تروریستها از یک آخور ارتزاق می کنند؛ خواه مجاهدین و خواه داعش والقاعده و…

پس ازانقلاب ضد سلطنتی مردم ایران وشکل گیری نظام نوپای جمهوری اسلامی بواسطه فضای بازسیاسی که ایجاد شده بود انبوه گروه وخرده گروه با داعیه خلقی وبا گرایشات مذهبی وغیرمذهبی وانواع واقسام دیدگاههای مارکسیستی چپ و راست چونان قارچ روئیدند وطلب سهم درقدرت داشتند. دراین وانفسا سازمان موسوم به مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی سقف مطالبات قدرت پرستانه خود را آنقدربالا بست که مدعی شد انقلاب ازآن ما بوده وشریکی نداشته ونداریم و آنرا از ما ربوده اند که درصدد بازپس گیری آن هستیم!
درپی آن در دو سال و نیم قبل از بروز تروریسم عریان تا توانستند علیه نظام وخادمان آن وعلیه منافع ملی مردمان ایران زمین شیطنت کرده وآشوب وبلوا درست کردند ودرکنارآشوب گران گنبد وآمل وکردستان قرارگرفتند و بسا خسارات جبران ناپذیر آفریدند و چوب لای چرخ انقلاب مردم شدند.
وقتی دیدند که فعالیت قدرت پرستانه شان کفایت نکرد وطرف مقابلشان نخواستند که درکنارشان باشند وسهمی ازقدرت نصیبشان نشد درمقطع 30 خرداد 1360 نابخردانه و بدور از درک وفهم شرایط وقت دست به سلاح بردند وازمیان مردمان عادی و هواخواهان نظام بسا جنایات و کشتارخلق کردند که النهایه رقم قربانیان این جریان تروریستی به 12000 بالغ شد ودرکارنامه سیاه رجوی خائن به ثبت رسید.
بتدریج ابعاد اعمال تروریستی ازجانب رجوی گسترش یافت طوریکه دریک اقدام عجولانه ودرعین حال صبعانه فاجعه 7 تیرو8 شهریوررا خلق کرد که به واسطه عمق خباثت این عمل تروریستی درمیان مردم وتوده عام ایران هنوز که هنوز است رسما جرئت پذیرش آن جنایت را ندارد وجایی اعلام نکرده است.
رجوی خائن درهمدستی با رئیس جمهورعزل شده وقت با تنگ شدن عرصه برخود با لباس ملبس زنانه وبا گریم وآرایش فضاحت باری بزدلانه ازایران متواری وبه فرانسه گریختند وسیل هواداران خودرا که با شعارهای دروغین عدالت خواهی ودمکراسی خواهی اغفال کرده بود درداخل ایران به کام مرگ وقربانگاه فرستاد.
وقتی تتمه باقیمانده اعضایش توانستد ازبرای حفظ خود راهی کردستان ایران شوند ودرکنارحزب دمکرات کردستان ایران به رهبری عبدالرحمان قاسملو قرارگرفته وحمایت شدند برعلیه مرزداران ومرزبانان کشورطی عملیات مشترکی دست به کشتار فرزندان ملت ایران زدند و برآن جنایات فخرفروختند.
مدتی بعد که گروه کردی افراطی وخشن خباط به رهبری مام جلال حسینی (برادرعزالدین حسینی) با حمایت صدام شکل گرفت و از برای دریافت پاداش ازصدام سربازان ایرانی را سرمی بریدند وهدیه به صدام می کردند؛ مجاهدین آنان را برادران خود قلمداد کرده ویک رابطه صمیمی فی مابین ایجاد کردند!
با به کنترل گرفتن مناطق کردی تحت پوشش پیشمرگه های تازه به دوران رسیده  رجوی وحزب دمکرات وکومله و…بتوسط قوای جمهوری اسلامی ایران لاجرم آنان ازحوزه استحفاظی قوای ایرانی خارج شده وکم کم به سمت خاک عراق متواری شدند وتمام عیاردرکسوت ستون پنجم عراق وطن فروشی را پیشه کرده وبا استخبارات ومخابرات دستگاه کشتارصدام هم کاسه شدند ودیگرمرزی در وحشیگری نبود که گروههای کردی و درصدر آن پیشمرگه های وقت مجاهدین خلق درننوردیده باشند.
فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین خلق با پیشینه ای که مقدمتا به عرض رساندم دیگردر منجلاب ترور و آدمکشی غوطه ورشدند وهرجریان تروریستی دیگررا مورد حمایت قراردادند ودرکنارشان قرارگرفتند. طی سالیان گذشته وتاکنون آیا تابحال دیده اید و یا شنیده اید که فرقه تروریستی رجوی علیه جنایات دهشتناک گروههای تروریستی ازجمله القاعده ؛ طالبان ؛ النصر؛ ارتش آزاد ؛ جیش العدل ؛ بوکوحرام و تازگیها هم داعش موضعی مخالف گرفته باشد وصف خود را ازآنان تمیزداده باشد!؟ طبعا نه.
نه تنها موضع مخالفت نداشته بلکه همواره آنان را موذیانه شورشگران ؛ عشایرانقلابی ؛ ارتش آزادیبخش و… قلمداد کرده است چرا که آنان را هم جنس خود دیده است وطبعا پذیرفته است و بدین خاطراست که می گوییم تمام تروریستها ازیک آخورارتزاق میکنند وبه حیات خفیف وخائنانه خود ادامه میدهند.
حال برایشان فرقی نمیکند که چند صباحی درلیست تروریستی امریکا وکانادا واسترالیا وانگلیس باشند واندکی بعد ازلیست مربوطه خارج شوند چراکه به خودی خود مطرح نیستند وهویت ندارند وصرفا مهره و آلت دست پدرخوانده و ابرتروریست خود یعنی امریکا و سایردول های حامی تروریست هستند ولاغیر.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا