جامعهشناسان از دیرباز به تجزیه و تحلیل خانواده پرداخته و آن را بهعنوان یکنهاد اجتماعی همواره مطمح نظر داشتهاند. خانواده از منظر جامعهشناسی، اساسیترین نهاد اجتماعی است که در شکلگیری ساختار کلان جامعه و افزایش بهرهوری آن نقش بسزایی دارد. چون بافت اجتماعی بهنوعی تحت تأثیر تحولات خانوادگی قرار دارد و هرگونه انحراف در فضای خانوادهها لزوماً در جامعه منعکس میشود. در مقابل، خانواده نیز در برابر تغییرات جامعه از خود واکنش نشان میدهد. ازاینرو، میتوان گفت میان خانواده و جامعه یک رابطه دوسویه برقرار است و هرکدام بر دیگری تأثیر میگذارد.
رویکرد جامعهشناسی خانواده بر اساس نظریه «کارکردگرایی» ساختار خانواده، نقش هریک از اعضا، روابط میان اعضا، جمعیت و شاخصهای رشد یا کاهش آن، انواع خانواده از نوع گسترده و هستهای، تأثیرات متقابل جامعه و خانواده و امثال آن را موردمطالعه قرار میدهد.
دانش حقوق نیز یکی از دانشهای علمی ـ کاربردی رایج و پررونق در سراسر دنیاست و به مسائل خانواده توجه جدی نموده و آن را بهعنوان یک نهاد مدنی ـ حقوقی مورد تحقیق قرار داده است. حقوقدانان قوانین متعددی برای ساماندهی امور خانواده تدوین کردهاند تا در صورت لزوم، مورد اجرا قرار گیرند و احیاناً از فروپاشی نظام خانواده جلوگیری نمایند. حقوق هر یک از اعضای خانواده، ارث، نکاح، طلاق، نفقه اولاد و همسر ازجمله موضوعاتی هستند که از نظر حقوقی مورد رسیدگی قرار میگیرند. در هر کشوری قوّه قضاییه با تلاش پیگیر خود، مجری قانون در محیط اجتماعی و خانوادگی است. بدین روی، حقوق خانواده یکی از مهمترین مباحث حقوق مدنی هر کشور هست.
گذشته از موضوع مراقبت، باید به کارکرد حمایتی خانواده اشاره کرد که عبارت است از همیاری اعضای خانواده در جهت غلبه بر مشکلات و پشتیبانی آنان از یکدیگر دربارۀ خطرها و تهدیدهای گوناگون. حمایت پدر و مادر و مراقبت ایشان از فرزندان بهصورت دائمی است و این وظیفه در دوران کودکی بسیار بیشتر لازم است همانگونه که بر اساس آموزههای دینی و اسلامی حمایت و مراقبت از والدین در سنین پیری و ازکارافتادگی از وظایف توصیهشده به فرزندان در این سنین میباشد.
بر اساس آنچه در بالا به آن اشاره شد و نقش بیبدیل خانواده در همه نوع کارکردها، آنچه در این مقال به آن اشاره میگردد بررسی عملکرد سازمان مجاهدین خلق در قبال نهاد خانواده و توجه به کارکردهای آن است. آنچه این سازمان تروریستی از ابتدای معاندت خود با جمهوری اسلامی و پس از خروج مفتضحانه سران آن در سال 60 و سپس ترور شخصیتها و مسئولین نظام و حتی مردم عادی که بهصورت گسترده انجام دادهاند تا همکاری اطلاعاتی و نظامی با دشمنان این مردم پس از استقرار در پایگاه اشرف کشور عراق و مغزشویی و فشارهای متعدد بر افراد گرویده به خودشان تا ممانعت از برخورداری این افراد از امکانات اولیه زندگی و تبلیغات متعدد به جهت دور کردن این افراد از خانواده و قبیحتر از همه حتی جدایی خانوادههای پیوسته به این سازمان تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک، همه و همه دلایل متعدد و بیشماری است بر اینکه این سازمان از نفوذ خانوادهها در افراد خود بیم ناک است.
مشاهدات افراد مراجعهکننده به محل استقرار این گروه در عراق پس از فروپاشی حکومت مستبد صدام بیانگر این موضوع است که علیرغم اینکه خانوادهها پس از مراجعه به محل استقرار فرزندان، پدران، مادران و سایر بستگان خود در پایگاه اشرف و سپس لیبرتی، با عکسالعمل زشت و بسیار زننده سازمان در ممانعت از تحقق انجام ملاقات هرچند تلفنی و یا حضوری حتی برای چند دقیقه شدهاند. این در حالی است که مراجعهکنندگان که تعدادی از آنان از مادران و پدران سالخورده، کهنسال، دارای بیماریهای متعدد، ناتوانیهای جسمی و همچنین تعدادی از فرزندانی هستند که قبل از تولدشان پدر خود را ازدستدادهاند و پس از تحمل سالها رنج اسارت – متأسفانه به این گروه پیوستهاند- از این حق طبیعی خود محروم مانده و این آرزو و حق طبیعی آنها برای دیدار تاکنون میسر نگردیده است.
