چه کسی میتواند یک قدیس را دار بزند؟

اشک تمساح مریم رجوی برای حقوق بشر

دفاع از حقوق بشر یک فعالیت جالب توجه است. مدافعان حقوق بشر در تعقیب اهداف خود جایگاه اخلاقی بالائی کسب میکنند – و این البته بر موقعیت آنان تأثیر می گذارد. اما مانند هر موضوع دیگری، قبل از اینکه تظاهر هر کسی که دم از حقوق بشر میزند را قبول کنیم، باید انگیزه های وی را مورد بررسی قرار دهیم. از همه اینها گذشته، باید خود فرد را، قبل از اینکه به پیام های قاطعش گوش دهیم، ارزیابی نمائیم.
در واکنش به “روز جهانی علیه مجازات اعدام (۱۰ اکتبر)، مریم رجوی رهبر فرقه ای بدنام از این موقعیت استفاده کرده و خطاب به یک جمع خاص که به این منظور گردآورده شده بود اظهار نمود که مخالف مجازات اعدام است.
این واقعا برای هزاران عضو سابق و در حقیقت فعلی فرقه بدنام تروریستی مجاهدین خلق که وی رهبر آنست یک خبر تازه بود. سازمان مجاهدین خلق مریم رجوی نه تنها ۱۲۰۰۰ ایرانی و ۲۵۰۰۰ عراقی را در جریان برنامه تغییر رژیم کشته است، بلکه در داخل گروه، رجوی شخصا مسئول کشتار و شکنجه فرا قضائی بی شمار اعضا در پشت درهای بسته فرقه می باشد.
بنابراین، چه چیزی میتواند در پس این چرخش ناگهانی باشد؟ آیا رجوی دفعتا تغییر عقیده داده است؟ و اگر چنین است، آیا او صادقانه نسبت به همه مرگ های داخل مجاهدین خلق که وی شخصا مسئول آنست پشیمان می باشد؟ آیا او واقعا در خصوص گذشته خود متأسف است؟ آیا وی حالا در برابر هزاران عضو سابق سازمانش که قربانیان نقض فجیع حقوق بشر، که وی و همسرش مقصر آن هستند، عذرخواهی خواهد کرد؟
به دلایل متعدد چنین چیزی محال است. حداقل اینکه به عنوان رهبر یک فرقه کنترل ذهن چنین اعترافی به گناه تمامی اساس و پایه های سازمانش را تضعیف خواهد کرد و مابقی اعضای آسیب پذیر مغزشوئی شده را به سوی سلامت روانی سوق خواهد داد.
یا آیا، که به دلایلی قابل باورتر است، یک موضع فریبکارانه با انگیزه سیاسی چنین وحشت و ناامیدی را موجب گردیده است – همانطور که زمانی اطلاعات هسته ای ساختگی مجاهدین خلق برایشان موقعیت ساختگی خرید که با فرصت طلبی کامل بدست آمد. از ماه ژوئیه امسال، توافق هسته ای ایران به طرز غیرقابل بازگشتی چشم انداز سیاسی را تغییر داده است. سازمان مجاهدین خلق دیگر برای حمایت از تلاش های چند کارشناس تغییر رژیم متعلق به گذشته مورد نیاز نیست و خواهان ندارد.
و البته، مریم رجوی کاملا نسبت به سرنوشت حامی سابق خود صدام حسین واقف است. زمانی که دیگر به صدام حسین احتیاجی نبود، متحدان سابق وی او را برای محاکمه و مجازات به مردم عراق سپردند. همانطور که همگی مطلع هستیم او به دار آویخته شد.
بنابراین، محکوم نمودن ناگهانی و خاص و نامتعارف مجازات اعدام باید در این محتوا مورد قضاوت قرار گیرد. پیام وی به حامیانش اینست که “چه کسی می تواند یک قدیس را دار بزند؟”
* * * * * * *
مترجم: بیاد دارم که در یکی از جلسات شورای ملی مقاومت در عراق، آقای هدایت الله متین دفتری نماینده جبهه دموکراتیک ملی در شورا، طرحی را مبنی بر رد مجازات اعدام برای تصویب به شورا آورد که با واکنش منفی شدید مسعود رجوی مواجه شد. بحث طولانی و مفصلی در گرفت و تقریبا تمامی اعضای غیر مجاهد شورا موافق طرح بودند اما رجوی در مقابل همه آنها ایستاد و هزار استدلال آورد و بالاخره اجازه تصویب طرح مربوطه را نداد. حالا جالب است که مریم رجوی خود را مخالف مجازات اعدام جا میزند. این خاصیت فرقه هاست که همیشه مطابق محیط رنگ عوض میکنند. واقعا که صفت منافق که مردم ایران به رجوی داده اند صفت فوق العاده برازنده ایست.

آن سینگلتون

ترجمه توسط آقای ابراهیم خدابنده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا