تصمیم گیری برای ایران بر اساس اطلاعات مجاهدین حماقت است
پایگاه خبری «مینتپرس نیوز» آمریکا در گزارشی تصویری از «شان نوینس» روزنامهنگار مستقر در واشنگتندیسی به موضوع گروه تروریستی مجاهدین پرداخت. این گزارش که با عنوان «چطور میتوان دیگر تروریست نبود: راهنمایی برای داعش» منتشر شده در ابتدا به گوشهای از پیشینه گروه مجاهدین، اقدامات تروریستی و نحوه خروج آن از لیست تروریستی آمریکا در سال ۲۰۱۲ میپردازد و پس از مصاحبه با چند نفر از جمله یک منتقد، یک حامی و یک جداشده از این گروه تروریستی به نتیجهگیری میپردازد.
درحالیکه چشم تمام دنیا به گروه داعش و تنشهای ایجاد شده در آسیای میانه دوخته شده است، یک گروه تروریستی سابق از ایران در راهروهای کنگره آمریکا جولان داده و در حال جمعآوری حمایت برخی از قدرتمندترین و مشهورترین سیاستمداران و مقامات آمریکایی است.
این گروه، مجاهدین خلق ایران است که از لیست گروههای تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۲ حذف شد پس از آنکه نشان داد در ده سال اخیر در هیچ فعالیت تروریستی شرکت نداشته است.
مسعود رجوی که از سال ۲۰۰۳ که آمریکا و انگلیس به عراق حمله کردند مخفی شده است و مریم رجوی که رئیس شورای ملی مقاومت بازوی سیاسی این گروه است رهبران مجاهدین خلق هستند.
بر اساس گزارش افبیآی مجاهدین خلق شهروندان آمریکایی ساکن ایران را در دهه ۱۹۷۰ به قتل رساند، با آیتاللهها برای سرنگونی حکومت ایران متحد شد، در بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ شرکت کرد و با صدام حسین در جنگ با هموطنان خود همپیمان شد.
آنها مسئول مرگ هزاران ایرانی و بمبگذاریها، ترورها، حملات نظامی، و تبانی با صدام میباشند.
در حال حاضر هدف این گروه براندازی رژیم کنونی ایران و بهدست گرفتن قدرت است.
چطور گروهی که زمانی یکی از خطرناکترین سازمانهای تروریستی جهان بوده میتواند در خیابان پنسیلوانیا در واشنگتن دفتر داشته باشد و تحت حمایت افرادی همچون جان بولتون سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل و تام ریج مدیر سابق امنیت ملی آمریکا و خیلیهای دیگر قرار گیرد؟
سیانان اعلام کرد: «در ایالات متحده فشار زیادی هم از طرف این گروه و هم از سوی حامیان آنها در کنگره وجود داشت و مقامات بلندپایه اسبقی که پول زیادی دریافت کردهاند با سخنرانی در حمایت این گروه تلاش کردند آنها را از لیست سازمانهای تروریستی حذف کنند.»
سازمانهای پوششی مجاهدین خلق از سراسر آمریکا از قبیل جامعه ایرانیآمریکایی کالیفرنیای شمالی در سال ۲۰۱۱ لابیگرانی را برای حذف این گروه از لیست سازمانهای تروریستی خارجی استخدام کردند. آنها کسانی مانند هاوارد دین نامزد سابق دموکرات ریاست جمهوری، مایکل هیدن مدیر اسبق سیا، نیوت گینگریچ سخنگوی اسبق کاخ سفید، و شرکت لابی کننده آکین گامپ استراوس هاور و فلد و بسیاری دیگر را بهکارگرفتند. مجاهدین خلق اغلب برای جلب حمایت آنها مبالغ پنج رقمی را به اشخاص و مبالغ شش رقمی را به کمپانیهای لابیکننده پرداخت کردهاند.
جرمیا گولکا میگوید: «لابیگریهای این افراد تنها از طریق شیوههای روابط عمومی و راهانداختن بحثهای محکمهپسند با انتخاب دقیق واژگان انجام میشود.»
جرمیا گولکا نویسنده گزارش «مجاهدین خلق در عراق: یک معمای سیاسی» است که در سال ۲۰۰۹ توسط موسسه تحقیقاتی رند منتشر شد. این مقاله موقعیت این گروه را در اردوگاه اشرف ارزیابی میکند.
