شرایط فعلی در خاورمیانه بار دیگر استانداردهای دوگانه ی برخی دولت ها در قبال تروریسم را آشکار میکند. برای مثال، دورویی شدیدی در برخورد با جنگ داخلی سوریه دیده می شود. کشورهای غربی، عربستان سعودی و برخی دول حاشیه ی خلیج فارس برای شورشیان مخالف دولت اسد کمک های مالی و نظامی می فرستند. بدین معنا که مادامیکه تروریست ها به منافعشان خدمت کنند، تروریست های خوب تلقی می شوند.
همین قانون نانوشته در مورد سازمان مجاهدین خلق هم –هرچند که اپوزیسیون محسوب نمی شود بلکه فرقه ای افراطی و تروریستی علیه جمهوری اسلامی است– به کار می رود. کالب موپین در نشریه ی راشاتودی در مقاله ای درباره ی سیاست دوگانه ی غرب در مورد تروریست ها به ویژه مجاهدین خلق، می نویسد:" اگر مخاطبان و مصرف کنندگان رسانه ها و مطبوعات امریکایی می دانستند که این " مخالفان ایرانی" در واقع کیستند، حتما سیاست خارجی امریکا را زیر سئوال می بردند."
او به سیاست مداران امریکایی درباره ی گذشته ی خشونت بار مجاهدین و تاکتیک های فریب کارانه ی آن ها هشدار می دهد. در حالی که شماری از فعالیت های تروریستی مجاهدین خلق را شرح میدهد، درباره ی اتحاد خیانت کارانه ی این سازمان با صدام حسین می نویسد:" در طول جنگ ایران – عراق، این گروه روابط بسیار دوستانه با صدام حسین برقرار کرد. با پول هایی که رژیم عراق در جیبش ریخت، واحدی نظامی تشکیل داد که " ارتش آزادی بخش ایران" خوانده می شد. آن ها با ارتکاب به جنایات جنگی به داخل مرزهای ایران رفتند، به امید آن که پیروزی مهاجمان عراقی تحت الحمایه ی امریکا را تضمین کنند، مهاجمانی که از سلاح های بیولوژیک و شیمیایی علیه شهروندان ایرانی استفاده می کردند."
تونی کارتالوچی، روزنامه نگار مشهور ساکن تایلند نیز معتقد است که استاندارد دوگانه غرب در مورد تروریسم در واقع سندی است که در سیاست خارجی امضا شده است. وی اشاره می کند به مؤسسه ی بروکینز " به عنوان یکی از چندین تن اتاق فکر سرشناسی عمل می کند که سیاست خارجی امریکا را مستند و منتشر می کنند." بر اساس گزارش های مستند مرسسه ی بروکینز، سیاست گزاران سیاست خارجی امریکا باید از گروه های تروریستی شورشی علیه دولت های ایران و سوریه استفاده کنند.
علیرغم وجود اسنادی که در بالا ذکر شد، امریکا به عنوان حامی تروریست ها، توجیهات خود را می آورد. چنانچه نویسنده ی راشاتودی عنوان می کند:" گهگاه، مقامات امریکایی سعی می کنند که لای پرقو خواباندن این گروه {مجاهدین} را توجیه کنند با ادعای این که " خشونت را کنار گذاشته "، با این وجود، این گروه بسیار بر ادامه ی فعالیت های مسلحانه ی مخفیانه اش در داخل جمهوری اسلامی ایران مصر است."
نویسنده ی مقاله، شواهدی از حملات تروریستی مجاهدین دست در دست اسرائیلی ها برای سوء قصد و کشتار دانشمندان هسته ای ایران، می آورد. وی می نویسد:" گزارش ها نشان می دهد که اعضای مجاهدین خلق بودند که با همکاری موساد دانشمندانی را که در برنامه ی هسته ای صلح آمیز ایران کار می کردند، کشتند."
موپین بر این باوراست که برنامه ی امریکا و اسرائیل برای خاورمیانه، جنگ داخلی دائمی، هرج و مرج و کشتار است. بخشی از اجرای این برنامه هم راه انداختن فریاد " تغییر رژیم در ایران " و حمایت تروریست های وحشی برای مخالفت با جمهوری اسلامی است.
همین نقشه برای بی ثبات کردن حکومت سوریه نیز طراحی و اجرا شد. به عقیده ی کارتالوچی، امریکا ظاهراً قصد دارد که تحت پوشش جنگ با داعش تا زمان ممکن از آن حفاظت کند، این در حالی ست که داعش متحد می شود و به سوی اهداف تعیین شده ی غربی ها حرکت میکند. کارتالوچی می نویسد:" در فرایند مبازره با داعش، امریکا موفق به تخریب زیرساخت ها و پدافند سوریه می شود."
وی اضافه میکند:" با این وجود، امریکا موفق نشده است که نیروهای سوری، عراقی و ایرانی را از مقاله با تهدید داعش باز دارد و در حال حاضر منطقه شاهد رقابتی میان تخریب غیرقابل اجتناب داعش و تلاش های امریکا برای سرنگون کردن دمشق پیش از محو شدن داعش از جعبه ابزار ژئوپولتیکش است."
در حقیقت، محاسبات غلط امریکا به موضوع داعش ختم نمی شود. مجاهدین خلق هم گزینه ی مناسبی برای غرب نیستند. در حالی که اپوزیسیون سوریه و حتی نیروهای داعش ممکن است در میان اقلیت سنی و سلفی از حمایت هایی برخوردار باشند، مجاهدین خلق تقریباً از هیچ حمایتی در میان مردم ایران برخوردار نیستند وحتی، آن ها مورد تنفر اکثریت ملت ایران هستند. چنانچه روزنامه نگاران، تحلیل گران و دانشگاهیان و نهادهای حقوق بشری بی شماری از جمله سازمان دیدبان حقوق بشر و حتی وزارت امور خارجه ی امریکا مجاهدین خلق را غیر دموکراتیک، فرقه گرا و شدیداً مورد انزجار ایرانی ها، شناخته اند.
مزدا پارسی