خطاب به خانم نکیسا بامداد:
نکیسا بامداد که یک نوشته ی طولانی برعلیه قصاص نوشته است، بنا به ماهیت فرقوی خود نتوانسته روی حرف خود بایستد و بطوری که خواهد آمد، علیرغم دلیل تراشی های زیاد، درآخر نوشته اش، قصاص یک غیر خودی را کاملا مشروع دانسته است!
خشونت پروری درهر شکلی که ممکن باشد، با تاروپود افکار وابستگان باند رجوی عجین شده واین مسئله سبب لو رفتن هرگونه ادعاهای انسانی آنها میگردد که ذیلا ملاحظه خواهد شد!
باری صحبت از نوشته ی طولانی وانشاء گونه ی خانم نکیسا است که این نوشته " قصاص یا جنایت حکومتی " عنوان یافته و پس از کنارنهادن شعارهای طولانی، چنین میخوانیم:
"… در کنار تکنولوژی، انسان مدرن در وضع قوانین مدنی نیز به دنبال حقوق برابر و یکسان در همه زمینههای سیاسی و اجتماعی است و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی میاندیشد و خواهان احترام و حفظ استقلال خود و دیگران است. بسیاری از قوانین ارتجاعی ادوار گذشته چون بردهداری و نژادپرستی و سرکوب اندیشهها و جنگ و کشتار به خاطر اختلاف دینها… قابلپذیرش نیست ".
اینکه دراصل مسئله باید چنین باشد که نیست، تعریف این خانم ازانسان مدرن روشن نیست ومثلا آیا به کسانی مانند سرهنگ سناتور جان مک کین یا جورج بوش که منطقه وجهانی را بخاک وخون میکشند میتوان انسان مدرن لقب داد؟ ویا مثلا مسعود رجوی که کل اعضای یک سازمان را دربست ازآن خود دانسته ومانند اشیائی آنها را قابل تصرف وسوء استفاده میداند، مدرن هستند؟!
انسان میتواند باوجود بهره برداری ازتمامی دستآوردهای تکنولوژی بشری، یک جلاد قهار بوده و صاحب صفت بربرمنشی باشد که درعصر توحش هم نظیر کمتری میتوان برای آن یافت! القاعده، داعش، سازمان شما و… باوجود استفاده ی وسیع ازاین تکنولوژی مدرن ابدا مدنی نشده اید!
شما درکدام مقطع تاریخ، جنایتی درحد بمباران مردم دوشهر بزرگ ژاپن- آنهم بعد از شکست وتسلیم بلا قید وشرط – با نزدیک نیم میلیون کشته در یک روز، میتوانید سراغ داشته باشید؟
آیا این کشتارها بجای دینی بودن بخاطر منافع مادی وتصرف منابع زیر زمینی باشد ایرادی ندارد که خانم نکیسا دراین مورد سکوت پیشه کرده اند که فی المثل زلف یار آمریکائی و… را پریشان نکند؟!
ایشان چنین ادامه میدهد:
" ایرانی نیز چون هر انسان متمدنی، خواهان کشوری آزاد همراه با توزیع درست ثروت با داشتن بهداشت و درمان و آموزش، توأم با رفاه و امنیت در جامعه است. اندیشه چنین دنیایی بود که ایرانیان را به انقلاب واداشت. ولی اینک 35 سال است که میبینیم هر بار سالها به عقبتر از آنچه که بودیم پس رانده میشویم ".
شما که سه دهه است خارج ازایران وبدون داشتن دولت بالاسر وخارج ازامر ونهی هرقانون جمهوری اسلامی زندگی میکنید، آیا این توزیع عادلانه ی نعمات مادی ومعنوی را درتشکیلات خود لحاظ کرده اید؟ ویا برعکس، همه کار میکنند که رجوی ودرسطح پایین تر تعدادی افراد انگشت شمار درقصرهای افسانه ای زندگی کنند وبدتر که رجوی هوس حرمسراداری کرده وآن را باابعاد وسیع وجنایتکارنه اش عملی سازد؟
آیا این باصطلاح آخوند ها بودند که تشکیلات شما را باین وضعی که مایه ی ننگ بشریت وهر ایرانی شده، درآوردند؟
پیشرفت مردم ایران وارتقای علمی وسیاسی آن ممکن است خیلی خوب نباشد، اما من حیث المجموع وباتوجه به فشارهای جهانی وداخلی، راه قهقرایی درمیان نبوده ومتاسفانه دراین مورد هم دروغ میگویید!
باز آمده است:
" در واقعیت امروز جامعه ایران، نهتنها زنان با مردان برابر نیستند، نهتنها حق کار و تحصیل و آموزش یکسان نیست، نهتنها وضعیت بهداشت و درمان اسفناک است و اوضاع معیشتی مردم بهتر نشده که بجایی رسیدهایم که در میان رشد فزاینده آمار کارتنخوابها، هنرمندان و تحصیلکردهها نیز اضافهشدهاند ".
من هم متاسفم که بین آزادی زن ومرد درتمامی جهان فرق وجود دارد وایران هم ازاین قاعده مستثنی نیست!
آیا این برابری درعرصه هایی که ذکر شده، درخود آمریکا که علی الظاهر بهترین قانون اساسی دنیا را دارد- ویا حداقل قبلا داشته وبا دست کاری های مکرر ازابهت اولیه افتاده- وجود دارد؟
شما وجود 50 میلیون نفر آمریکائی محروم از خدمات درمانی را چگونه توجیه میکنید وآیا این پدیده ی زشت وغیرانسانی کارتن خوابی درخود آمریکا که ربع ثروت جهان را درچنگ خود دارد، موجود نیست؟
" آری قصاص، یکی از بارزترین و ارتجاعیترین قانونی که تحت حاکمیت رژیم ملایان سالهاست که روح و جسم و جان هر ایرانی را میآزارد. مرگهایی که گاه حتی در نوع قصاص بودنشان نیز شبهه و ابهام وجود دارد…".
شما خود رابعنوان یک گروه معتقد باسلام معرفی کرده اید وباوجود شعار دادن ها برعلیه مجازات قصاص، هرگز نتوانسته اید ثابت کنید که این مسئله در قوانین اسلام وجود ندارد ویا اگر دارد، چه مفرهای منطقی ای برای گریز ازآن پیدانموده وارائه نموده اید؟
خانم نکیسا به گفته های خود چنین ادامه میدهد:
" اما آنچه مسلم است این است که چهره رژیم آنقدر زشت و کریه و خدشهدار گشته که با بهکارگیری حقه قصاص و امثال آن بازهم قابل ترمیم و پذیرش نخواهد بود و از بار محکومیتهایش در جامعه بینالمللی نخواهد کاست. چراکه اگر اجرای حکم قصاص بیبدیل بود باید اذعان داشت که اعدام سعید مرتضوی جنایتکاری که عامداً دستانش آلوده به خون بهترین جوانان ایرانی است از بی نقض ترین حکم قابلاجرای قصاص میبود ".
جامعه ی بین الملل با شکل وشمایلی که شما ازآن متوقع هستید، صدمتاسفانه، وجود خارجی ندارد! ازنظر شما جامعه ی بین الملل که سخت هم " مماشات گر" است، نظام سلطه گر آمریکائی وزیر مجموعه هایشان بوده که اعتراض شان به این مسائل، بخاطر اینکه در خود و متحدانش این خشونت ها وجود دارد، اعتراض هایشان مسموع نمیشود و بلکه همگان بخاطر گزینشی وسیاسی بودن این نوع اعتراضات، اهمیت چندانی بدان نمیدهند!
درعربستان و… حامی چند دهه ای سازمان شما وایضا سازمان های تکفیری، یک معترض سیاسی گردن زده میشود وصدای این " جامعه ی جهانی " و ریزه خوار هایش که سازمان مجاهدین خلق جزو یکی ازآنهاست، ابدا درنمیآید!
سرانجام اینکه:
" آری، حق هر ایرانی زندگی بدون قانون عقبمانده قصاص، بدون وحشت سرکوب و شلاق و سنگسار، بدون حمله بسیج اسیدپاش و بدون دیدن چوبههای مخوف دار، با حفظ کامل ارزشهای انسانی، رفاه اجتماعی و استقلال و آزادی است. جامعهای دمکراتیک که دین از مذهب جدا باشد و همه اقوام ایرانی با هر دین و قومیت و اندیشهای در کنار یکدیگر صلحجویانه، آزاد و متمدنانه زندگی کنند".
دراینجا لاف بیهوده تری زده اید:
1- رابطه ی آزادی وسازمان شما رابطه ای ازجنس جن وبسم اله است و بنابراین با کارنامه ی ننگینی که درنقض آزادی های درون تشکیلاتی وترورهای درون وبیرون سازمانی دارید، اقامه ی این ادعا را ازخود سلب نموده اید!
2- با جاسوسی برعلیه مسائل مردم ایران وعدم انجام انتقاد ازخود وجبران مافات، صحبت ازاستقلال نمیتوانید بکنید!
3- با ممنوع کردن بیشتراز نصف اعضای خود از تحصیل و تکلم به زبان مادری خودشان – که ازقومیت های غیر فارس هستند- سابقه ی ننگینی درمورد قومیت ها و…، درپرونده ی خود دارید واظهار نظر دراین مورد خاص ووعده دادن به ملیت ها، کمال بیشرمی ودروع گویی است!
حمید