سخنان شهرام بهادری درمراسم استقبال در جلفا
نامبرده هم جزو کسانی است که در سیستم عضوگیری رجوی به آنها " کارجو" لقب داده شده است.
شهرام درسال 1381به ترکیه برده میشود که مامورین رجوی اورا برای اخذ پناهندگی به اروپا اعزام کنند که با شرط اعزام اولیه به عراق وسپس اروپا مواجه شده وساده لوحانه این پیش شرط را پذیرفته وبطور ناخواسته ای وارد تشکیلات مافیایی رجوی شده وعلیرغم خواست دائمی اش، تا ماه های اخیر موفق به فرار ازتشکیلات جهنمی رجوی نمیشود.
او 8سال ازبرادر بزرگش شهروز دورنگه داشته شده ودچار انزوای کامل میگردد.
پس ازانتقال به لیبرتی ورهائی ازشرایط سخت کمپ اشرف، موفق به دیدارهایی چند با برادر بزرگترش میشود وتصمیم به فرار میگیرند و سرانجام در29دی 1394 به شهر خود جلفا وارد شده وطی مراسم باشکوهی به خانواده ی خود تحویل داده میشود.
اوهم مانند برادرش سخنانی را خطاب به حضار واعضای خانواده ی پرعاطفه اش بیان کرد که درآن ضمن تایید سخنان برادرش، به مسئله ی مهم وقابل تاملی بنام ممنوعیت شدید زبان آذربایجانی درمناسبات موجود در سازمان مجاهدین رجوی اشاره کرد.
متن سخنان او که بزبان ترکی آذربایجانی است و ازروی فیلم پیاده شده وبشرح زیر است:
" بسم اله الرحمن الرحیم
من فقط به مسائلی اشاره میکنم که برادرم نکرد. من وبرادرم در فاصله ی 500متری ازهم قرار داشتیم وبااینحال حق دیدار باهم را نداشتیم.
در آنجا بما گفته میشد که همه ی مردم ایران معتادند ویا درزندان بسر میبرند که وقتی به ایران رسیدیم، دیدیم که اینطوری نیست که در تشکیلات رجوی بما گفته اند.
ما تهران، تبریز وجلفا را دیدیم ومتوجه پیشرفت های زیادی دراین سه شهر شدیم.
بر اثر این مشاهدات بود که من تصمیم گرفتم تا برعلیه رجوی دست به افشاگری بزنم.
توقعی که ازخانواده ها دارم این است که آرام ننشسته وبا نوشتن نامه به ارگان های بین المللی ویا رفتن به عراق ودیداربا مقامات آنها ودرخواست ترتیب ملاقات با فرزندانشان، این امید را به فرزندانشان بدهند که پشتیبانی دارند تاآنها قوت قلب گرفته وتصمیم بگیرند.
ماهم بعد از12 سال توانستیم با خانواده ی خود تماس بگیریم واین برای ما قوت قلب شد.
ما درآنجا نمیتوانستیم ترکی صحبت کنیم واین کار ممنوع بود وسازمان همه را ازهرقومیتی مجبور میکرد که تنها فارسی حرف بزنند. "