مصاحبه با خانم معصومه خوب زمانی (خواهر یوسف خوب زمانی)

س- با عرض خوشآمد گویی، لطفا توضیح دهید که چه مدت است برادرتان را که اسیر رجوی است، ندیده اید؟
ج- با تشکر ازشما که برای نجات فرزندان ما از دست های خون چکان رجوی تلاش میکنید.
من28 سال است که برادرم را ندیده ام. پدرم درحالی که یوسف فقط یکسال داشت، فوت کرد و مادرم هم درسال 90 در حالی که همواره چشم براه یوسف بود، زندگی را بدرود گفت.
برادرم درسال 1366 مشغول انجام خدمت سربازی در یکان های مربوط به لشکر 64 ارومیه بود که توسط نیروهای رجوی به اسارت گرفته شد.
ازآن تاریخ هیچ تماس تلفنی ویا مکاتبه ای با ما نداشته است اما اعضای جدا شده ی سازمان خبر از حضور او در بین نیروهای رجوی میدهند وهمگی برزنده ماندن او صحه میگذارند.
س- شما تا کنون چند بار برای ملاقات او به عراق رفته اید؟
ج- ما طی سال های 82-83 متوجه سفر خانواده های همدرد خود به عراق و انجام ملاقات نشدیم وازطرف دیگر من فرد تنهایی بودم با مادری پیر ودرمانده که به هرصورت موفق به رفتن به عراق نشدیم. اما ازسال 88 که  آشنائی بیشتری با موضوع پیدا کردم، 4بار به عراق رفته ام که رجوی ها ابدا اجازه ملاقات ندادند وکماکان بعنوان تنها خواهر او چشم در راهم.
blankس- شما اخیرا هم  همراه تعدادی از خانواده ها به عراق رفتید وبا پارلمانترها و دولتمردان عراق ملاقات کردید، جواب آنها درمورد درخواست های شما چه بود؟
ج- ازاستان ما 8 نفر بودند واز سایر استان ها هم آمده بودند. وقتی موضوع رد ملاقات و آوردن افرادی برای توهین وسنگ پرانی برعلیه ما توسط فرماندهان رجوی را با مجلسیان عراق ومسئول حقوق بشری آن مطرح کردیم، دچار حیرت شدند ودانستند که ما سه روز درمقابل لیبرتی بوده وچه زحماتی کشیده و چه توهین هایی را شنیدیم.
شخصا فکر میکنم که رجوی به بچه های ما که اسیرشان کرده، اعتماد ندارد وگرنه دادن یک ملاقات وبرخورد محترمانه با ما که کار غیر طبیعی نبود.
س- شما اگر حرف دیگری را که لازم میدانید، مطرح شود، بیان فرمایید.
ج- منهم بعنوان یک عضو انجمن نجات ازشما که مسئولین آن  بوده وبالطبع بیشتر ازما زحمت میکشید، تشکر میکنم و با وجود اینکه میدانم سخت است، توقع ادامه ی راه وآزادی افرادی مانند برادر خودم را از شما دارم و مطمئن باشید دراین مسیر همواره درکنار شما خواهم بود.
موضوع قابل توجه اینکه، دراین سفر توفیقی دست داد تا با تعدادی از فرار کنندگان ازدست رجوی هم ملاقات مفصلی داشته باشیم که خوشبختانه همه آنها برادرم یوسف را میشناختند و خبر از سلامتی او میدادند و این مسئله باعث شد که من نگاه بسیار مثبتی باین سفر اخیرم داشته باشم.
با وجود اینکه خبر سلامتی اورا درسال83 از هم بندهایش مانند لطف اله محمدی که به ایران آمده، شنیده بودم، خبر جدید نشاط وروحیه ی مضاعفی بمن بخشید.
دیگر اینکه من این سئوال را از رجوی دارم که چگونه است درعصر ارتباطات، مانع استفاده افرادی نظیر برادر من ازاین دستآوردهای عظیم بشری میشود.
اوباید بداند که همه ی مردم ایران اقلا یک گوشی موبایل دارند که به اینترنت وصل است وازوقایع اقصی نقاط جهان باخبر میشوند وبنابراین باید ازاین مسئله که او مانع داشتن چنین امکاناتی دردستگاه خودش میشود، خجالت بکشد.
مصاحبه کننده:فرید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا