شکنجه اسرای ایرانی توسط شکنجه گران مجاهدین خلق در شکنجه گاههای صدام حسین

چند روز پیش به یک عراقی و خانواده اش که در زمان صدام پزشک ارتش و استخبارات بوده در رابطه با کار پناهندگیش اتفاقی به او در ترجمه و مراحل پناهندگیش کمک کردم و چند روز همراهش برای ادارات مختلف همراهشان بودم و از طرفی هم فهمید که من ۲۰ سال با سازمان در عراق بودم مقداری صمیمی تر شد در مکالمات خاطرات گوئی به آقای تند گویان وزیر نفت ایران که در جنگ اسیر عراق شده بود صحبت کرد و گفت مدت زیادی نگهبان ایشان بوده ومن هم بشدت کنجکاو شدم در این صحبت ها گفت که شما منظورش سازمان بود بیشتر از استخبارات از ایشان بازجوئی کردید و اطلاعات داشتیدچون دوستان شما همیشه از ایشان بازجوئی می کردید و با بغض و یک حالت تاسف گفت یک شب دوتا از دوستانتان از ایشان بازجوئی می کردن بقدری وحشیانه بود که من تا مدتها حالت روانی مریض شده بودم و گفت بعد از آن روز که توسط دوستان شما بازجوئی و شکنجه شد دچار خونریزی شدید داخلی شد و تا زمانی که آنجا بودم این مریضی بشدت او را ضعیف کرده بود.
این موضوع را تا اینجا داشته باشید..
زمانی که صدام سقوط کرد و سازمان توسط امپریالیزم ببر تو خالی خلع سلاح شد و امریکائی ها وارد اشرف شدن سازمان اقدام به یک سری پاکسازی ها و رد پاک کنی را شروع کرد و تمام مطالب مکتوب از قبیل اطلاعات افراد / آموزش ها ی تشکیلاتی / آموزش های نظامی / نشست ها ی رهبری زرشک / گرفتن تعهد های کتبی از اعضا / اعترافات گرفته شده از اعضا. تجاراب / و در کلیات تمام گزارشات و هر موضوع مکتوب شده ای را از ترس اینکه بدست امریکائی ها بیفتد را باید از بین می بردن و برنامه ای گسترده برای اینکار برنامه ریزی شده بود.
شیوه به این صورت بود / همه اسناد مکتوب را ابتدا اسکان می کردیم و سپس یا بر روی سی دی و یا دی وی دی/ و یا روی فلش مموری انتقال داده می شد و تا جای در جریان بودم این سی دی ها و فلش مموری ها را و حتی هارد دیسک ها را به خارج از عراق انتقال داده میشد
یک شب پاسبخش بودم یکی از وظایف پاسبخشی چک قفل بودن درب اتاق های کار بود برای چک درب اتاق ها رفتم که دیدم همان اتاق پروژه یا همان اتاق کامپیوتر باز بود وارد اتاق شدم صادقانه بگم دیدم فرصت خوبی است ببینم آیا در مورد خودم اطلاعاتی یا سندی وجود دارد یا نه از بین انبوه کلاسورها کلاسوری را پیدا کردم مربوط به اطلاعات اسرا ایرانی بود بازجوئی های که توسط سازمان از اسرای ایرانی که با همکاری استخبارات انجام شده بود مقداری از یک بازجوئی مربوط به افسران ایرانی را خواندم و جالب اینکه با ذکر سناریو هایشان که از چه شیوه ای کتک زدن استفاده کردن و اینکه تجربه شان از استفاده از نوع شکنجه که آیا مثبت بوده یا منفی
یک کلاسور دیگر پیدا کردم مربوط به محمد جواد تند گویان راستش را بخواهید ابتدا توجه ام را جلب نکرد اما قشر خاکستری ام فعال شد و اسمش مقداری مکس کردم یادم افتاد که ایران یک اسیر وزیر نفت داشت به این اسم کلاسور را باز کردم دیدم درست است همان است که نتوشته شده بود محمد جواد تند گویان وزیر نفت ایران که دیگر همه چیز را فراموش کردم که دنبال اطلاعاتی از خودم بودم که ببینم سازمان در مورد من چه برنامه های داشته و چه نظری دارد و یا چه سناریو های برای آینده ام دارد فراموش کردم و روی این کلاسور متمرکز شدم
کلاسور مربوط به محمد جواد تند گویان تاریخ اسارت ۱۳۵۹ همراه چند نفر دیگر
گزارشها بیشتر مربوط به سال ۱۳۶۳ به بعد بود که از طرف فردی به اسم مسعود متاسفانه اسم فامیلش را فراموش کردم گزارش شده بود برای هادی. او کاک صالح ملعون بود و چند تا گزارش دیگر برای حبیب رضائی همان محسن رضائی زندانبان معروف برادر رضائی ها بود اما عمدتا برای هادی.او کاک صالح بود گزارش ها تماما بازجوئی ها ی بود که از آقای تند گویان بود و سناریو های که برای اعمال شکنجه و بازجوئی ها بود و اینکه سناریو های آینده برای گرفتن اطلاعات از آقای تند گویان بود و جالب اینکه در تمام گزارش ها از مقاومت ایشان گویا بود و رد تمام باغ سبزهای که به ایشان نشان داده شده بود
و در تمام گزارش ها نشان از ضعف و مریضی ایشان بر اثر کتک و شکنجه ها بود
در یک مورد اعتراض یکی از بازجوهای سازمان نسبت به اینکه بازجوی استخبارات عراق مانع از یک نوع شکنجه توسط بازجوی سازمان شده و اینکه اگر مامور استخبارات مزاحم نمی شد می توانسته آن اطلاعات را از آقای تند گویان بگیرد
در یک مورد یکی دیگر از بازجو های سازمان از کاک صالح و هادی. ا برای انتقال آقای تند گویان به محلی در سازمان برای اینکه بتوان بدور از نفرات عارفی. لازم به توضیع است عارفی منظورشان عراقی هاست بازجوی ها را انجام دهند و در یک مورد دیگر باز درخواست داده بودن که بقیه موارد را به محلی در سازمان انتقال دهند
در طول مدت این چند سال آقای تندگویان توسط بازجو های سازمان شکنجه و بازجوئی میشده و یا مشترک با استخبارات جالب اینکه در تمام موارد گزارش ها از مقاومت ایشان بشدت عصبانی بودن و مقاومت آقای تند گویان برجسته بود
از این دوست عراق ممنونم که باعث فعال شدن ذهن بنده شد و موارد زیادی از جنایات سازمان را برایم یاد آوری کرد
نادر نادری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا