کلمات و واژه ها در مناسبات فرقه ای رجوی نیز لوث و بی ارزش است

یکی از سایت های فرقه تروریستی رجوی مقاله ای درج نمود به این عنوان «پاسخ دندان خردکن از علیرضا هالو(خالو) » البته اسم هالو را به این خاطر انتخاب نمودم که واقعاً نویسنده آن هالو می باشد وقتی مطالب آنرا می خوانی متوجه می شوید که اعضای فرقه تروریستی رجوی در غار نا آگاهی زندگی می کنند و هنوز بر باورهایی اعتقاد دارند که خیلی زمان پیش رجوی مزدور همه را خراب نموده است.
نویسنده در مطلب خود عنوان می کند « حکومت ایران با توسل به خانواده های کذایی از فرزندان رشید و قهرمان ایران زمین در ارتش آزادی می خواهند دست از مقاومت شسته و به آغوش ملت مسلمان برگردند ».
اگر کسی خبری از وضعیت درونی مناسبات فرقه تروریستی رجوی نداشته باشد فکر می کند که هنوز از نام مجاهد و ارتش خیالی شان چیزی باقی مانده است. چرا سعی دارید خودتان را با این گونه اسامی بی محتوا گول بزنید؟ بعد از سرنگونی صدام دیگر ارتشی در کار نبود. رجوی از ابتدا هم به ارتش دست سازش اعتقادی نداشته و اکنون در کشور آلبانی و شعار ارتش به اصطلاح آزادی بخش دادن بسیار خنده دار و مضحک است.
این نویسنده کاسه لیس فرقه تروریستی رجوی در جایی از مطلب خود می گوید:« کلماتی مانند آزادی، اعتماد، عشق، زیبایی، برادری و برابری، عدالت، دوستی و بخشش را از طرف حکومت ایران به ابتذال کشیده شده است!!!» خنده حضار.
برای بررسی همه این کلمات باید ساعتها در باره وضعیت اسفبار مناسبات فرقه تروریستی رجوی حرف زد و کتاب نوشت و اینجا به چند مورد اشاره می کنیم
1-اگر بحث اعتماد بود رجوی اولین نقض کننده اعتماد در مناسبات بود. او بود که اجازه نمی داد به کسی حتی به کنار دستی خود اعتماد کرد و همه نفراتی که وارد مناسبات فرقه شدند با انگیزه مشخصی بود ولی بعد از مدتی همه این باورها و انگیزه ها از بین رفت. آیا از بین برنده همه این انگیزه ها در مناسبات کسی جز رجوی خونخوار بود؟
2-اگر بحث آزادی می باشد کدامیک از ما در مناسبات فرقه رجوی آزادی داشتیم؟ کدامیک از نفرات حق داشتند با خانواده خود تماس بگیرند؟ کدامیک از افراد می توانستند در مورد مسائل مختلف با همدیگر حرف بزنند؟ آیا کسی جرات داشت در مورد خط و خطوط رجوی حرف بزند؟ وقتی همه نفرات مجبور هستند دستور رجوی تروریست را بدون چون و چرا اجرا کنند آیا در این مناسبات می توان آزادی یافت؟
چرا رجوی برای پیشبرد خط فرقه ای خود همه افراد را مجبور نمود که افراد متاهل از همدیگر جدا شوند و فرزندانشان را به گماشته ای به غرب فرستاد تا بتواند از این طریق افراد را در زنجیر تشکیلات خود نگهدارد.
3-از کدام عدالت در مناسبات دم می زنید اگر عدالت این است که وقتی کسی حرفی خلاف نظر رجوی را داشته باشد باید به زندان رفته و مورد شکنجه قرار بگیرد این معنی عدالت است؟
تنها چیزی که در مناسبات فرقه تروریستی رجوی وجود نداشت اعتماد، عشق، برابری و برادری و… بود هر چه بود زیرآب زدن افراد برای همدیگر و کاسه لیسی برای تشکیلات و زنان به اصطلاح شورای رهبری بود اکنون همان کاری که شما در کشور آلبانی به آن کار مشغولید.
یاد حرفهای انقلابیون گذشته افتادم که در کتابها می خواندیم مانند قلم من در برابر تو مثل تیرباری دهانه آتشین در شلیک درنگ کند و یا اگر قلمم را شهید کنی من با خون خود… و یا من مجاهد خلقم این نام فروتن را ساده مپندار، من از سرزمین کوروش و مانی و زرتشت و ستار و کوچک خان و اراجیفی از این قبیل که یک ریال هم اکنون ارزشی ندارد.
اگر شما اعتقاد به این کلمات دارید پس چرا اکنون در کشور آلبانی حضور دارید؟ بهتر نبود برای تحقق خواسته هایتان در کشور عراق باقی می ماندید؟ بهتر نبود این سئوال را از رجوی تروریست هم می کردید که او اصلاً اعتقادی به این اراجیفی که شما سر هم کردید دارد؟
امروز در دنیای کنونی دیگر نامی به اسم مجاهد از فرهنگی که شما از آن دم می زنید وجود ندارد. سران فرقه رجوی کاسه گدایی نزد جنایت کاران غربی صهیونیستی و عربی گرفتند و از آنان حمایت می کند بهتر است ابتدا سرکی به گذشته فرقه می زدی و بعد به سرهم کردن اراجیف هزار بار تکرار شده رجوی اشاره می کردید.
علیرضا هالو(خالو) در جای دیگری به بحث صلیب اشاره می کند که بهتر است برای خندیدن به آن هم اشاره ای داشته باشیم. وی عنوان می کند «صلیب من دیرگاهیست بر دوش من است. من بارها طناب دار خود را بافته و بوسیده ام. » بحث صلیب را ابتدا رجوی در مناسبات جاری کرد ولی هر بار که قرار بود او هم در کنار دیگر اعضای فرقه صلیب خود را به دوش بگیرد سر از اردن و جاهای دیگر در آورد. اگر منظورتان این صلیب است رجوی تروریست اصلاً اعتقادی به آن نداشت.
پیشنهادی که برای شما دارم این است که زیاد دلتان را به صلیب و دوش گرفتن آن خوش نکنید چرا که رجوی سالیان گذشته آن صلیب را به دور انداخته چونکه معتقد بود صلیب برای اعضای نگون بخت می باشد و شامل حال او نمی شود. چرا رجوی تروریست در هر سر فصل مهمی خودش را ناپدید می نمود و یا به کشورهای همسایه عراق فرار می کرد و اکنون که صدام سرنگون شده دیگر خبری از آن جنازه متحرک نیست؟
علیرضا هالو هنوز در فاز گذشته سیر می کند بهتر است شما هم چنان در آن دوران گذشته باقی بمانید و به نشخوار حرفهای رجوی تروریست بپردازید چون ردیف کردن یک مشت کلمات بی ارزش چه سودی دارد و بیان این کلمات قیمت می خواهد که سردسته فرقه یعنی رجوی تروریست همه چیز را از بین برد و اکنون بیان این کلمات بیشتر به لق لق زبان شبیه است. پیشنهاد دیگری که برای شما دارم این است همچنان در کشور آلبانی به بیان این گونه کلمات ادامه دهید تا زنان وارفته از شما تعریف کنند و خودی نشان دهید ولی روزی خواهد رسید که متوجه خواهید شد که تمام این سالیان رجوی تروریست چه کلاه گشادی سر تو و امثال تو گذاشته و آن وقت دیگر دیر خواهد بود
هادی شبانی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا