مجاهدین خلق به عنوان یکی از مخالفان سرسخت توافق هسته ای میان ایران و غرب به گفته خودشان پیشنهاد سومی دارند: تغییر دمکراتیک در ایران. شاخه ی تبلیغاتی مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت، ادعا می کند که تغییر دمکراتیک در ایران باید از طریق قدرتمند سازی مردم ایران و مقاومت ایران محقق شود.
با این وجود، حقیقت پشت پرده ی این راه حل سوم کاملاً متفاوت است. مجاهدین خلق با هر گونه توافقی با ایران مخالف هستند و آن را مدارا با حکومت جمهوری اسلامی می دانند وظاهراً با گزینه ی نظامی علیه ایران نیز مخالف است زیرا دست کم در ظاهر باید با مردم ایران همدلی نشان دهد، هر چند که فقط در پی بقا و منافع خود باشد. در این مطلب به شرح واقعی موضع مجاهدین خلق در قبال گزینه ی نظامی می پردازیم.
در طول هشت سال جنگ ایران و عراق، مجاهدین خلق رسماً "ارتش خصوصی صدام" بودند. این گروه تحت حمایت مالی و نظامی رژیم بعث سابق بود. به علاوه، رویکرد کنونی سازمان در قبال غرب و رفتار آن در عراق نشانی از صداقت در مدعاهایشان ندارد.
بیش از یک دهه است که لابی مجاهدین خلق در کنگره ی امریکا فعال است. کمپین میلیون دلاری مجاهدین پس از دستیابی دو طرف به برنامه ی جامع توافق هسته ای، بسیار شدت گرفته است. فعالیت های پیچیده ی لابی های مجاهدین نهایتاً همگام با اقلیت صهیونیست جنگ طلب کنگره و ژنرال های نظامی سابق امریکا پیش می رود که تحت حمایت لابی قدرتمند اسراییل یعنی ایپک هستند.
دنیل لاریسون از وب سایت امریکن کانسروتیو به شرح جنگ طلبی های ایپک و مجاهدین خلق می پردازد:" چنانچه انتظار می رفت و می رود ایپک همواره علیه توافق هسته ای لابی کرده است، و این هفته بازار مخالف های چند تن از افسران سابق نظامی امریکا علیه توافق هسته ای را گرم می کند. از اولین کسی که نقل قول می کند هیوشلتون است که اخیراً در مقاله ای مخالفت خود با توافق هسته ای را با حمایت و تمجید از مجاهدین خلق " سابقاً" تروریست، ابراز کرد." شایان ذکر است که اظهارات شلتون با سانسور منتشر شده است چرا که ایپک احتمالاً می داند که حرف های شلتون باعث آبروریزی می شود. لریسون بیان می کند که حامیان مجاهدین خلق در مسیری پر اشتباه افتاده اند. وی می نویسد: " هر کسی که با این گروه همکاری کند، در واقع دستور کار تغییر رژیم را پی گرفته است که شدیداً مورد مخالفت ایرانی هاست و بنابراین این گروه در هیچ موردی در ارتباط با ایران نباید جدی گرفته شود."
ارزیابی لریسون درباره ی سوءشهرت مجاهدین خلق در میان ایرانیان عدم اعتبار گزینه ی سومی که سازمان ارائه می دهد را اثبات می کند. تغییر به اصطلاح دمکراتیک با حمایت از مجاهدین خلق به عنوان " اپوزیسیون اصلی" جمهوری اسلامی، تنها و تنها به یاری همین ایرانیان قابل محقق شدن است و بدیهی است که ملت ایران مطلقاً خیانت های مجاهدین خلق در همکاری با دشمن در حال جنگ، صدام حسین، را فراموش نمی کنند.
لریسون از ژنرال سابق هیوشلتون انتقاد می کند و ادعای وی درباره ی این که مجاهدین خلق " اپوزیسیون" اصلی علیه حکومت ایران است را " اشتباهی فاحش" می خواند. وی چنین می نویسد:" این گروه شدیداً در ایران مورد نفرت است و در میان ایرانی های خارج از کشور تقریباً هیچ پایگاهی ندارد. این گروه به هیچ عنوان نماینده ی خواسته های بیشتر ایرانیان داخل ایران و دیگر جاها برای کشورشان، نیست ، و همچنین مخالف آن چه بیشتر ایرانی ها درباره ی توافق هسته ای فکر می کنند ، است."
بدین ترتیب از یک سو، به اصطلاح گزینه ی سوم مریم رجوی قابل اجرا نیست و از سوی دیگر، راهبرد مادام العمر وی با هیچ توافقی با حکومت ایران کنار نمی آید. تنها گزینه ی باقی مانده برای مجاهدین خلق، حمله نظامی با اتحاد اسراییل و امریکا است. در حالی که بیشتر ایرانی ها در سراسر دنیا برای صلح ندا سر می دهند، مجاهدین خلق محکم تر بر طبل جنگ می کوبند.
مزدا پارسی
اين آدمها احمق كه كور نيستند همانطور كه شما عيش و نوش مريم قجر را مي بينيد آنها نيز از سيما مي بينند ولي انتخاب كرده اند كه در خفت و زندگي پست بمانند