آیا می دانید که بسیاری از نیروهای سازمان بنوعی ربوده شده اند و به عراق منتقل شده اند؟

آیا می دانید که بسیاری از نیروهای بدنه سازمان که اکنون دراین فرقه هستند بنوعی ربوده شده اند و به عراق منتقل شده اند؟
بطور خاص بعد از عملیات فروغ جاویدان و شکست نظامی و استراتژیکی سازمان بر هر کسی واضح و روشن شده بود که دیگر استراتژی جنگ بصورت منظم و از داخل خاک عراق علیه ایران برای این سازمان به بن بست رسیده است چرا که با قبول آتش بس توسط ایران ارتش باصطلاح آزادیبخشی که رجوی به آن می نازید و پز آنرا میداد دیگر نمیتوانست عملیات گسترده نظامی داشته باشد. از این رو دیگر تبلیغی در این خصوص نمیتوانستند که داشته باشند. روزهای خسته کننده و بدون هدف در سازمان باعث شده بود که نیروهای سازمان به عشق عملیات و کلاشینکوف به بیابانهای عراق آمده بودند دلسرد و کلافه شوند و همین امر باعث شد که رجوی جنایتکار تصمیم بگیرد که دربهای خروجی سازمان را چند قفله کند چرا که بخوبی میدانست که اگر این کار را انجام ندهد بزودی تمامی یکانهای او خالی از نفر خواهد شد! این داستان ادامه داشت تا اینکه نیروهای درون سازمان رفته رفته پا به سن میگذاشتند و دیگر حتی صبحها حال ازخواب بیدار شدن هم نداشتند چه رسد به جنگیدن! از این رو در ستاد داخله سازمان بخشی تاسیس شد که مسئولیت این بخش این بودکه در کشورهای نزدیک به عراق مانند ترکیه، پاکستان یا کشورهای حاشیه خلیج فارس که ایرانی ها به هنگام خروج از کشور با هدف مهاجرت و پناهندگی کشورهای اروپایی بآنجا میروند نیروهای این بخش سازمان فعالیت خودشان را برای فریفتن و جذب این افراد و فرستادنشان به عراق شروع کردند! باین مفهوم که افراد سازمان به محل اقامت این ایرانیها که عموما هم از قشر جوان بودند مراجعه میکردند وبا برخوردهای دوستانه و حتی کمکهای مالی این افراد را بخود جذب میکردند و به آنها اینطور القا میکردند که میتوانند برای آنها کار مناسب با در آمد بالا در کشورهای خوب اروپایی جور کنند و این جوانان که از بلاتکلیفی در کشورهای نه چندان خوب منطقه با وضعیت معیشتی نامناسب به تنگ آمده بودند این افراد را ناجی خود میدیدند و با اعتماد به نیروهای سازمان خودشان را به جهنمی میبردند بنام اشرف! نیروهای سازمان باین افراد میگفتند که برای گذراندن دوره های آموزشی کوتاه مدت با خرج خودمان به کشور عراق میرویم و بعد از گذراندن دوره های آموزشی و تخصصی کاری و بعد حل و فصل مسئله اقامتتان در فلان کشور اروپایی که ما فعالیت کاری داریم شما را به مثلا ایتالیا یا آلمان و سوئد منتقل میکنیم و این بندگان خدا به پای خود و ناخواسته به عراق منتقل میشدند و انتقال همانا و ماندن و گیر افتادن همان! بلافاصله بعد از رسیدن به عراق آنها را به مکانی بنام ورودی منتقل میکردند و تحت شدیدترین شستشوی مغزی و آموزشهای سازمانی  قرار میگرفتند و هرکسی هم ساز مخالفت و جدا شدن و بازگشت به کشور مبدا را سر میداد تحت برخورد شدید و همان داستان دو سال در خروجی سازمان  که زندانی انفرادی بود و نهایتا تحویل به اداره امنیت عراق قرار میگرفت!
در یک کلام و بطور واقعی بسیاری از افراد بدنه سازمان باین گونه از کشورهای مختلف ربوده شده اند و به عراق منتقل گشته اند!
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا