سال گذشته در چنین روزهایی بود که خبر کشته شدن مسعود دلیلی٬از اعضاء حفاظت نزدیک مسعود رجوی را شنیدیم.خبر کشته شدن مسعود دلیلی برای شخص من بسیار تعجب آور بود! چراکه اورا از نزدیک میشناختم و خیلی بعید بنظر میرسید که بسادگی دم به تله بدهد و جایی گیر بیفتد.باید اعتراف کنم که کشته شدن مسعود دلیلی بدست ماموران رجوی٬ برای خود من ابعاد تازه ای از فرقه ای بودن سازمان مجاهدین و اینکه تا کجا افکار وحشیانه و ناجوانمردانه دارند را روشن کرد!
مسعود دلیلی٬در سالهای 59-60 از اعضاء تیم های ترور مجاهدین در شمال کشور و تهران بود. شخصی بود که کار با سلاح را بخوبی میدانست و خیلی مسلط بود و بجز اینکه شخصی سرسپرده به فرقه مجاهدین بود٬ بدلیل همین ویژگی هایش بود که به عضویت گارد حفاظتی مسعود رجوی درآمده بود! در تمامی ترددات رجوی٬مسعود دلیلی همواره در نزدیک ترین نقطه باو حاضر بودو بهمین دلیل هم بود که او از اطلاعات بکلی سری باخبر بود که فاش شدنش برای سازمان٬به هیچ عنوان خوشآیند نبود! مسعود دلیلی علارغم اینکه کاملا به فرقه رجوی سرسپردگیش را اثبات کرده بود٬اما هربار که اورا میدیدم حس میکردم که یک علامت سوال بزرگ و یک حرف نگفته جدی در درون او وجود دارد! او شخصیتا خیلی ساکت و آرام بود و همین خصلت او بود که این حس را در من شدت می بخشید! از بعد از سقوط رژیم صدام و از دور خارج شدن زورگویی ها و یکه تازی های مجاهدین درعراق٬ مسعود دلیلی که همیشه همراه خود رجوی بود٬بارها در قرارگاه اشرف دیده شده بود و این در حالی بود که از دیگر محافظان رجوی مانند علیرضا صدر یا وحید و… خبری نبود و این باعث میشد که تصور کنیم که رجوی در گوشه ای از قرارگاه و در پناهگاه ویژه خودش است. ولی بعد از اینکه خبر کشته شدن مسعود دلیلی را شنیدم٬حس کردم که چند نقطه در ذهنم٬به خطی تبدیل شدند که شاید جواب همان حس قدیمی ای بود که باو داشتم! دیده شدن گاه و بی گاه مسعود دلیلی شاید معنی اش این بوده که او بدلیل زاویه پیدا کردن با خطوط سازمان٬اساسا دیگر در تیم حفاظتی رجوی نبوده است و بعد از اینکه قرارگاه اشرف فرو پاشیده شد و خواه ناخواه سازمان دیگر آن کنترل قبلی را روی نیروها نداشت٬باعث شد او توسط خود سازمان بصورتی غیر عادی کشته شود تا خیال همه از بابت فاش نشدن اطلاعات مسعود رجوی و دیگر سران فرقه راحت و آسوده شود! هرگاه چهره مسعود دلیلی به جلوی نظرم میآید٬علامت سوالی در چهره اش می بینم که اکنون و بعد از کشته شدنش میفهمم که این علامت سوال همان زاویه ای بوده که قطعا با سازمان داشته است!
فرقه تروریستی رجوی٬برای حفظ خود و برای پیشبرد اهداف خود٬از هیچ جنایتی و هیچ ناجوانمردی در حق نزدیک ترین نیروهای قسم خورده خود دریع نمیکندو این ذات و خصلت فرقه ها است که چنین باشند! مسعود دلیلی کسی بود که بارها و بارها از جان گذشتگی خودرا تمام و کمال ثابت کرده بود ولی مزدش٬ کشته شدن به بد ترین شکل ممکن بود!
همانطور هم که دیدیم همین معامله را بنوعی دیگر با دیگر فرمانده هان و مسئولین قدیمی سازمان با نگاه داشتنشان در قرارگاه اشرف انجام داد. تقریبا دو سال پیش بود که تعدادی نیروی مسلح٬شبانه وارد قرارگاه اشرف شدند و نزدیک به 55 تن از قدیمی ترین مسئولین سازمان را بطرز وحشتناکی کشتند! این درحالی بود که حفاظت قرارگاه اشرف از امریکایی ها به ارتش عراق سپرده شده بود که این یعنی قرارگاه بی دفاع و بدون حفاظت است و خود مجاهدین مستقر در قرارگاه هم هیچ سلاحی برای دفاع از خود نداشتند! این هم یعنی گوشت را جلوی چشم گربه گذاشتن! بهترین شیوه تصفیه حساب درونی و اینکه از شر تعداد زیادی که آنها هم سری ترین اطلاعات را در اختیار دارند٬ راحت شدن! هر بچه ای میدانست که این” بهترین سوژه برای بدترین تیر انداز است!” آنها را به دلیل نگهداری از امکانات سازمان در قرارگاه اشرف نگه داشتند و عملا به کشتن دادند.باین کار هم از شر آنها راحت شد و هم سوژه تبلیغاتی خوبی برای دستگاه های تبلیغی خود درست کرد! باین میگویند زرنگی از نوع ” مسعود رجوی”! زرنگی مدل خرمرد رندی و ناجوانمردی!
مراد