این بار آقای محمد حسین توتونچیان به میدان آمده تا به تناقض گویی های چند ماهه ی باند رجوی درپیش بینی حوادث بعد ازانتخابات آمریکا، سرو سامانی دهد که مطلقا توفیقی دراین کار نداشته و باند رجوی را خجل تر ازآنچه که قبلا بود، کرده است!
او در وبلاگ های متعلق به این باند که یکسالی است به سراشیبی ناکامی های بزرگ قدم نهاده، درنوشته ای با عنوان " دوست بزرگ دیکتاتورها از کاخ سفید بیرون رفت " آورده است:
"… حمایت حیرت انگیز باراک اوباما از دیکتاتورهای خاور میانه و تلاش عجیب او برای سراپا نگه داشتن آنها بهانه نوشتن این خطوط را فراهم آورد ".
اگر این حرف شما درست باشد، سخنان دهها بار تکرار شده ی تان درمورد دیکتاتور بودن بشار اسد که اوباما با اصرار تمام خواهان کنار رفتن او بود، دروغ از آب درمیآید واین تناقض را چگونه حل میکنید؟
دوباره:
" خروج اوباما از کاخ سفید برای خامنه‌ای و اسد آنچنان مصیبت بار است که اگر روزی شنیده شود که آنها از غم این مصیبت پرچم‌هایشان را نیمه افراشته کرده اند اصلا نباید تعجب کرد.همچنین اگر روزی بر ملا شود که اوباما برای پیروزی خانم کلینتون به پیشنهاد مشاورانش در کاخ سفید سفره حضرت عباس پهن کرده بوده نباید شگفت زده شد".
این ادعا درحالی مطرح میشود که اعضای این باند مافیایی بارها بر میل رهبری عالی ایران به انتخاب شدن ترامپ تاکید داشته اند و این اظهار نظرجدید ثابت میکند که صاحب حرف هایی که حاصل باد معده ی شریفشان بوده، نیستند.
توتونچیان دراعلام اینکه اوباما با تمام وجود کوشید که کلینتون برنده شود، حقیقت پنهانی را برملا نکرده است وما ازشنیدن هرچه او انجام داده و مانشنیده وندیده ایم، دچار تعجب نخواهیم شد!
اما اینکه چرا بشار اسد ازاین موضوع ناراحت شود، هیچ منطقی ارائه نشده ودربرابر میدانیم که ترامپ گفته بود که با وجودی که ازایران وسوریه خوشش نمیآید اما عملا میبیند که این دوکشورند که همراه روسیه دریک نبرد ضد تروریستی قرار دارند!
برخلاف خانم کلینتون که با وقاحت تمام ادعا داشت که عزم جزمی برای نابودی اسد دارد، ترامپ هرگز چنین جمله ای را برزبان نیآورد و آنگاه چرا باید بشار اسد برای اوباما ماتم بگیرد که هم حزبی و وزیر خارجه ی سابق اش شکست مفتضحانه ای خورد؟!
وایضا:
" از زمانیکه اوباما به توصیه بیل کلینتون پیش شرط مذاکرات اتمی با ایران را برداشت ناچار شد ۲ پیش شرط ایران را (توقف سربازان آمریکائی پشت دروازه‌های دمشق و تخلیه اشرف) را بپذیرد و این آغاز غلتیدن او به دامان خامنه‌ای بود… ".
برداشته شدن این پیش شرط، از صداقت کلینتون یا اوباما ناشی نمیشد!
کار بجای باریکی کشیده شده بود وآمریکا راهی جز انتخاب جنگ یا قبول این پیش شرط، در مقابل خود نداشت و این دستیاران نظامی اوباما بودند که با ارائه ی تحلیل درست، آغاز چنین جنگی را به مصلحت آمریکا ندیدند و او در مقابل نظریات مستدل مشاوران باهوش و نکته سنج خود تسلیم شد!
همچنین:
"… کارنامه ۸ ساله باراک اوباما در رابطه با مردم خاورمیانه بسیار سیاه تر از آن است که به تصور آید.او که در ظاهر بزرگترین دمکراسی دنیا را نمایندگی می‌کرد آنچنان مسحور خامنه‌ای شده بود که تسلیم شدن گنجشک در مقابل مار را بخاطر می‌آ‌ورد… ".
من دراین مورد با شما هم عقیده هستم!
لیبی در زمان او و درست هنگامی که خانم کلینتون وزیر خارجه اش بود، به خاک و خون کشیده شد و البته خانم کلینتون صهیونیست درکنار مسئولین فرانسوی، نقش درجه اولی را دراین جنایت بزرگ داشت!
جنگ سوره درزمان او اتفاق افتاد و داعش بعنوان خشن ترین و خطرناک ترین گروه سلفی هم دردوران او عرض اندام کرد!
بزرگترین تحریم ظالمانه درزمان همو بود که به مردم ایران تحمیل شد وپس از توافق اتمی، او تلاش درخوری برای انجام مواد توافقات و اعاده ی دارایی های مردم ایران نکرد!
اوباما در ایجاد جنگ های نیابتی، متخصص بزرگی بود و توانست سیاست های تجاوزکارانه ی نظام آمریکائی را با تاسیس و تجهیز گروه های تکفیری ادامه دهد و این جنگ های نیابتی را با پول و جان مردم کشورهای دیگر انجام دهد و بگذارد سربازان آمریکائی راحت تر باشند وتلفات ندهند (سنگ مفت وگنجشگ مفت)!
استفاده ی وحشتناک از هواپیماهای بدون سرنشین هم از ابتکارات این فرد زیرک بود که تمامی استعدادهای درخشان خود را درجهت حفظ منافع یک درصدی های جهان بکار انداخت!
اوباما بود که جنبش مدرن ودموکراتیک 99 درصدی ها را بشکل وحشیانه ای سرکوب کرد و…
بدین ترتیب، روشن میگردد که باند رجوی هراسان از یک موقعیت تازه ایست که یارای تحلیل آنرا ندارد و اینگونه است که بانفی حیرت انگیز سخنان گذشته اش، سیاست به میخ ونعل کوبیدن را ادامه میدهد تا ببیند بعد چه میشود!!
حمید تبریزی