گولکا ادامه داد: «از من خواسته شد به تیم تحقیقاتی رند بپیوندم. … مجاهدین خلق چه کسانی هستند؟ چرا آنجا در عراق هستند؟ فرماندهی بازداشتشدگان در عملیات در ارتش آمریکا باید چه کاری انجام دهد، اگر قرار است کاری انجام شود؟»
هرچند با انتشار گزارش رند، مجاهدین خلق و لابیگران اجیرشدهاش به این گزارش حمله کردند.
لینکلن بلومفیلد میگوید: «خوب، من یک مقام سابق سیاستگذاری و مشاور دریک شرکت حقوقی در واشنگتن هستم. گروهی از شهروندان آمریکایی، این شرکت حقوقی را برای کمک به حذف مجاهدین خلق از لیست تروریستی بهکار گرفت.»
لینکلن پی. بلومفیلد دستیار معاون سابق وزارت خارجه آمریکا در امورخاور نزدیک از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳ بود. او کتابی تحت عنوان «مجاهدین خلق: اسیر تاریخی تحریفشده» نوشته که نشان میدهد که مجاهدین خلق در طول تاریخ به درستی درک نشدهاند.
بلومفیلد میگوید: «من متوجه شدم که تفاوت وجود دارد میان آنچه دیگران درباره این سازمان میگویند و آنچه اطلاعات بهظاهر نشان میدهند. میان این دو یک چیزی گم بود. همین مسئله کنجکاوی مرا تحریک کرد و بهمدت دو سال به بررسی پرداختم»
طبق گزارشات دفتر اسناد عمومی مجلس سنای آمریکا، کمپانی حقوقی سفیر بلومفیلد، آکین گامپ استراوس هاور و فلد، در طول آن دو سال ۶۲۰.۰۰۰ دلار از سوی یک گروه حامی مجاهدین خلق دریافت کرده است.
اما آیا ادعاهای بلومفیلد که با ادعاهای این گروه یکی است صحت دارند؟
بلومفیلد میگوید: «زمانیکه شروع کردم به بررسی آنچه اندیشکدهها میگفتند و آنچه مطبوعات اعلام میکردند، یک سری اتهامات پیدرپی بوجود آمدند: اینکه آنها در دهه ۱۹۷۰ آمریکاییهای ساکن ایران را کشتند، اینکه در جریان انقلاب اسلامی به تسخیر سفارت آمریکا کمک کردند، اینکه آنها یک گروه خشن چپگرای مارکسیتی هستند که دم از دموکراسی میزنند بدون آنکه هدفشان دموکراسی باشد، اینکه در یک سری فعالیتهای تروریستی خشونتآمیز دخالت داشتهاند و اینکه حقوق اعضای خود را نقض میکنند.»
طبق گزارش آسوشیتدپرس، در ژوئن ۱۹۷۳ سرهنگ لوئیس هاوکینز از ارتش آمریکا اولین آمریکایی بود که حین پیادهروی نزدیک منزلش در تهران توسط این گروه ترور شد.
سفیر بلومفیلد با استناد به دو مقاله منتشر شده توسط واشنگتن پست ادعا میکند که هاوکینز توسط مردی بهنام وحید افراخته بهقتل رسیده است.
این موضوع بسیار مهم است چراکه مجاهدین خلق سعی دارد با جدا کردن خود از کشتار آمریکاییهای ساکن ایران در ایالات متحده اعتبار کسب نماید.
بلومفیلد ادامه داد: «دیگر فعالان سیاسی که حوصلهشان از سازمان مجاهدین سر رفته بود نام مجاهدین را بر خود گذاشتند بدون آنکه به اسلام علاقهای داشته باشند. اینان خواستار یک انقلاب مارکسیستی سکولار و خشن بودند و اینها بودند که آمریکاییها را کشتند. آنها دستگیر شدند. من در گزارشم، مقالات واشنگتن پست درباره آن روزها را گنجاندهام.»
به مقالات واشنگتن پست بهعنوان مدرکی اشاره میشود که بر مشکلدار بودن یا احتمالاً غیرواقعی بودن گزارش وزارت خارجه آمریکا از مجاهدین خلق دلالت دارد؛ چراکه براساس این گزارش رضا رضایی و نه افراخته «دستگیر و توسط حکومت شاه بهجرم قتل سرهنگ هاوکینز اعدام شده است.»
مجاهدین خلق و حامیانش تلاش دارند رضایی را از قتل سرهنگ هاوکینز جدا کنند؛ چراکه گرچه رضایی مرده است، هنوز مجاهدین خلق او را بهعنوان یک قهرمان میستایند. با این وجود، در حالیکه ممکن است صحت داشته باشد عملاً افراخته هاوکینز را به قتل رسانده، دو گزارش از آسوشیتد پرس در سال ۱۹۷۳ که دراختیار مینتپرسنیوز قرار دارد رضایی را بهعنوان «طراح نقشه قتل کلنل هاوکینز» و رهبر گروه معرفی کرده است. یکی از این گزارشها مینویسد: «شخصی که هاوکینز را بهقتل رسانده هنوز آزاد میگردد.»
«شخصی که هنوز آزاد است» به احتمال زیاد افراخته است؛ لذا اینکه نام افراخته به عنوان فردی که شلیک کرده آمده،رضایی را از جرم قتل مبرا نکرده و از طرفی با گزارش وزارت خارجه آمریکا هم تضادی ندارد.
بنابر ادعای مجاهدین خلق و بلومفیلد، این سازمان از جریان قتل هفت آمریکایی، ازجمله هاوکینز، جدا هستند؛ چراکه در این گروه میان گروه مارکسیست و گروه مسلمان که توسط مسعود رجوی رهبری میشوند تفرقهای ایجاد شده بود.
بلومفیلد میگوید: «میان دو گروه خون حاکم بود. گروهی که خواهان اسلام بودند گروهی هستند که امروزه شاهد آن هستیم. و بهخاطر تعهد خود به اسلام دو نفر از آنان توسط انقلابیون چپگرا که از اسم مجاهدین استفاده میکردند کشته شدند.»
اما به گفته اروند ابراهامیان، نویسنده کتاب «مجاهدین ایرانی» و یکی از کارشناسان برجسته مجاهدین خلق، این تفرقه تا سال ۱۹۷۵ رخ نداد. بنا براین، به گفته محمد سهیمی: «حداقل، ترور هاوکینز قطعاً کار مجاهدین اصلی بوده است.»
مشکل دیگری که در روایت مجاهدین خلق مبنی بر عدم دخالت آنها در کشتار آمریکاییها وجود دارد این است که این گروهک در روزنامه خود «مجاهد» از این قتلها با افتخار سخن رانده است، همانطور که در ذیل آورده شده است.
متن زیر از روزنامه مجاهد گرفته شده است:
«و این مجاهدین خلق بودند که ژنرالهای آمریکایی را مورد حمله مسلحّانه قرار داده و لانههای جاسوسی آنها (ازجمله اداره اطلاعات آمریکا) را منفجر میکردند… »
(نشریه مجاهد، شماره ۷: ص۲)
مجاهدین خلق و حامیانش همچنین ادعا دارند که در بحران گروگانگیری سفارت آمریکا دخالتی نداشته و از آن بههیچ طریقی حمایت نکرده است.
بلومفیلد ادامه داد: «این یکی خیلی سیاه و سفید است و بد تعبیر شده. به صراحت باید گفت که این اتهامات که مجاهدین خلق پشت جریان تسخیر سفارت آمریکا بوده و به گروگانگیری آمریکاییها کمک میکرده چندسالیست که مطرح میشود.»
ایراد این جمله در اینجاست که مجاهدین خلق در روزنامه خود بهوضوح اعلام کرد که در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشته است.
تیتر این مقاله در همین شماره از روزنامه «مجاهد» مینویسد:
«خوشحالیم که این بار شاه اصلی (که همان امپریالیسم آمریکاست) هدف قرار میگیرد. لانه جاسوسان تسخیر شد!»
(نشریه مجاهد، شماره ۱۰، صفحه اول، شماره ۱۲: سال ۱۳۵۸)
علاوه بر این، علیرغم تلاش گسترده برای خوب جلوه دادن تاریخ مسئلهدار مجاهدین خلق درباره امنیت و سلامتی شهروندان آمریکایی و طرز رفتار با اعضای خود، وزارت خارجه آمریکا، افبیآی، دیدهبان حقوق بشر و موسسه رند مواضع خود را درباره این مسائل تغییر ندادند.
