پیام تسلیت به خانواده اتابای

درگذشت آقای اتابای را به خانواده ایشان صمیمانه تسلیت گفته واز خدای متعال٬ برای آن مرحوم٬ آمرزش و آرامش اخروی را خواستارم! فرزند مرحوم یعنی حمید اتابای٬ از افرادی بودکه سالیان سال با ما در لشکرهای 32 و 65 و… هم یکان بود.حمید اتابای که حقیقتا برای خود من سوال است که چطور شخصی باین همه تناقض و مشکل میتواند کماکان در تشکیلات پوسیده رجوی طاقت بیآورد و بماند!؟ او که مشکلات خاص خودش را داشت٬ همیشه به دنبال فرصتی بود که بتواند خودرا از باتلاقی که در آن گیر کرده است نجات بدهد!اما اینکه چطور او هنوز نتوانسته است که برای خود تصمیمی بگیرد و آینده  خود را از آینده فرقه رجوی جدا کند٬ نشان از این دارد که نیروهایی که در سازمان باقی مانده اند٬ براستی که فسیل شده اند وبه مردگان متحرک تبدیل گشته اند! انسانهایی که زمانی به سازمان پیوستند٬از آنچنان اعتماد به نفس و انگیزه ای برای حرکت برخوردار بودند که گویی کوه را جابجا میکنند اما اکنون بعداز گذشت 20-30 سال از بودنشان در فرقه رجوی٬ به انسانهایی تبدیل شده اند که تهی از هر گونه اراده و انگیزه برای تغییر شرایط خودشان هستند! و اینست محصول انقلاب پوشالی و مزخرف مریم رجوی! اینست آن کارخانه آدم سازی که رجوی مدعی آن بود که با انقلاب مریم٬ هرکدامتان به ده نفر تبدیل میشوید!محصول انقلاب مریم جنایتکار٬ فقط تباهی بود و بس!
اما مایلم به حمید اتابای و دیگر حمیدهایی که هنوز در فرقه رجوی هستند و براین تصورند که شاید و شاید و شاید آبی از رجوی برای آنهاگرم شود این را بگویم که چطور هنوز نفهمیده اید که رجوی اگر طبابتی بلد بود٬ابتدا دردهای بی درمان خودرا دوا میکرد! رجوی حتی جرات ندارد از مخفیگاه خود خارج شود و یک سخنرانی ساده یا یک مصاحبه معمولی با یک خبرنگار انجام دهد٬ بعد شما چطور هنوز باو دل خوش کرده اید؟! البته برای من خیلی خیلی روشن و واضح است که شما خودتان هم بهتر از هرکسی میدانید که کار سازمان تمام است٬اما اینکه چرا دل از او نمیکنید باین علت است که حال تکان خوردن ندارید! داستان شخص تنبلی بود که باو گفتند: بیا درسایه بنشین! درجواب گفت:ول کن! سایه خودش میآید! حال شما هم منتظرید که سایه خودش بیاید! واقعا نگاهی به وضع وحال خودتان کرده اید؟ آیا وقت آن نرسیده است که کمی به کاری که انجام میدهید فکر کنید و ببینید که چه بدست آورده اید و چه ها که از دست ندادید؟ در بیابانهای عراق٬ بدون داشتن انگیزه و آینده٬ نه خانواده ای و نه دوستی و نه سرپناهی. آیا شما واقعا فکر میکنید که این همه پدران و مادرانی که در آرزوی دیدن عزیزانشان ماندند و چهره درخاک کشیدند٬ مستحق اینهمه ظلمی که رجوی درحقشان کرد٬ بودند؟! یا بهتر است که سوالم را اینگونه بپرسم که پدران و مادرانتان چه ظلمی در حق شما کرده بودند که شما اینگونه از آنها انتقام میگیرید؟! آیا رجوی سرتا پا خیانت و جنایت و وطن فروشی٬ ارزش اینرا دارد که شما اینگونه برای او٬ دست از همه چیزتان بشویید و پای او بایستید؟ مگر نمیبینید که باخودشما چه ها که نکرد؟
ای حمید اتابای که ترجیح میدهم گذشته ات را خیلی بیادت نیآورم و از مشکلات عجیب غریبی که در لشکر 32 زمانی که زهراگرابیان(سارا) فرمانده لشکرتان بود٬ بآن دست به گریبان بودی حرفی نزنم٬ اما آیا واقعا بجان خریدن اینهمه عذاب و مشکل٬ ارزشش را دارد؟ بهرحال لازم به گفتن است که رجوی جنایتکار از عمد٬ سعی دارد که به شما بقبولاند که شما بی کس و کار هستید و هیچ خانواده ای را ندارید! او تمام تلاشش را میکند که برای شما جا بیندازد که هیچکس در ایران منتظر شما نیست و متاسفانه انگار که شما هم باور کرده اید و اصلا یادتان رفته است که خانواده ای داشتید٬ پدر و مادر و خواهر و برادرانی که جانشان را بی چشم داشت و صادقانه برایتان میدهند!
پس ای دوستان!هنوز دیر نشده است! البته این جمله خیلی تکراری شده ولی ناچاریم که هر بار بگوییم هنوز دیر نشده است ولی اگر بخواهیم بدون تعارف با هم سخن بگوییم خیلی هم دیر شده است! سالیان عمر هدر رفته هرگز باز نمیگردد! مادران وپدرانی که آخرین لحظات عمرشان را به بغض در گلو سپری کردند و آرزو به دل چشم از جهان فرو بستند و دیدار با عزیزانشان را به قیامت گذاشتند٬هرگز بازنمیگردند. پس خیلی دیر شده است! ولی چه میشود کرد باز میگوییم که هنوز دیر نشده تا یکوقت مانع یا لااقل ضد انگیزه حرفی نزده باشیم.بهرحال ای دوستان حرکت کنید که فردا خیلی (دیرتر) میشود!
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا