چندی پیش دادگستری فرانسه در همسویی با فرقه رجوی دچار یک اشتباه تاریخی گشت و پرونده پولشویی مریم رجوی و نه تن از دستیارانش را که از یازده سال پیش گشوده شده بود مختومه اعلام کرد و بلافاصله هم طبق روال همیشگی دستگاه پیروزی شمار فرقه رجوی بکار افتاده و آنرا با آب و تاب پیروزی نامیده است.
ولی تجربه این سالیان نشان داده است که سران فرقه با پیروزی قلمداد کردن نظیر چنین اتفاقاتی به جایی نرسیده اند و هیچ دردی از انها دوا نکرده است و تنها برای مصرف داخلی هست که می خواهند بدینوسیله به نیروهای وارفته و روحیه باخته که در کمپ لیبرتی در کشور نا امن عراق گرفتار هستند کمی روحیه تزریق نمایند و اینطور وانمود کنند که تشکیلات وارفته و پوسیده اش در سراشیبی سقوط و در آستانه فروپاشی قرار نگرفته است. اما اینها دیگر فایده ندارد و بسیار دیر شده است و نمی توانند با پیروزی نامیدن چنین اتفاقی تشکیلات در حال فروپاشی خود را از نابودی نجات بدهند و اینرا تجربه اتفاقات گذشته بخوبی نشان داده است.
اتفاقاتی نظیر خارج شدن ازلیست تروریستی اتحادیه اروپا و امریکا که انرا راه بند سرنگونی می دانستند یا اینکه اقای نور مالکی را سد راه سرنگونی می دانستند و بعد از بر کناریش جشن پیروزی گرفتند اما هیچ اتفاقی در سرنوشتی که در انتظار این فرقه هست نیفتاد و این موضوع را سران فرقه و بطور خاص رهبری این فرقه تروریستی بهتر از هر کسی می دانند که این چیزها و این اتفاقات درمان درد های بی درمانش نیست چرا که اگر واقعا پیروزی کسب کرده اند و در استانه سرنگونی رژیم ایران قرار گرفته اند پس دیگر مسعود رجوی بعد از این همه پیروزی!!؟ و فتح قله ها همچنان در مخفیگاه بسر می برد؟
پس این پیروزی نیست و تنها دل خوش کردن نیروهای نگون بخت و گرفتار در قتلگاه لیبرتی می باشد و سران فرقه همواره عادت دارند با وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیتها صورت خویش را با سیلی سرخ نگه دارند. لذا در این رابطه شاهد هستیم ؛ در حالیکه نقض فاحش حقوق بشر در مناسبات قرون وسطایی و استالینی اش وجود دارد خودش را مدافع حقوق بشر می داند و یا در حالیکه سانسور و خفقان و سرکوب شدید در مناسبات تار عنکبوتی اش بیداد می کند خود را طرفدار سرسخت ازادی و عدالت می داند و یا در حالیکه بیشترین ظلم و اذیت و آزار جنسی را رهبری این سازمان فرقه گرا در حق زنان گرفتار در این فرقه روا می دارد ولی شعارهای دهن پر کن و پر طمطراق رهایی زن را سر می دهد و مریم رجوی گوش فلک را با این شعارهای پوچ و توخالی و بی محتوا کر کرده است ویا در حالیکه نه تنها با گروههای تروریستی نظیر گروه تروریستی داعش در عراق ؛ همفکر و هم عقیده هست و از آنها تحت عشایر انقلابی عراق حمایت می کند و اخبار جنایات آنها را پوشش می دهد.
اما باید این واقعیت را بیان کرد که فرقه مجاهدین خلق بلکه بدلیل افکار ارتجاعی و قرون وسطایی و عملکرد فرقه گرایانه و اقدامات تروریستی اش صد برابر خطرناکتر از این گروههای تروریستی نظیر گروه تروریستی داعش هست ولی بطور مضحک و خنده دار و مسخره ای مریم رجوی در اراجیفش می گوید سازمان فرقه گرایش آنتی تز بنیاد گرایی هست و یا در حالیکه خودش در آستانه و سراشیبی سقوط و نابودی قرار دارد ؛ با پیروزی جلوه دادن اتفاقاتی نظیر مختومه شدن پرونده پولشویی ادعا می کنند که رژیم ایران را در آستانه سرنگونی و سراشیبی سقوط قرار داده است و یا در حالیکه خودش برای نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی محدویت ایجاد می کند و باعث کشتن انها می گردد و جلوی انتقال انها به کشورهای امن را می گیرد ولی به دروغ مدعی ایجاد محدودیت از طرف مقامات عراقی می گردد و هزاران نمونه دیگر از این قبیل وارونه گویی ها و جود دارند که از حوصله این بحث خارج می باشد که سران فرقه سعی می کنند با اینگونه وارونه گویی ها خود و تشکیلات زوار در رفته شان را در حال پیشروی و پیروزی نشان دهند و به نیروهای وا رفته هم روحیه بدهند و با این دروغپردازی ها و وارونه گویی ها آنها را سر پا نگه دارند و بقول خودشان از مسئله دار شدن آنها جلوگیری کنند.
اما همانطور که در اغاز عرایضم گفتم اینها هیچ دردی از دردهای بی درمان این سازمان فرقه گرا در مان نخواهد کرد و از نظر بنده تنها راه فرار این سازمان از این وضعیت اسف باری که در آن قرار گرفته است اینسست که ساختار فرقه گرایانه این سازمان را تغییر بدهد و از گذشته سراسر خیانت و جنایتش فاصله بگیرد و خشونت و مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته و مثل گروههای دیگر اپوزیسون داخل و خارج کشور به مبارزه سیاسی روی بیاورد که این هم با تجربه ای که از رهبری این سازمان داریم هیچگاه رجوی حاضر به تغییر ساختار نخواهد شد چون با تغییر ساختار بایستی خودش کنار برود و تن به یک انتخابات آزاد بدهد و از رهبری مادام العمری کنار کشیده و از ادعای رهبر عقیدتی که همان ادعای مشابه خلیفه مسلمین گروه تروریستی داعش هست کوتاه بیاید که اینکار بعید هست از طرف رجوی صورت گیرد چون آن خود خواهی و قدرت طلبی مفرطی که درش وجود دارد به او اجازه چنین کاری را نمی دهد.