درود و سلام نثار مادری خستگی ناپذیر و چشم انتظار
حضور فرزند عزیزتان امیر اصلان حسن زاده را در شوی مضحک تلویزیونی فرقه مجاهدین مشاهده نمودم، از یک طرف باعث خوشحالی گردید چون می دانم شما از تماشای چهره اش خوشحال می شوید و از طرف دیگر هم موجب نگرانی گردید که چرا او همچنان باید در آن شرایط و قطع از دنیا و در یک روابط فرقهای زندگی کند طوری که حتی متنی که مجبور شده است طبق آن صحبت کند و اعتقادی به ان ندارد را طوطی وار تکرار نماید.
مادر عبداللهی، شما تنها مادری نیستید که سوز و گداز خود را با نوشتن نامههای زیادی که نوشتهاید نشان میدهید. صدها و هزاران مادر و پدر دیگر هم مانند شما در اقصی نقاط ایران زندگی میکنند که برای دیدن عزیزانشان لحظه شماری میکنند.
مادر، هیچکس نمیتواند آنچه در درون شما از احساسات و علاقه به فرزندتان فوران میکند و شما را بیتاب میسازد درک کند، مگر خدای ناکرده خودش دچار همین مشکل باشد.
مهم این است همچون گذشته همانطور که از نامههایتان برمیآید یاد و خاطرهی پسرتان را زنده نگاه داشتید، همواره جویای وضعیت او هستید. همیشه بعد از هر سختی گشایشی است. میدانیم ادامه این وضعیت برای شما جانکاه است ولی اگر به واقعیتهایی که وجود دارد یا در حال وقوع است اشراف پیدا کنید از نگرانیهای شما به میزان زیادی کاسته میشود. برای همین اگر ما جدا شدگان از این فرقه کثیف که در این سالها همواره در کنار شما بوده ایم و تا جایی که امکان داشته سعی در همدردی و همیاریتان داشته ایم را قبول فرمایید، به این چند نکته اشاره می نمایم:
امیر پسر شما، همانطور که خود اشراف دارید سالهاست که در یک تشکیلات فرقهای گرفتار آمده است. بنابراین طبیعی است که 24ساعته و تمام هفته، ذهناً و روحاً تحت القای تفکرات و رفتارهایی قرار گیرد که از راس تشکیلات یعنی رجوی به آنها جاری میشود. طبیعی است که ممارست در این راه، خواه ناخواه آنها را وادار به اطاعت از انها می نماید. همین طور که خود اظهار می نمایید مصاحبه و سخنرانی و نامهنویسیهایی از این دست هیچگونه اعتباری ندارد. و حرفهایی است که به او القا میشود. اگر به آنها پشت کند، تشکیلات با ابزارهایی که در اختیار دارد، زندگی او را بسا تلخ تر میسازد. و درست می فرمایید که اسارت و درماندگی را در چشم های خسته و بی رمق او نظاره گر هستید و به عنوان یک مادر در نگاهش این فریاد را می شنوید که مشتاق ازادی از این فرقه جهنمی و در اغوش خانواده قرار گرفتن می باشد.
واقعیت فرزند شما چون بسیاری از نفرات ساکن در کمپ لیبرتی منوط به عواملی است که اگرچه در ظاهر خارج از کنترل ما و شماست ولی اتفاقات چند سال اخیر نشان داده است که سمت و سوی روشنی دارد. راههای پیش رو را میتوانید ببینید که اگر هر کدام باشد حکایت از چشماندازی مثبت است.
براثر فشارهای بینالمللی و سازمان ملل تاکنون نزدیک چهارصد نفر به کشورهای اروپایی اعزام شدهاند. بدیهی است فضای اروپا با حصار لیبرتی تفاوتی کیفی دارد و افراد از دسترسیهای زیادی برخوردار میشوند، از جمله ارتباط با خانواده و مستقل زندگی کردن و…
براثر سختتر شدن شرایط داخلی حصار لیبرتی، تعدادی رسماً دستشان را بالا بردهاند و خواستار جدا شدن از تشکیلات شدهاند که این افراد از طریق مجاری که دولت عراق و سازمان ملل فراهم آورده است از لیبرتی خارج میشوند.
نه تنها دولت عراق و سازمان ملل بلکه خود رجوی و آمریکا و کشورهای اروپایی متفقالقول هستند که ماندن در عراق برای ساکنین حصار لیبرتی ثمره ای ندارد. و لذا جهت جلوگیری از وقوع هر نوع حادثه دیگری خواهان جابجایی به کشور ثالث و قبل از آن حفاظت فیزیکی از لیبرتی و تامین امنیت آنها هستند.
پس مادر گرامی میبینید که آینده تاریک نیست. باید خدا را شکرگزار باشید پسرتان سالم هست و دعا کنید خدا صبرتان را هر چه بیشتر کند. دعا کنید از یک طرف زمینه ازادی انها فراهم گردد و از طرف دیگر صبر پسرتان را در روابط و مناسبات فرقهای هر چه بیشتر کند و بتواند در برابر سختیها، در نشستها، زیر بار توهینها و فشار نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی پابرجا بماند و خرد نشود، تا روزی که به امید حق دیدارتان با او میسر گردد. مسلماً خدا ناظر است و از آه و افسوس مادران و پدران هم ناراحت میشود. پس مادرگرامی، شما همانطور که خود اذعان دارید غم و غصه فراق را به امید آیندهای روشن از دل بیرون می کنید و باز هم همپای خانوادههای دیگر ایستاده اید تا بار دیگر امیر اصلان عزیز را کنار خانواده داشته باشید.
جمیل