شنبه صبح مورخه 13/10/93 اعضای انجمن نجات خوزستان با آقای حاج عبدالحمید انصاریان پدرخلیل انصاریان ازاسیران دربند فرقه رجوی درمغازه اش واقع درشهرستان شادگان دیدارکردند.آقای انصاریان بعد ازاحوال پرسی با اعضای انجمن آنها را برای حضور درمنزلشان دعوت کرد که اعضای انجمن ضمن تشکرازاین پدر دردمند برای ساعتی درمغازه با ایشان گفتگو کردند.درابتدا اعضای انجمن گزارش مختصری ازفعالیت های انجمن نجات درزمینه افشای ماهیت خیانتکارانه وخائنانه فرقه رجوی درعرصه های مختلف بخصوص درزمینه مانع تراشی سران این فرقه درمسیر انتقال اعضای اسیر به خارج ازعراق وهمچنین انجام اقدامات انسادوستانه این انجمن ودیگر اعضای جداشده را با هدف نجات و رهایی اسیران دربند این فرقه را به اطلاع این پدر دردمند رساندند.
آقای انصاریان که علیرغم کهولت سن همچنان برای امرارمعاش خانواده اش به کارعریضه نویسی درمغازه اش مشغول است گفت وقتی درسال 59 نیروهای عراقی به کشورما تجاوزکردند همه مردم ازپیروجوان به دفاع ازسرزمین خود قیام کردند، خلیل هم جزء همین مردم بود که برای دفاع ازخاک وطنش به خدمت رفت ولی متاسفانه درهمان سال اسیرنیروهای بعثی می شود که مدتها بعد ما مطلع شدیم که وی اسیر شده.دراردوگاه که بود مرتب نامه هایی را برایمان می فرستاد،بهرحال منتظرنشستیم تا با اتمام جنگ او هم به همراه اسرا به وطن بازگردد اما با کمال تعجب با بازگشت اسرا درسال 69 خبری ازآمدن خلیل نشد که این مسئله کل خانواده وبخصوص مادرش را بشدت نگران کرده بود!به هرکجا که لازم بود سرزدیم تا شاید ازخلیل خبری کسب کنیم ولی نتیجه ای نداشت،با تعدادی از اسرایی که مربوط به شهرخودمان ویا ازشهرهای دیگر بودند صحبت کردیم تا اینکه یکی ازآنها شرح ماجرای رفتن خلیل نزدسازمان مجاهدین رجوی را به ما گفت!اما ما باور نکردیم چون اصلا خلیل مجاهدین را نمی شناخت! تا اینکه بالاخره چند سال بعد گفتند نفراتی به ایران برگشتند که دراین گروه بودند وقتی ازآنها درمورد خلیل سئوال کردیم اورا شناختند وگفتند که وی زنده ونزد مجاهدین است،حقیقتا وقتی ازاین موضوع مطمئن شدیم خیلی ازدست خلیل ناراحت وعصبانی شدیم چون اینکار وی برای ما مایه سرشکستگی بود می گفتیم کسی که برای دفاع ازوطنش به جبهه رفته چرا باید ازاین گروه که ازاول چهره خوبی دربین مردم بخصوص بخاطراینکه درجنگ با صدام همکاری کرده بودند سردربیآورد!! به همین خاطر ما مجبوربرای پوشاندن این سرشکستگی یعنی رفتن خلیل نزد مجاهدین را به نوعی ازهمه مخفی کنیم.ولی تعجبم ازاین است که چرا این همه سال خلیل حتی یک نامه هم برای ما نفرستاده !! تا حداقل بدانیم درچه وضعیتی است وهمین مسئله بیشتر ما را نگران کرده بود،بهرحال نمی توانم فرزندم را فراموش کنم هرکاری هم کرده باشد اورا دوست داریم اما امیدوارم که او هم مثل بقیه نفراتی که ازاین گروه جدا شده وبه کشوربرگشتند برسرعقل آمده وبه کشور وجمع خانواده خود برگردد،ودوست دارم که به اومی گویم خلیل فرزند عزیزم اول بخاطر خدا وبعد من که الان درسن کهولت به تو نیاز دارم برگرد.
بعد ازآن رستم آلبوغبیش بعنوان کسی که بعد ازرهایی از فرقه رجوی به میهن بازگشته است به آقای انصاریان گفت من ازنزدیک خلیل را درفرقه می شناختم وقتی با هم صحبت می کردیم تازه آن موقع فهمیدم که خلیل هم مثل من جزء اسرایی بوده که درسال 68 با فریبکاری سران فرقه رجوی به آنها پیوسته، البته نمی خواهم خطا واشتباه خودم وخلیل واسرایی که به فرقه رجوی پیوستند را توجیه کنم وشما بعنوان یک پدرهم حق دارید که ازدست فرزندتان بخاطرپیوستن خلیل به گروه خائن رجوی دلخور وعصبانی باشید اما باورکنید که سران فرقه رجوی با سوء استفاده ازشرایط بدی که اسرا جنگی دراردوگاه عراق داشتند امثال من وخلیل را با وعده آزادی زودرس وتامین امکانات فریب داده وبه کمپ خودشان بردند!! که تازه مدتی بعد ما متوجه شدیم که درچه دامی گرفتارشدیم! باید بدانید که اگر ما دراردوگاه اسرای جنگی فقط بلحاظ فیزیکی اسیربودیم سران فرقه رجوی به مروربا تهدید وایجاد روش های گوناگون مغزشویی حتی اذهان ماراهم برای پیشبرد امیال شخص رجوی اسیر و درکنترل خودشان گرفتند!! واگر تاکنون خلیل با شما تماسی هم نگرفته نه بدلیل اینکه خودش نخواسته بلکه این سران فرقه بودند که ارتباط اعضا با خانواده وحتی دنیای بیرون را برایشان ممنوع ومرزسرخ کرده بودند! وی همچنین درمورد وضعیت غم انگیز اسیران درکمپ لیبرتی وموانع متعددی که سران خائن فرقه برسرانتقال آنها به کشورهای ثالث به منظوربقاء ننگین فرقه ایجاد می کنند توضیحاتی را ارائه داده و تاکید کرد که همه خانواده های اسیران دربند این فرقه باید دست به دست هم داده وبا یک تلاش مضاعف وازهرطریق ممکن برای نجات فرزندان اسیرخود اقدام کنند چون ازقرارمعلوم رجوی خائن قصد دارد درجهت بقاء فرقه خود ازرنج وخون آنها سوءاستفاده کند!.
بعد از ارائه توضیحات اعضای انجمن وهمچنین رستم، آقای انصاریان گفت من واقعا تا این اندازه ازعلت گرفتاری فرزندم خلیل درگروه رجوی واینکه این مردک یعنی رجوی تا این اندازه رذل وپست است اطلاع نداشتم قطعا ازاین به بعد به کمک دیگر برادران خلیل تمام تلاش خودمان را برای نجات او بکار می بندیم و از شما هم بخاطر این ابراز همدردی واطلاعاتی که از وضعیت پسرم به من دادید بسیارممنونم.
در پایان این دیدار اعضای انجمن به آقای انصاریان قول دادند که همواره درجهت نجات همه اسیران دربند ازجمله فرزند ایشان درکنارآنها باشند وابراز امیدواری کردند که با تلاش های صورت گرفته همه اسیران دربند فرقه رجوی هرچه زودترنجات یافته وبه آغوش گرم خانواده خود بازگردند.