روز 19/06/95 آخرین سری از نفرات فرقه رجوی از عراق اخراج شدند. فرقه رجوی در یک اقدام فریبکارانه، این اخراج را یک «پیروزی»!! خواند و برای آن جشن گرفتند!!! اما واقعیت چیست؟
آیا واقعاً رجوی ها خواهان خروج از عراق بودند یا آن که به شدت در برابر آن ایستاده و در مقابل خواست ملت و دولت عراق و تصمیمات سازمان ملل کارشکنی می کردند؟
در قسمت های قبلی برخی از اقدامات و موضع گیری های رجوی ها در این ارتباط بیان شد، حال به ادامه مطلب توجه کنید
2- جایگاه اشرف از نظر رجوی ها
شعارها، و فریبکاری هایی که رجوی ها در ارتباط با قرارگاه اشرف مطرح می کردند و تلاش می کردند تا با مهم جلوه دادن این قرارگاه و مهمتر از آن ماندن در عراق، افراد بیشتری را به کشتن داده و جلوی انتقال افراد به خارج از عراق را بگیرند بسیار زیاد است. با مرور این نمونه ها، از طریق « برهان خُلف » به خوبی مشخص می شود. که اخراج از عراق چه معنایی برای رجوی ها و سران فرقه دارد.
– پیام رجوی در سال 1388 « اشرف کانون استراتژیکی نبرد »
* به صورت معکوس، حالا بدون اشرف یعنی نه استراتژی مانده و نه کانون آن
– مریم قجر 5 مرداد 1388 خطاب به مسئولین جمهوری اسلامی ایران: « شکست شما در کانون استراتژیک نبرد در اشرف است »
* به صورت معکوس، حالا با اخراج فرقه از عراق شکستی برای ایران متصور نیست.
– مریم قجر در تاریخ 19 آذر 1388: « اگر دولت ایران در جمع کردن اشرف شکست بخورد بدون شک قادر نخواهد بود قیام در ایران را شکست بدهد »!!!
* به صورت معکوس، حالا که اشرف جمع شده خبری از آن به اصطلاح قیام های خیالی نخواهد بود.
– پیام رجوی در 5 آبان 1391: « گفته بودیم که تحولات اشرف به خاطر ثقلش و به خاطر اهمیت و ابعادش بسا فراتر از آنی است که معنی صرفا تاکتیکی و یومیه داشته باشد. بلکه حتماً بار و سمت و سوی استراتژیک داره… اینها اشرف ده ماه بعد از اولین ضرب الاجل (رجوی در اینجا می خواهد بگوید که 10 ماه از ضرب الاجل عراق گذشته اما هنوز عراقی ها نتوانستند اشرف را از َآن ها بگیرند) »
* به صورت معکوس، حالا با توجه به ثقل قرارگاه اشرف و حضور در عراق برای فرقه رجوی، « اخراج از عراق معنای صرفاً تاکتیکی و یومیه نداشته و اثرات بسیار منفی استراتژیک برای فرقه خواهد داشت »
ضمن آن که حالا عراقی ها نه تنها اشرف را از آنها پس گرفتند بلکه آنها را از عراق هم اخراج کردند.
– پس از اخراج از قرارگاه اشرف، سایت های فرقه مطلبی با عنوان « حقیقتی تلخ و خونین » درج نمودند که در بخشی از آن آمده:
«بدون مشارکت و راهنمائی دلیلی چنین حمله ای هرگز نمی توانست این قدر از ما بها بگیرد و تعداد شهدا در بدترین صورت تک رقمی بود. در این صورت علتی هم برای تخلیه اشرف بدین صورت نبود.»
* همانگونه که ملاحظه می نمایید آنها به وضوح می گویند که قصد تخلیه اشرف را نداشتند و شدت ضربه و تحقیر موجود در آن به حدی بود که ناچار به سر کشیدن جام زهر تخلیه اشرف شدند.
برخی از شعارها و ادعاهای رجوی در ارتباط با اشرف
«کوه ها اگر بجنبند اشرف زجا نجنید »
نصب این شعار در ورودی اشرف « چو اشرف نباشد تن من مباد»
« اگر اشرف بایستد جهان خواهد ایستاد »
« در اشرف می مانیم تا بمیریم »
« از وجب به وجب خاک اشرف دفاع خواهیم کرد »
« اشرف می مانم و اشرفی می میرم »
* و حالا این شعارها را معکوس کنید تا معنای اخراج فرقه از عراق بهتر مفهوم شود.
3- و در پایان برخی از مهمترین چیزهایی که رجوی با اخراج از عراق از دست دادند:
* یک مرکز تجمع بزرگ که از یک سو هیچ کس حق ورود به آن را نداشت و از سوی دیگر هیچ یک از اعضا حق خروج از آن را نداشتند. به این ترتیب رجوی ها ظرف بزرگ کار فرقه ای از دست دادند.
* یک مرکز و پادگان برای طراحی و آماده سازی و آموزش اقدامات تروریستی را از دست دادند.
* ادعای داشتن بال نظامی با نام به اصطلاح ارتش آزادیبخش و مانورهای تبلیغی فریبکارانه حول آن را از دست دادند.
* استراتژی به اصطلاح جنگ آزادیبخش نوین و مانورهای تبلیغی فریبکارانه حول آن را از دست دادند.
* امکان محدود کردن اعضا از دنیای خارج و قطع کردن ارتباط آنها با خانواده های شان با بهانه هایی همچون «خطر کسب اطلاعات برای موشک باران» را از دست دادند.
* بهانه « خطر جانی » برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب اعضا و تهدید هر منتقد و مخالف خود را از دست دادند.
* بامبولی به نام انقلاب طلاق که آن را ضرورت به اصطلاح عملیات سرنگونی!!! می خوانند و مهمترین اهرم برای سرکوب اعضا و اجرای طرح های فرقه ای شان بود را از دست داده و در نتیجه ناچارند در آینده ای نه چندان دور آن راتعیین تکلیف نمایند.
و بسیاری موارد دیگر که می توان به این لیست افزود.
حال با این اوضاف، به نظر شما، آیا اخراج از عراق برای فرقه یک پیروزی است؟ یا یک شکست سنگین، خفت بار و غیر قابل جبران؟
صالحی