این نوع تحلیل ها بود که سازمان مجاهدین را به خاک سیاه نشانید!

درست درهمان برهه ی زمانی که " شهر باستانی پالمیر " توسط ارتش سوریه بازپس گرفته شد ومتحدین سوریه برخلاف وعده های خوشی که رجوی بخودش داده بود، درکنار آن جنگیدند، این فرقه ی بی وطن چاره ای جز این نیافت که اعلام کند که این پیروزی درخشان، ماحصل تبانی بشار اسد با داعش است؟!!!
درابتدا کوشیده شد که زمینه چینی شود که گویا اصلا القاعده وداعش به یمن حمایت های ایران؟! نیرو گرفته و به تصرف قسمت های وسیعی از اراضی عراق وسوریه موفق شدند وسپس سناریوی سازش ادعا شده مطرح گردید!
بدی دروغ گفتن درآنست که برای اثبات راستی آن، پیوسته باید دروغ گفت و رجوی ازاین قاعده تبعیت میکند ومجبور به این گونه سوژه سازی های بی سرانجام وبی انتها میشود که صلاحش دراین است  یکبار از دروغ گویی های خود انتقاد کرده وخود را از شر آتی آن خلاص کند!!
زمانی که دریک گروه مانند تشکیلات رجوی، دروغگویی به ارزش تبدیل میشود، تحلیل ها هم بدون توجه به دنیای واقعی، برپایه ی این دروغ ها ارائه میشود و بلایی برسر این تحلیگران میآورد که بر سر رجوی آورده است!
 سرمقاله ی وبسایت اصلی باند رجوی با تمسک به این شیوه ی مرضیه ی موسوم خود ازاین قاعده تبعیت میکند وانتظار هم دارد که خوانندگانش آنرا قبول بکنند!
در سرمقاله ی با نام " چشم انداز سوریه و برنده و بازنده آن "!، این ارگان رسمی رجوی میخوانیم:
" حسن روحانی در سفر اخیر خود به پاکستان و طی یک کنفرانس مطبوعاتی، از این‌که «مذاکرات پایه و اساسی برای نیل به یک راه‌حل و دوره انتقالی برای مشخص شدن آینده سوریه شود» سخن گفت. از آنجا که رژیم ولایت‌فقیه تا کنون با تمام قوا پشت دیکتاتور خونریز سوریه قرار داشت؛ این سخنان، توجه بسیاری را برانگیخت. چرا که معنای «دوره انتقالی»، همان‌گونه که اپوزیسیون سوریه، کشورهای منطقه و طرفهای غربی تأکید کرده‌اند، به‌معنی کنار رفتن بشار اسد است…".
این حرف همان حرفی است که دکتر حسن روحانی وسایر بلند پایگان رژیم بارها برزبان آورده وشنیدن مجدد ان تعجب کسی را برنمی انگیزد!
ایران همواره گفته است که سرنوشت نظام سیاسی آتی سوریه وهم سرنوشت بشار اسد را یک انتخابات  کاملا دموکراتیک وبا نظارت کامل سازمان ملل متحد تعیین خواهد کرد وحرف اخیر آقای روحانی درپاکستان، کوچکترین مغایرتی با حرف های قبلی اش نداشته ومعلوم نیست چرا رجوی روان پریش، درصدد استخراج مستنداتی برعلیه او ازاین اظهاراتش برآمده که توفیقی هم نیافته است!!
البته استنباط اپوزیسیون ناتوان سوریه، مطلبی را ثابت نمیکند وآنها صرفا برای خودشان حرف میزنند و این مردم هستند که درشرایط برقراری آرامش درسوریه – که این کار ازدست ارتش سوریه برمیآید وبا صلاحیت ترین نیروی برقراری امنیت است- مشخصات این دوره ی گذر وانتقال را تعیین خواهند کرد!
بازهم تکرار واضحات است که سرمقاله نویس رجوی بدان دست میزند:
" اما روحانی فراتر از این معنای ضمنی، در ادامه همین سخنان، آشکارا گفتگو با عربستان و حل مسائل فیمابین از طریق مذاکرات را هم درخواست کرد و افزود: «… توافق برجام می‌تواند یک الگو در این زمینه باشد و ما می‌توانیم از همین راه‌حل برای مشکلات دیگر منطقه استفاده کنیم» (کنفرانس مطبوعاتی روحانی در اسلام‌آباد- 7 فروردین 95).".
این درخواست بارها ازطرف مقامات مختلف ایران مطرح شده و معنی این درخواست های اصولی آنست که به عربستان اجازه داده نشود که برای صدور بحران های ذاتی خود، متوسل به شعله ور ساختن جنگ بین سنی وشیعه گشته وبرادر کشی راه بیاندازد!!
مفهوم قسمت آخر سخنان آقای روحانی این است که ایران باوجود قادر بودن به  توافق با قدرت های بزرگ جهانی (همگی غیر مسلمان)، با عربستان مسلمان راحت تر ازآن میتواند به توافق دست یابد واین موضعگیری رئیس جمهور ایران، چه نقطه ی ضعفی را بنمایش میگذارد که باند رجوی برروی آن انگشت گذاشته، خود باید پاسخ دهد؟!
درادامه ی این سرمقاله ی رجوی میخوانیم:
" این در حالی است که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان و دیگر مقامهای این کشور بارها اعلام کرده‌اند که عربستان تنها زمانی حاضر به مذاکره با رژیم ایران است که این رژیم از سوریه خارج شود و از تمامی دخالت‌هایش در منطقه، دست بکشد. به‌این ترتیب اظهارات حسن روحانی، گامی در راستای خوردن زهر منطقه‌یی ارزیابی شده است ".
این حرف ها را کسی میتواند مطرح کند که خود قسمتی ازاراضی همسایگان خود را درتصرف نداشته باشد، به  کشوری بنام بحرین با اکثریت مردم معترض حمله نکند، دست ازبمباران مردم یمن با ظاهر دفاع ازرئیس جمهور مستعفی – که خود بجای عبداله صالح برکنار شده ازطرف عربستان کرسی ریاست جمهوری را غصب کرده بود – خودداری کرده، در ابراز نوکری به نفت خواران جهان، برسر قیمت نفت و مردمی که از این راه ارتزاق میکنند، این بلاها را نیآورد و خلاصه منع رطب زمانی کند که خود رطب نخورده است!
حمید