ترس سازمان بهاصطلاح مجاهدین خلق از ملاقات خانوادهها با اسیران دربند این فرقه در مقر کنونی آنها در لیبرتی نیز علیرغم مراجعات پیدرپی خانوادهها باوجود مسائل و مشکلات متعدد امنیتی و تحمل رنج سفر در هوای گرم کشور عراق به دلیل برملا شدن دروغهای متعددی است که این گروه در چارچوب مغزشویی در این افراد به وجود آورده و به خیال خود آنها را متقاعد نمودهاند که دیگر برای آنها خانوادهای وجود ندارد، سازمانی که به دلیل خاصیت فرقهای خود حتی مناسبات درونسازمانی را -بنا بر استنادات و اعترافات افراد جداشده از این گروه که از افراد کادر و اعضاء شورای بهاصطلاح رهبری بودهاند و پس از آزادی و پی بردن بهدروغ های این گروه بهصورت گسترده دست به افشاء ماهیت فرقهای آنان زدهاند- برای افرادی که با اعضاء خانواده به آنها پیوسته بودهاند را از هم جدا نموده و آنها نیز از ملاقات و هرگونه ارتباط در درون مقر منع شدهاند، چگونه حاضر خواهد شد این امکان را برای خانوادهها فراهم نماید؟
افراد دربند این فرقه که از امکانات اولیه ارتباطی محروم نگهداشته شدهاند و از رسانه و امکانات ارتباطی مانند اینترنت، روزنامه، رادیو و تلویزیون محرومند و اخبار و اطلاعات آنان فقط محدود در شبکه سازمان است، چگونه میتوانند از دنیای بیرون این مقر اطلاعی داشته باشند؟! عدم شناخت افراد سازمان از وسایل ارتباطی مانند تلفن همراه و یا القاء این فکر که در صورت جدا شدن آنها از طرف جمهوری اسلامی مورد آزار و اذیت قرار خواهند گرفت و از طرفی از دنیای آزاد و بیرون هیچ شناخت و اطلاعی ندارند و ممانعت از برقراری این ارتباط توسط سازمان، همه دلایلی بر ذهن شویی این افراد میباشد.
افرادی که هریک دارای خانواده بودهاند و در صورت بازگشت و جدایی از سازمان با رأفت اسلامی و با عفو عمومی میتوانند به آغوش خانواده برگردند و مانند سایر افراد در جامعه و در کنار خانواده به زندگی خود ادامه دهند، متأسفانه سازمان با دور نگهداشتن این افراد و با ارائه اطلاعات غلط که توسط خود سازمان به این افراد رسیده است که دیگر خانوادهای وجود ندارد و اعمال برنامه مغزشویی و طلاق ایدئولوژیک، آنها را برای همیشه از نعمت داشتن خانواده محروم نمودهاند. آنچه در مراجعات خانوادهها به محل استقرار این افراد در عراق پس از سقوط تنها حامیشان (صدام) در اشرف و لیبرتی بهوضوح به چشم میخورد این است که سران سازمان بههیچعنوان حاضر به پذیرش این خانوادهها نیست، چراکه در این صورت، دیگر هیچیک از افراد درون سازمان حاضر به همکاری با آنان نخواهند بود و به همین دلیل در ادامه برنامهها و سیاستهای فریب و دروغ خود، خانوادهها را با القاب مزدور، وابسته به نهادهای امنیتی و یا افراد سازماندهی شده از طرف نظام جمهوری اسلامی قلمداد کرده و با این کار از نزدیک شدن اعضاء خود به آنها جلوگیری مینمایند. حتی در اطلاعات بهدستآمده از افراد برگشتی در این مدت، سازمان هنگام اطلاع از ماهیت افراد مراجعهکننده افراد متعلق به این خانوادهها را به بهانههای مختلف از محل تجمع و مراجعه خانوادهها دور نموده تا حتی احتمال شنیدن سخنان خانوادهها و بهتبع آن تأثیرپذیری احتمالی را نیز نیابند.
متأسفانه سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشری مانند کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و کمیساریای عالی امور پناهندگان که در هنگام مراجعه خانوادهها بهوضوح از ماهیت خانوادهها آگاهی دارند و مستندًا این ماهیت را مشاهده مینمایند، به بهانه عدم تمایل افراد سازمان به ملاقات، حاضر به پاسخگویی به درخواستهای خانوادهها مبنی بر ایجاد شرایط ملاقات حضوری و یا رساندن نامهها و ایجاد شرایط ارتباط تلفنی نیستند و در برابر این مطلب که در بدترین و مخوفترین زندانها نیز شرایط برای ارتباط خانوادهها با زندانی و متهم بهراحتی فراهم میگردد ولی در این سازمان شرایط و مقررات بهطور دیگری دنبال میگردد که شرایط کاملاً غیرانسانی و غیر بشری است، هیچگونه پاسخی برای ارائه ندارند.
به نظر میرسد که در حال حاضر با توجه به اوضاع نابسامان و نارضایتیهای افراد درون سازمان از یکسو، ظرفیتهای بینالمللی ایجادشده در پسابرجام از سویی دیگر، همچنین همکاریهای کشور عراق و استفاده از پتانسیل و حمایت خانوادهها در مراجعات به این مقر میتوان این معضل را حل نمود.
ولی محمد محتشمی. کارشناس ارشد علوم سیاسی