پس سازمان مجاهدین چیست؟ سازمانهایی که در بالا ذکر شد ادعا دارند که نه تنها این یک گروه مخالف رژیم کنونی ایران است؛ بلکه یک نوع فرقه میباشد.
گولکا: «در اردوگاههای سازمان مجاهدین یک سری رفتارهایی وجود دارند که تمام آنها برگرفته از افکار فرقهای است: محرومیت از خواب و بیگاری که یکی از دلایلی است که اردوگاه اشرف این همه فواره، باغچه و مجسمه و یادواره دارد. گاهی محدودیت غذایی وجود دارد؛ اما یکی از چیزهای بزرگی که من نمیدانستم قوانینی بود که گریبانگیر اعضای این گروه بود: ۱. تجرد اجباری ۲. طلاق اجباری و ۳. تفکیک جنسیتی. آنها ادعا میکنند طلاقها اجباری نبوده است. یکی از نمایندگانشان بهمن گفت، دقیقا کلامش را بخاطر ندارم، اما منظورش این بود که در بیابان زندگی خانوادگی دوام ندارد.»
مسعود بنی صدر ۲۰سال عضو مجاهدین خلق و نماینده آن در سازمان ملل و آمریکا بود؛ اما اکنون به شدت این سازمان را محکوم میکند. حکایت او از جریانات درون سازمان گفتههای گولکا را تایید میکند.
مسعود بنی صدر میگوید: «نه تنها من که همه اعضا مجبور به طلاق دادن همسرانشان بودند و بعدها مجبور شدند فرزندانشان را به اروپا و آمریکا بفرستند تا به عنوان فرزندخوانده حامیان یا سایر اعضا زندگی کنند. مرحله نهایی خود-طلاقی است یعنی مجبور باشی از هویت و شخصیت خودت جدا شوی. مجبور بودی به گروه ثابت کنی که تمام فردیت و هویت تو قبل از اینکه عضو سازمان شوی شیطانی، فاسد و اشتباه بوده است.»
مجاهدین خلق و حامیان آن ادعا دارند که یک فرقه انحرافی نیستند و دستگاه اطلاعاتی ایران اعضای سابق را مجبور کرده سازمان را یک فرقه انحرافی معرفی کنند.
گولکا: «این چیز مهمی است که باید بهخاطر سپرد: حتی اگر تلاش ایرانیها بر این است که سازمان مجاهدین را بد جلوه دهند که همین طور است. منظورم اینست که ایران این گروه را سازمان وحشتناکی نشان میدهد. اما بد جلوه دادن این سازمان آسان است چرا که این تشکیلات واحد وحشتناک است.»
بخشی از کار گولکا در عراق در زمان ارزیابی این گروه، مصاحبه با اعضای آن بود.
وی میگوید: «من با عده زیادی از آنها مصاحبه کردم. یعنی همه اینها عوامل ایرانی هستند؟ شک دارم. آیا همه آنها عوامل ایرانی هستند که پنهانی وارد اردوگاههای شدیداً حفاظتشده پناهندگان شدهاند و به من اطلاعاتی تزریق می کنند در حالیکه نمیدانستند من به آنجا میروم؟»
در پاسخ به ادعاهای این گروه دیدهبان حقوق بشر به آنجا بازگشت و گزارشات را دوباره بررسی کرد و با همان افراد در گزارش دوباره مصاحبه کرد.
دیدهبان حقوق بشر برای بار دوم باز هم ادعا کرد که این سازمان یک فرقه انحرافی است و اعضای آن مورد آزار و سوءاستفاده رهبرانشان قرار میگیرند.
دیدهبان حقوق بشرهیچ مدرکی دال بر دخالت دستگاه اطلاعاتی ایران پیدا نکرد.
باوجود تاریخچه مستندی که در ورای ادعاهای کاذب این مجاهدین خلق قرار دارد؛ این گروه از لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا در آمد و تنها دلیل مهمش این بود که به فعالیتهای خشونتآمیز خود خاتمه داد. نکتهای که بلومفیلد و گولکا هردو با آن موافقند.
بلومفیلد: «در سپتامبر ۲۰۱۲ وقتی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این گروه را از لیست تروریستی حذف کرد اعلام کرد در طی ۱۰ سال اخیر هیچ فعالیت خشونتآمیزی نداشته است.»
