامه های ملی است که باعث همراهی مردم و حرکت بسیاری از جریانات قومی و اجتماعی در پشت سر وی شده است.
در مرحله اخیر نیز که تحرکات این جریان شدت یافته است، پیش بینی چنین شکستی چندان بیراه نیست، چهره های این جریان همانها هستند که در ۲۰۱۰ به رقابت با «ائتلاف دولت قانون» آمدند و هرچند توانستند تعداد زیادی کرسی در مجلس به دست آورند، اما در مرحله اجماع شکست خوردند.
تنشهای استان الانبار و فلوجه و رمادی، نشاندهنده استمرار همین وضع است، در استان الانبار بخش مهمی از عشایر از ارتش و اقدامات دولت مالکی حمایت می کنند و با داعش و حامیان آنها در جنگ هستند، البته بخشی از طوایف هم با القاعده همراهی می کنند و بخش اندکی که با هر دو مرکز قدرت در تضادند؛ اما وقتی به طور عمومی و کلان نگاه شود هیچ طرفی به جز القاعده خواهان ادامه درگیریها نیست.
اما دخالتهای مجاهدین در اوضاع عراق که موضوع جدید و پنهانی نیست و بارها رهبری این گروه- به بهانه حضور ایران در عراق – اعلام کرده است که از دست زدن به هر کاری امتناع نخواهد کرد و رویارویی ده ساله مجاهدین با احزاب شیعی عراقی حاکی از صحت همین ادعاست، چه سرنوشتی خواهد داشت و به چه نتیجه ای منجر خواهد شد؟
در چنین وضعیتی رهبری گروه تروریستی مجاهدین در مقام مشاوره به چهره های لیست العراقیه و جبهه توافق (درانتخابات ۲۰۱۰) چه راه کاری می تواند ارائه کند که آنها را به پیروزی برساند. البته تجربه نشان داده است که عمده تلاش مجاهدین با درک علل شکست سنیان تندرو در دوره های پیش، بیشتر ترغیب آنها به حضور و فعالیت همراه با انسجام و وحدت است. رهبری مجاهدین به رغم ادعاهایی که در باره تقلب و اعمال نفوذ دولت در انتخابات ۲۰۱۰ داشت، خود بهتر از هر کسی می داند که تشتتهای این جریان باعث شکست آنها شد، بنابراین اکنون تلاش دارد تا با رایزنی این شکافها را به حداقل برساند.
اما سوال محتوم این است که آیا گروه تروریستی مجاهدین در حد و اندازه ای است که توان کنار هم نگه داشتن سیاستمداران سنی تندرو برای دراز مدت را داشته باشد. ضمن آن که دایره ارتباط مجاهدین با چهره های این جریان به خوبی نشان می دهد که از یک مقبولیت حداقلی برخوردار است و بسیاری از چهره های شاخص جریانات سنی حاضر نیستند زدو بندی با آنان داشته باشند، بلکه با حضور آنان در عراق هم مخالفند.
واقعیت در مورد نقش مجاهدین تا آنجا که به این گروه مربوط می شود معطوف به حفظ خود و حفظ تشکیلات این گروه در عراق با تلاش برای تغییر ساختار سیاسی است، اما آنجا که به سنیان تندرو می شود، یک حرکت نمادین ضد ایرانی است که همراه با اتهام مداوم به دولت مالکی مبنی بر وابسته بودن به ایران همراه است.
این مؤلفه ها، پدیده های جدیدی در عراق نیست، آرزوی برگرداندن اوضاع به دوران صدام از همان مقطعی که فضا برای تحرک باند بعثی – مجاهدین تحت حمایت پنتاگون آنچنان فراهم بود که رهبری به گل نشسته مجاهدین هم ادعا داشت نقش سد سدید در مقابل ایران را بازی می کند، مطرح است، تا امروز که بنا به ادعای مجاهدین و رفقایشان عراق در دست ایران است، بنابراین از هم اکنون بایستی منتظر شکستی تلخ تر برای این جریان بود، با این توضیح که پس از هربار شکست بخش عمده ای از وابستگان به این جریان سیاسی یا از کشور بخاطر فعالیتهای غیرقانونی گریخته اند، یا به همین دلیل بازداشت شده اند و یا بازنشسته و ناامید شده و به کنج عزلت اختیار کرده اند، در این دور نیز احتمالا این ریزش شتاب و گسترش بیشتری خواهد داشت و رؤیای مجاهدین برای صدامیزه کردن دوباره عراق به کابوسی همیشگی برای آنان تبدیل خواهد شد.