سیانور، دومین ساختۀ آقای بهروز شعیبی که مسئله انشعاب و ترور در سازمان مجاهدین و روحیه آنها را نشان می دهد روزهای ابتدایی اکران عمومی را در سراسر کشور می گذراند تا اینجا بیش از 300 میلیون تومان در گیشه سینماها فروش کرده و تماشاگران خود را دارد. خلاصۀ فیلم زندگی و ترور مجید شریف واقفی و پایان یک سکوت طولانی،امیر و هما است که پس از مدتی همدیگر را می یابند در حالیکه یک انتخاب بیشتر ندارند؛ سیانور یا زندگی و آن ها زندگی را انتخاب می کنند. سیانور از آن تولیداتی هست که در سینمای ما کیمیا می باشد و ویژگی های مهمی برای تماشا دارد و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. سیانور، تاریخ را بدون بزرگنمایی، سیاه نمایی و کلیشه ای رایج به تصویر می کشد و نقش ها واقعی هستند و فیلمی ست برای نسل جوان که می توان مخاطب اصلی آن را نسل جوان دانست و این موارد شاخص و مهم می باشد که همچون قرص سمی سیانور، راه تنفس را برای سران فرقه به خصوص مریم قجر تنگ کرده که موجب خفگی و دست و پا زدن و تزلزل دستگاه آنها شده. لازم به توضیح است که قرص سیانور از موارد رایجی در دستگاه فرقه نما و تروریستی رجوی است که همواره به نیروهای خود ارائه و تشویق مینمودند که زمان رودررویی با دشمن وقتی که بی سلاح بودند آن قرص را ببلعند و این شیوه چه در دهۀ اوایل انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران و چه در پراکندگی سازمان یعنی زمان حمله نیروهای ائتلاف به رهبری کشور آمریکا در عراق رایج و اجباری بود.
به عنوان یک عضواسیرسابق سازمان، به یاد دارم زمانیکه قرارگاه اشرف را ترک و در منطقه جبه داغ مستقر شدیم حین درگیری مسلحانه با کردهای عراقی قرص های سیانور بین افراد توزیع و برای استفاده آن توجیه می شدیم که هرگز تسلیم نشده و در حین اسارت آن را زیر زبان بشکنیم و به عبارتی خودکشی نماییم در صورتیکه در نوارهای انقلاب ایدئولوژیک پوشالی و نشست های ملعون رجوی همواره از زبان نجس او توصیه می شد که خودکشی از گناهان کبیره است و مجاهد خلق هرگز نباید آن را انجام دهد. در تشکیلات سابق و کنونی سازمان نیروها دو راه بیشتر نداشتند، زندگی یا به عبارتی زنده بودن با سازمان و یا مرگ و این مکتب رجوی بود..
بیژن