ما هنوز هم از سیاست های مسئولین قضائی وامنیتی کشور که به این راحتی تسهیلات لازم را برای ارتباط با بیرون از زندان وبرقراری روابط سریع وبی محابا با باند رجوی وانتشار نوشته های ضدملی وزهر آلودشان، برپا میدارند، ابدا سر درنمیآورم!
مگر اینکه این فرقه ی رجوی باشد که بنام آنها مقاله مینویسد که دراین صورت آیا نباید مسئولین مربوطه به تحقیق وتفحص بپردازند؟
درتداوم این نامه نگاری ها، این بار قرعه بنام افشین بایمانی ازاهالی زندان گوهردشت افتاده که مطالبی بنویسد ویا بنامش نوشته شود!
در مقاله ی منتسب باو ومنتشر شده ازطرف رسانه های رجوی آمده است:
" صد بار فرصت اصلاح داشتید به آن پشت کردید حال محکوم به هلاکتید "!
وبعد از کلی گویی های خاص باند رجوی، نوشته شده است:
"…حدودا ۱۶ سال قبل بود وقتی برادرم مهدی برای ماموریت از اشرف به ایران آمده بود من که آشنایی زیادی به مسائل سیاسی نداشتم وقتی که دیدم برادرم به هر کسی می رسد با او با محبت برخورد می کند و به تک تک آنها اعتماد می کند از او پرسیدم چرا به مردمی که به تو اعتماد نمی کنند این همه به آنها اعتماد می کنی لبخندی زد و گفت از برادر مسعود جمله ای شنیدم که شاید برای تو راه گشا باشد که … ما باید صد بار در مقابل بی اعتمادی مردم به آنها اعتماد بکنیم تا یر به یر بشود و این قیمت خیانت آخوندهاست که هر کس که می خواهد مردم به او اعتماد کند آن را باید پرداخت کند حالا با این منطق به تک تک مزدوران رژیم از تمام جناح هایش می گویم بیهوده آب در هاون مکوبید. صد بار فرصت اصلاح داشتید به آن پشت کردید حال محکوم به هلاکتید… و تا صدها سال دیگر کسی به افرادی از جنس شما اعتماد نخواهد کرد ".
این برادرت در16 سال پیش ودرایام خمپاره پرانی های سازمان درداخل خاک ایران، چه ماموریتی داشته وسرانجام کارش چه شد؟!
اوبه چه دسته ازمردم اعتماد کرد و چگونه به سخن رجوی که به باوفادارترین یاران خود هم اعتماد نداشت ودربزنگاه های خاص، حتی آنها را ازبین برد، اعتماد کرده است؟!
چرا کسی که از کمپ اشرف به ایران آمده، میتوانسته روابط آشکار با مردم داشته باشد؟!
آقای افشین!
مگر تو چه کاره بودی که این برادرت اینهمه با تو درد دل کند؟!
وقتی سازمان از سلام وعلیک اعضای خود با خانواده اش اینقدر وحشت داشته ومانع این کاراست، چگونه بتو اعتماد کرده واینهمه اسرار؟! را با تو درمیان گذاشته وآیا جز اینکه توهم دراین فعالیت های تخریبی وبرضد منافع عمومی کشور شرکت نموده وحامل خرده شیشه های زیاد با خود بودی؟!
مثلا اینکه خودت هم عضو مورد اعتماد سازمان بودی تا برادرت درموقعیت وماموریت این چنین خطرناک، حرف دلش را با تو ودیگران مطرح کند؟!
اگر ادعا هایت درست باشد، آنگاه باید بپذیری که برعلیه منافع ملی اقدام کرده وزندانی شده ای که حکم یک تبهکار را داری وزندانی سیاسی بدان شکل کلاسیک اش نمیباشی!!
البته اگر مقاله ی مورد شرح، مال خودت باشد که رجوی را با مقدسین محشور ساخته ای، همگی دال بر وابستگی تو به فرقه ی رجوی است و درهیچ کجای دنیا، بین این نوع فرقه های مخرب وضد ملی حلوا پخش نمیکنند!!
با این توضیح تو با فعالیتی که داری، یک وابسته ی رجوی بودی وحالا هم دراستمرار ماموریت ات که حمایت از رجوی در ادامه ی اسارت فرزندان ما دست به چنین کارهایی میزنی!
با این حساب ما بعنوان گروهی ازخانواده های اسرای رجوی، توجه دولت جمهوری اسلامی ومقامات جهانی ذیربط را به این مسئله که تو درخدمت تداوم اسارت نکبت بار فرزندان ما قرار داری جلب کرده، وحق مراجعه به مقامات قضائی را ازاین لحاظ که نویسندگان اینگونه مطالب برحقوق ما وفرزندان اسیرمان تجاوز میکنند، برای خود حفظ میکنیم!
گروهی از خانواده های اسرای رجوی درعراق وآلبانی
آذربایجان شرقی- ایران
با سلام
این مصیبت وارده را به شما وتمامی دوستان و یاران مرحوم صمدی تسلیت میگوئیم
روحش شاد و یادش گرامی باد
انجمن فراق اردبیل