گولکا: «من درواقع فکر میکردم که آنها باید از لیست حذف شوند. فکر نمیکنم که بنابر دلایل درستی آمریکا آنها را از لیست حذف کرد اما حذف آنها خودش تصمیم درستی بود. فکر میکنم لازم بود این سازمان از لیستی حذف شود که دیگر راضی کننده نبود. و فکر میکنم این مهم است که به گونهای برای گروههای تروریستی ایجاد انگیزه کرد و به آنها گفت: «بدانید که اگر دست از خشونت بردارید اسم سازمان شما از لیست خط میخورد.»
اکنون که سازمان مجاهدین رسماً یک سازمان تروریستی نیست پس چیست؟ این سازمان چه تفاوتی با دیگر گروههای مخالف ایران مانند جبهه مقاومت ملی یا حامیان حکومت سلطنتی پیشین دارد؟
بنی صدر: «این مشکلی است که آنها با آن روبرو هستند. منظورم نوع سوالاتی است که ایرانیهای عادی خارج از کشور یا حامیانشان از آنها میپرسند: چطور میخواهید به ایران بازگردید؟ چطور قصد دارید این حکومت را ساقط کنید؟ تنها جوابی که دارند این است که ما در حال لابی با آمریکا هستیم. داریم با کشورهای غربی لابی میکنیم تا علیه دولت ایران بجنگند. ابتدا تحریمها را تحمیل میکنیم، به آنها سختی میدهیم تا نتوانند از پس مشکلات مردم ایران برآیند. و این ممکن است مخالفتی را در ایران بوجود آورد و شاید فضای یک انقلاب داخل ایران ایجاد شود. همزمان ما داریم از کشورهای غربی بهخصوص آمریکا دعوت میکنیم که به ایران حمله کنند بهخاطر مسائل هستهای، به بهانه مسئله اسرائیل و مسائل دیگر. بنابراین وقتی آمریکا به ایران حمله کند تنها کسانی که میتوانند بر کشور حکومت کنند ما هستیم. هیج کس دیگری نیست.»
گولکا با ارزیابی بنی صدر از مجاهدین خلق موافق است. او نظرات خودش را درباره این گروه ابراز کرد به امید آنکه در ایران از طریق اعمال فشار بر دولت آمریکا قدرت را بهدست گیرد؛ اما نظرات او ریشه در شرم نهفته در واهمه حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ دارد.
گولکا: «ما داریم بیهوده خود را نگران میکنیم که تنها و تنها نتیجه پایانی و تنها نتیجه منطقی آن، اگر اجازه بدهید بگویم، اینست که با ایران از در خشونت وارد شویم. این بهنفع هیچکس نیست، حتی اگر جنبه اخلاقی آن را در نظر نگیریم. منظورم این است که آیا دارم از رژیم ایران حمایت میکنم؟ نه. اما اگر به آنچه که با عراق کردیم نگاه کنید، جایی که رسانهها مدام از ۱۰۰۰۰۰ غیرنظامی صحبت میکنند که در حال مرگ هستند، و ما باید آن را بپذیریم. اکثر اسناد و مدارک نشان میدهند که یک دهم مردم در واقع کشته شدهاند. و این فقط آمار مرگ و میر است و شامل آوارگان، زخمیها و افرادی نمیشود زندگیشان از بین رفته است. میلیونها انسانی که آواره شدند و مجبور به جلای وطن شدند یا درون عراق سرگردان شدند، منظورم این است که ما آن کشور را ویران کردیم فقط به این دلیل که یک عده اینجا میخواستند این کار را با عراق بکنند و احمقهایی مانند احمد چلبی بودند که میگفتند میتوانید بروید و این کشور را بگیرید و احمقهای ما هم همین کار را کردند. علاوه بر این آمار کشته شدگان مردم خود ما هم هست و اینکه چطور زندگی آنها رادر اینجا تباه کردیم، چکار کردیم و همانطور که میدانید چه پولی روی این جریان سرمایه گذاری کردیم.
چرا همین اشتباه را در مورد ایران تکرار کنیم؟ بهنظر من این دیوانگی است. البته، جنون فقط شمای کلی قضیه است، میدانید، همینکه فکرکنید همین الان میتوانید دست به این کار بزنید. و اگر گوش به صحبتهای مجاهدین بسپاریم تماشای اینکه ما را باخود به همین سرازیری هدایت میکنند بسیار وحشت آور است.»
شان نوینس، مینت پرس نیوز