مسعود رجوی یکی از خودخواه ترین انسانهایی ست که در صد سال گذشته میتوان از آن نام برد. اگر به القابی که او برای خودش درست کرده است نگاه کنیم بخوبی متوجه میشویم که او از تعادل روانی هم برخوردار نبوده است. برای نمونه به تعدادی از القابی که او برای خودش درست کرده است توجه فرمایید: آقای مسعود رجوی. برادر مجاهد مسعود رجوی. فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران. مسئول شورای ملی مقاومت. رهبر عقیدتی سازمان مجاهدین خلق ایران. نخستین مسئول انقلاب نوین مردم ایران و…
رجوی به معنی واقعی کلمه یک خودشیفته تمام عیار بود که حاضر بود برای رسیدن به اهدافش دست به هر جنایت و خیانتی بزند. کما اینکه وقتی به کارنامه تماما سیاه او نگاه میکنیم بخوبی مشاهده میکنیم که در سر فصل های مختلف با به بدر بردن خود از زیر تیغ و تهدید و به جلو فرستادن حتی نزدیکترین کسانی که سالیان سال با او بوده اند تلاش کرده است که خودش را حفظ کند! سازمانی که روز اول با سرلوحه فدا و صداقت بنیانگذاری شد اکنون به بنگاهی برای تجاوز و جنایت تبدیل گشته است و این محصول رهبری بی لیاقت و بی کفایت است!
واقعیت رجوی اینست که او در هپروت و دنیایی بسر میبرد که حقیقتا ذره ای با واقعیات دنیای کنونی ما شباهت ندارد. مثلا عید سالی که قرار بود بوش پسر به عراق حمله کند و تمام نیروهای امریکایی و متحدانشان بحالت آماده باش صددرصد در آمده بودند و ضرب العجل 72 ساعته تعیین شده بود رجوی چون بشدت از وقوع جنگ میترسید چون میدانست که اگر جنگ شود صدام توان مقابله ندارد و سرنگون میشود و بدنبالش تمام دکان و دستک رجوی هم در عراق تخته خواهد شد در تحلیلهایش مستمرا تاکید داشت که جنگ نخواهد شد و تمام اینها مانورهای سیاسی است. بطوریکه در آن شرایط مسئول وقت ما وجیهه کربلایی بمن ماموریت داد که با یک اکیپ به قرارگاه باقرزاده برویم و لوازم عید بخصوص عروسک حاجی فیروز را با خودمان به قرارگاه اشرف بیاوریم!! واضح بود که همه ما از این تصمیم بشدت متناقض بودیم. بیاد دارم وقتی از او پرسیدم که مگر اخبار را نمیخوانید دارد جنگ میشود حاجی فیروز دیگر چیست؟ بمانند موجودی که ذره ای مغز و تفکر از خود ندارد جواب داد که جنگ؟! مگر تحلیلهای برادر مسعود را گوش نکردید؟ جنگی در کار نیست که در آن شرایط حقیقتا نمیدانستیم از شدت خشم فریاد بزنیم یا با صدای بلند بخندیم؟!!!
کلا رجوی در دنیایی بشدت غیر واقعی بسر میبرد و تمامی تحلیلهایش هم حول همین است. مثلا پیش خودش فکر میکند که اگر میان ولی فقیه و رییس جمهور را در ایران بهم بزنیم باعث شقه شدن نظام و سرنگونی میشود! بعد در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی تا نزدیک به یک سال حتی از او تعریف هم میکردند بعد که دیدند که از شقه وسرنگونی خبری نشد علیه او شعار میدادند اکنون هم اگر به مواضع خنده دار سازمان توجه کنیم میبینیم که دارند مانند گل نوازان که خودش را در هر موضوعی وارد میکرد خودشان را وارد بحران اوکراین میکنند!علت اینکار آنها برای کسی مثل من بسیار واضح است. رجوی در تحلیلهایش گفته بحران اوکراین به جنگ امریکا و روسیه مبدل میشود و در این جنگ حتما روسیه در موضع ضعف و تحریم قرار میگیرد و چون روسیه متحد ایران است بدین وسیله ایران هم ضعیف میشود و حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را!!! در کل مغز آقای رجوی دو سیلندرش کار نمیکند! اما از تمام این حرفها که بگذریم بایستی حال او را درک کرد و علت این پریشانیش را دید. او در ضعیفترین و بدترین دوران زندگیش بسر میبرد و میخواهد دست بهر خس و خاشاکی بزند بلکه دو روزی بیشتر حیات داشته باشد. اما باز او در محاسباتش اشتباه کرده است چراکه عمر او بواقع وقتی تمام شد که صدام سرنگون شد!
مراد