سازمان مجاهدین خلق به عنوان یکی از نخستین پیشگامان مبارزه مسلحانه در ایران، همواره به گذشته ی خشونت بارش مباهات می کند. نشریات سازمان مملو از فخرفروشی ها و افتخارکردن های سران گروه به عملیات های خشونت آمیز علیه مقامات و شهروندان ایرانی است – همان طور که به قتل پرسنل نظامی و شهروندان امریکایی در پیش از انقلاب مفتخر بودند.سازمان برای اعتبار بخشی بیشتر به استراتژی خشونت آمیزش، پرچمش را نیز با تصویر کلاشینکف و داس مزین کرده است.
در طول تاریخ سازمان مجاهدین خلق، سلاح بخش مهمی از هویت گروه را تشکیل می داد و شاید همه ی هویت گروه را. هنگامی که سازمان نزد دیکتاتور سابق عراق صدام حسین پناه گرفت، تجهیزات و وسایل نقلیه ی نظامی تمام عیاری از وی هدیه گرفت. از آن پس سازمان تبدیل به " ارتش خصوصی صدام" شد و عملیات های نظامی و جاسوسی بسیاری به نفع رژیم بعث و علیه هموطنان ایرانی اش به راه انداخت.
زندگی در قرارگاه های اهدایی صدام در عراق، با قواعد نظامی تنظیم می شد. اعضای مجاهدین در طول روز درگیر تعمیر و تمیز کردن تجهیزات و نفربرها بودند. می توان گفت که همه ی دل مشغولی اعضا اسلحه هاشان بود. در کل قرارگاه مردان و زنانی دیده می شدند که با یونیفرم نظامی سرگرم کار روی تجهیزات نظامی هستند.
پس از حمله ی امریکا به عراق در سال 2003، در پی توافق نامه ای که میان دو طرف امضا شد، ارتش امریکا مجاهدین خلق را خلع سلاح کرد. خلع سلاح گروهی که همه ی هویت و استراتژی اش مبتنی بر سلاح بود نقطه ی عطفی بود که آغازگر سیر قهقرایی مجاهدین خلق شد.
اعضای سازمان که حال دست خالی و بدون حامی مالی و نظامی مانده بودند به تدریج درباره ی ایدئولوژی سازمان و استراتژی مادام العمر مبارزه ی مسلحانه اش دچار تردید شدند. روند جدا شدن از سازمان سیر صعودی گرفت و این در حالی بود که کنترل فرقه ای بر اعضا از سوی سران گروه نیز شدت بیشتری می گرفت.
از سوی دیگر، سازمان مجاهدین خلق که در سال 1997 در فهرست سازمان های تروریستی خارجی وزارت امور خارجه امریکا قرار گرفته بود، برای راه اندازی ماشین تبلیغاتش در امریکا چندان آزاد نبود. بنابراین مبالغ هنگفتی در طی سال های متمادی هزینه کرد تا نامش از فهرست گروه های تروریستی حذف کند. به شمار زیادی از مقامات سابق و نمایندگان کنگره رشوه داد تا بتواند وزارت امور خارجه را تحت فشار قرار دهند تا گروه را از فهرست تروریستی حذف کند. این افراد که با مبالغ هنگفت تطمیع شده بودند، دلایل خود برای دفاع از مجاهدین را مبتنی بر خلع سلاح سازمان در سال 2003 می دانستند و مدعی بودند که سازمان از ان پس حرکت خشونت آمیزی انجام نداده است.
مجاهدین به دنبال باز پس گیری سلاح
سرانجام در سال 2012، کمپین میلیون دلاری مجاهدین موفق شد که سازمان را از فهرست ترور بیرون آورد. اکنون گام بعدی برای مجاهدین خریدن حمایت مقامات امریکایی برای استفاده از ان ها علیه جمهوری اسلامی بود. حامیان رشوه گرفتند تا تحریم های بیشتری علیه ایران تصویب کنند و در مذاکرات هسته ای میان امریکا و ایران کارشکنی کنند. تاکتیک تازه زیاد کارساز نبود چرا که پرزیدنت اوباما قول داد هرگونه سندی برای تحریم های جدید علیه ایران را وتو کند.
بدین ترتیب، سران سازمان پیشنهاد تازه ای را در بوق و کرنا کردند: سلاح هایمان را پس بدهید! این درخواست تازه مجاهدین خلق، اولین بار از قلم یک سخنگوی گمنام سازمان در نروژ در سایت سازمان تراوش کرد و سپس تبدیل به بخشی از پروپاگاندای سازمان شد.
چند هفته پیش، در نمایش تبلیغاتی گروه برای " بزرگداشت سالگرد انقلاب ضد سلطنتی ایران " مریم رجوی گفت:"امریکا باید حفاظت کمپ لیبرتی را تأمین و تضمین کند یادست کم، چنانچه 4000 نماینده پارلمان اعلام کرده اند، برخی از سلاح های شخصی مجاهدین را که برای حفاظت درمقابل نیروهای سپاه قدس و گروه های وابسته به آن لازم دارند، به آن ها برگردانند."
همچنین، دوستان قدیمی سازمان در اروپا مانند الخوویدال کوادراس اسپانیایی که ظاهراً پس از عزل از مقام ریاست پارلمان اروپا رئیس یک سازمان به اصطلاح مردم نهاد متعلق به مجاهدین شده است، در همین مراسم گفت: " ساکنان کمپ لیبرتی و کمپ اشرف حق دارند از خود دفاع کنند."
تناقض عمیق در حرف و عمل
در حالی که مریم رجوی به روزنامه ای آلمانی می گوید:" هدف ما می تواند در سه کلمه خلاصه شود: آزادی، دمکراسی، برابری"، چگونه به خود اجازه می دهد که به مقامات غربی امر کند که سلاح هایشان را پس بدهند؟
چنین اظهارات متناقضی تنها از یک ایدئولوژی التقاطی و ریاکارانه ناشی می شود که بسته به شرایط زمانه تغییر رنگ و چهره می دهد. تحلیل گر امریکایی، دانیل لاریسون به تازگی در مقاله اش در امریکن کانسروتیو توصیف جامعی درباره ی فرقه ی مجاهدین خلق ارائه می دهد:
"مجاهدین خلق نه اعتدال گراست و نه دمکراتیک و تنها در پی بزرگنمایی رهبران خود است. این گروه که بدلیل سوابق خصمانه اش علیه ایران، آشکارا مورد بی اعتمادی و تنفر بیشتر ایرانی هاست، نماینده ی هیچ گروه اپوزیسیون مشروعی درون ایران نیست. هرکس که در پی حمایت غرب از این سازمان و متحدانش هست، به هیچ کس درون ایران کمکی نمی کند. همه ی آن چه تبلیغات مجاهدین انجام می دهد این است که گروهی دیو صفت را که هم امریکایی و هم ایرانی ها را به قتل رسانده است، سفید شویی کند."
به هر روی، آیا درخواست مسلح کردن گروهی که سوابق خشونت بار زیاد و طولانی دارد و تازه خلع سلاح شده است، منطقی به نظر می رسد؟ برای مواجهه با این پرسش بهره بردن از عقل و حکمت ضروری است.
مزدا پارسی